به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، حمید خوشآیند کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی آورده است: در محافل سیاسی و رسانهای و شبکههای مختلف داخلی و خارجی مدام از شرط و شروط دولت بایدن یا دولت ایران برای «تعیین وضعیت» برجام سخن گفته میشود، طوری که این تصور برای هر شنونده یا بیننده و خوانندهای ایجاد میشود که از فردای مراسم تحلیف دولت جدید در آمریکا، کاخ سفید به برجام بازگشته و دو طرف تهران و واشنگتن مذاکراتشان برای برداشتن تحریمها را شروع میکنند. این حرفها بیشتر برداشت ذهنی و در حد گمانهنی است؛ بنابراین بنا به دلایل زیر تعیین وضعیت برجام جزو اولویتهای آمریکا نیست:
اولاً، هنوز دولت جدید در آمریکا کلید کاخ سفید را دریافت نکرده و تا شروع عادی دولت جدید آمریکا چند ماه باقی مانده است. در این مدت باقی مانده هم ممکن است اتفاقات متعددی رخ دهد؛ لذا خیلی زود است که درباره برجام و بازگشت آمریکا به آن نظر داد.
ثانیاً، در ایران نیز وضعیت دولت با توجه به اینکه در ماههای پایانی قرار دارد مشخص نیست. دولت آمریکا هم معمولاً با دولتهایی که دوره فعالیتشان رو به اتمام است و وضعیت دولت بعدی هم هنوز مشخص نیست، وارد تعامل و گفتگو نمیشوند.
ثالثاً، چالشها و اولویتهای به مراتب مهمتر از برجام برای دولت جدید آمریکا وجود دارد که باید تکلیف آنها مشخص شود. این موضوعات عمدتاً در داخل بیشتر به چشم میآید. بحث کرونا مهمترین اولویت در این زمینه است. رئیس جمهوری آمریکا هر کسی که باشد، مبارزه با ویروس کرونا و احیای اقتصاد که در دوره کرونا به شدت آسیب دیده است، اولویت نخست او خواهد بود. از این نقطه نظر همچنان که رسانههای آمریکایی هم اذعان دارند، شرایط در داخل آمریکا به شدت وخیم است. تا روز تحلیف، همه گیری کووید ۱۹ احتمالاً جان ۳۰۰ هزار آمریکایی را گرفته است. از حالا تا آن زمان، به احتمال زیاد روزی ۱۰۰ هزار مورد به موارد جدید ابتلا افزوده میشود. نرخ بیکاری احتمالاً به محدود ۶ تا ۷ درصد خواهد رسید. میلیونها آمریکایی قادر به پرداخت اجاره یا رهن خانه خود نخواهند بود. به نوشته فارن افرز، چالشهای داخلی پیش روی این کشور فراتر از سلامت جسمی و اقتصادی آن است. ایالات متحده دچار چند دستگی شده است. بیش از ۷۰ میلیون آمریکایی به دونالد ترامپ رأی دادند و بسیاری از آنها به روایت تخریب کننده او مبنی بر دزدیده شدن آراء انتخاباتی اعتقاد دارند و بایدن را یک رئیس جمهوری نامشروع میدانند. جامعه آمریکا درباره نابرابری ثروت، نژاد و تحصیلات دچار تفرقه شده است. دو حزب دموکرات و جمهوریخواه حتی در ساختار درونی یکپارچه نیستند و با یکدیگر در موضوعات مختلفی از مالیات گرفته تا اصلاحات پلیس و مراقبتهای بهداشتی سر اختلاف دارند. ممکن است دولت هم دچار چند دستگی شود چرا که جمهوریخواهان بخت خوبی برای حفظ کنترل سنا دارند و حاشیه کنترل دموکراتها در مجلس نمایندگان کاهش یافته است.
رابعاً، اگرچه چالشهای داخلی درصد زیادی از وقت و منابع بایدن را میگیرند، اما در خارج نیز دولت جدید آمریکا بدون چالش نیست. چالشهایی که اولویتشان از برجام بیشتر است. تعیین وضعیت معاهدات و قراردادهای بینالمللی که دولت ترامپ از آنها خارج شده است از قبیل معاهده پاریس، اقدام در برابر چین به دلیل اقدامات تجاری آن، تامین اوکراین با سلاحهای کشنده، انعقاد یک توافق تجاری به روز شده با کانادا و مکزیک، موضوع عادیسازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عربی از این دست است. اما موارد دیگری وجود دارد که دولت جدید آمریکا باید تکلیف خود را با آنها نیز مشخص کند؛ مواردی که دولت ترامپ به شدت اشتباه پیش رفته است: تضعیف اتحادهایی که برای ۷۵ سال بستر ثبات بینالمللی بودند و به نوبه خود سئوالاتی درباره قابل اطمینان بودن ایالات متحده در میان دوستان و دشمنان ایجاد کردند، خروج از توافقنامهها و نهادهای بینالمللی بدون اینکه جایگزین بهتری برای آنها در نظر بگیرد، ایجاد روابط صمیمانه با رهبران اقتدارگرا در چین، کره شمالی، روسیه و ترکیه، نقض مکرر هنجارها و سیاستهای دموکراتیک مانند جدا کردن فرزندان مهاجر از والدین و ممنوعیت سفر برای بسیاری از کشورها با اکثریت جمعیت مسلمان از جمله موضوعات مهمی است که دولت جدید آمریکا با آنها مواجه است؛ بنابراین با توجه به مواردی که اشاره شد، بسیار بعید به نظر میرسد دولت جدید آمریکا حداقل در سال اول توجه جدی به «تعیین وضعیت برجام» داشته باشد. درست است که تعیین وضعیت برجام برای دولت ایران دارای اولویت است، اما برای دولت جدید آمریکا بنا به دلایلی که شرح داده شد، دارای اولویت اصلی و راهبردی نیست؛ لذا نباید انتظار داشت و انتظار را در جامعه ایجاد کرد که دولت جدید آمریکا بلافاصله به برجام بازخواهد گشت. کمااینکه برجام با وجود خروج دولت ترامپ از آن، به نحو بسیار مطلوبی در حال کار کردن برای آمریکاست!
منبع: فارس
انتهای پیام/ 341