روایت «میکروفن شهادت» در جبهه و هزاران تصاویری که ماندگار شدند

صدها نفر از دوستانش، در مقابل چشمان او شهید شدند؛ اما دست از جبهه بر نداشت. خمپاره، گلوله و موشک فقط بخشی از سلاح‌ها بود؛ ولی سلاح اصلی «جعفر امیری» دوربینش بود که تصاویر دفاع مقدس را تا ابد در تاریخ ماندگار کرد.
کد خبر: ۴۲۹۷۸۳
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۸ - 04December 2020

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «جعفر امیری عشایرزاده فیروزآبادی» به عنوان تصویربردار صدا و سیما با ۶۸ ماه حضور در دفاع مقدس، توانسته بیش از ۲۵۰ ساعت تصویر از رشادت‌های رزمندگان تهیه کند. با وقوع پیروزی انقلاب اسلامی، در منطقه خاورمیانه تغییراتی به وجود آمد که مهم‌ترین آن شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه ایران بود.

در آن سال‌ها «صدام حسین» به‌دنبال توسعه قدرت خود در منطقه و به فکر براندازی انقلاب نوپای جمهوری اسلامی بود که در ۳۱ شهریور سال ۵۹، جنگ با حمله و گلوله بستن خرمشهر و آبادان آغاز شد. رزمندگان با تلاش و شجاعت خود، به ترتیب خرمشهر در سوم خرداد، محور جنوب در ۲۳ تیر، منطقه سومار نهم مهر در سال ۱۳۶۱ آزاد کرده و منطقه مندلی عراق را به تصرف درآورده و تا بخشی از بصره هم پیش رفتند. صدها نفر از دوستان این رزمنده، در مقابل چشمانش شهید شدند و او دست از جبهه بر نداشت.

هم خودش و هم میکروفنش در بین رزمندگان آن‌قدر معروف شده بود که با آمدنش همگی می‌گفتند «میکروفن شهادت» آمد. در سرما و گرما، باد و طوفان، تانک و گلوله پا به پای رزمندگان در جبهه حضور داشت.

روایت «میکروفن شهادت» یک خبرنگار و تصاویری که ماندگار شدند

«جعفر امیری» در گفت‌وگویی اظهار داشت: زمانی که دیپلم گرفتم، در رشته الکترونیک صدا و سیما مشغول به تحصیل شدم، تا اینکه سال ۱۳۵۹ دانشگاه‌ها تعطیل شدند. با آغاز انقلاب فرهنگی و به‌کارگیری دانشجویان در قسمت‌های مختلف صدا و سیما، بنده در قسمت رپرتاژ (واحد فنی و پشتیبانی) مشغول به کار شدم.

او شروع جنگ تحمیلی را آغاز کار خود برشمرد و ادامه داد: با شروع جنگ ایران و عراق در آبان سال ۱۳۵۹، با در اختیار گرفتن یک دوربین فیلمبرداری راهی اهواز شدم، البته صدا و سیمای اهواز به‌دلیل نزدیکی به اروندرود در اثر حملات دشمن از بین رفته و هیچ امکاناتی نداشت؛ اما من و همکارانم با همین امکانات کم شروع به کار کردیم.

این رزمنده دفاع مقدس بیان کرد: در  آن سال، تصاویری از آبادان، ماهشهر، شوش، دهلاویه، سوسنگرد، هویزه و عملیات «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» از رزمندگانی که بیشتر آن‌ها اصفهانی و تعداد زیادی از آن‌ها به شهادت رسیدند، تهیه کردم.

امیری گفت: هیچ‌گاه مقاومت و رشادت‌های رزمندگان در روستای محمدیه و سلمانیه با کمترین امکانات در برابر دشمن را فراموش نخواهم کرد.

نخستین تصاویر آزادسازی خرمشهر توسط امیری بر روی آنتن صدا و سیما رفت. خونین شهر، شهر خون آزاد شد.

وی بیان کرد: با همراهی لشکر ۷ ولیعصر (عج) و با عبور از جاده خرمشهر، شلمچه و بصره توانستم از شکست دشمن و آخرین مقاومت‌ها، پیروزی و آزادسازی خرمشهر عزیز، مسجد جامع خرمشهر همچنین شور و شادی رزمندگان، تصاویر ویژه‌ای تهیه کنم.

امیری، ضبط نخستین تصاویر از آزادسازی خرمشهر را سعادتی بزرگ برشمرد و گفت: زمان اعلام اخبار توسط شبکه سراسری رسید؛ اما به‌دلیل ترکش‌هایی که به خودروی گروه ما اصابت کرده و از کار افتاده بود، در زمان مقرر نرسیدیم و به‌همین دلیل در اخبار چنین اعلام شد که تصاویر از اهواز تهیه شده که متعاقب آن پخش خواهد شد.

این تصویربردار افزود: از مرکز صدا و سیمای اهواز گرفته تا تمام ملت ایران، همه منتظر پخش تصاویر بودند، استرس تمام وجودم را گرفت که تصاویر به چه صورت قابل پخش خواهد بود و هزاران سوال که در ذهن خود داشتم و این شد که به محض رسیدن تصاویر، بدون تدوین پخش شد و این لحظات شیرین در کنار همکارانم در مرکز اهواز را هیچ‌گاه فراموش نخواهم کرد.

روایت «میکروفن شهادت» یک خبرنگار و تصاویری که ماندگار شدند

وی با اشاره به اولین مجروحیت خود در یکی از عملیات‌ها با فرماندهی سردار «صفوی»، بیان کرد: «احمد سگوندی»، دوست و همکارم در آن زمان برای من اسوه تقوا و شجاعت بود، او در بیشتر عملیات‌ها شرکت داشت و در یک عملیات همراه با نیروهای عمل‌کننده به‌طرف روستای محمدیه در داخل کانال‌های از قبل حفر شده توسط رزمندگان، درگیری آغاز و تانک‌های دشمن یکی‌یکی به ما نزدیک می‌شدند. پاتک‌ها که منجر به منهدم شدن یکی از تانک‌ها شده بود و ما از افرادی بودیم که با شلیک تیر مستقیم تانک مورد هدف قرار گرفتیم و من از ناحیه گوش، بینی و دهان بر اثر موج انفجار گلوله تانک مجروح شدم.

امیری اضافه کرد: لحظه به لحظه فاصله تانک‌ها کمتر شد، نگاهی به اطراف انداختم از آن ده نفر فقط من باقی مانده بودم، نگاهم به جنازه پاک شهید «احمد سگوندی» و در کنارش دو عدد نوار تصویر افتاد که هر دو نوار را برداشته و خود را به عقب رساندم.

این رزمنده گفت: یک گروه از بچه‌ها را دیدم و خبر دادم برای انتقال اجساد به جلو بروند، سپس به سمت اهواز حرکت و گزارش‌های عملیات به‌همراه دو نوار همکار شهیدم «سگوندی» را تحویل سازمان دادم که همان شب پخش شد.

وی با اشاره به همراه شدن با «بهروز گودرزی» (نماینده صدا و سیما در جنوب شرق آسیا) در عملیات «ثامن‌الائمه» اظهار داشت: اجرای این عملیات موجب شکسته شدن حصر آبادان شد که به‌دلیل وسعت منطقه، باید برای پیدا کردن اجساد پاک شهیدان از بالگرد استفاده می‌شد.

این رزمنده خاطرنشان کرد: تصاویری از شهیدان «فلاحی»، «فکوری» و «کلاهدوز» تهیه کردم همچنین در سنگر، تصاویری از سردار صفوی با همراهی «بهروز گودرزی» از هدایت نیروها و آزادسازی این شهر پس از یک سال با تلاش‌ها و رشادت‌های رزمندگان که از تصرف درآمده بود را تهیه کردم که در تمام دنیا پخش شد.

امیری، گرفتن تصاویر در چنین شرایطی را بسیار دشوار برشمرد و بیان کرد: با تمام توانم پا به پای رزمندگان در جبهه حضور داشتم و لحظه لحظه از خنده‌ها، خوشحالی‌ها و شوخی‌هایشان تا لحظه به شهادت رسیدن‌شان تصویر گرفتم و حال که از دوستان شهیدم جا ماندم، می‌خواهم انتقال تجربه خود را به عکاسان و تصویربرداران حوزه دفاع مقدس اعلام و با ثبت رشادت‌ها و شجاعت‌های برادرانم در هشت سال دفاع از وطن، دینم را ادا کرده باشم.

تصویربردار صدا و سیما در دوران دفاع مقدس، حضور در عملیات «فتح‌المبین» و همراهی با شهید «صیاد شیرازی» را افتخار خود دانست و اظهار داشت: در عملیاتی به فرماندهی «حسن باقری» و «صیاد شیرازی» اعزام شدم پس از عبور از نیروهای لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) و ۲۱ حمزه (ع)، خودمان را به عراقی‌ها رساندیم که در این لحظه خودرو مورد اصابت دشمن قرار گرفت.

وی افزود: خود را به ارتفاعات ابوصلیب خات معروف به رادار سایت چهار و پنج رساندم و از پیروزی رزمندگان تصاویری تهیه کردم که قبل از پخش تصاویر صدام اعلام کرده بود اگر نیروهای ایرانی رادار سایت ۴ و ۵ را بگیرند، من کلید بصره را تحویل ایران می‌دهم؛ بنابراین با پخش گزارش، به خود و همرزمانم بالیدم.

روایت «میکروفن شهادت» یک خبرنگار و تصاویری که ماندگار شدند

امیری آخرین حضور خود را در لشکر ۱۹ فجر عنوان کرده و گفت: سال ۱۳۶۱ از مرکز اهواز تسویه و به عضویت سپاه پاسداران فیروزآباد درآمدم، سه سال بعد به لشکر ۱۹ فجر اعزام و تا آخر جنگ در همین یگان حضور داشتم که بیش از ۲۵۰ ساعت تصویر و چهار هزار عکس از رزمندگان تهیه کردم. در عملیات‌هایی از جمله قدس ۳، والفجر ۸ و عبور از اروندرود همیشه خروشان، والفجر ۱۰، کربلای چهار و پنج با این یگان همراه بودم و تصویر ماندگار و مشهور عبور تعداد زیادی از اسرای عراقی در منطقه آب گرفتگی شلمچه که بارها از شبکه‌های مختلف سیما پخش شده است، را بنده تهیه کردم.  

این رزمنده و تصویربردار صحنه‌های جنگ، طی هشت سال دفاع مقدس آثار با ارزش و معنوی بسیاری بر جای گذاشت که نشانگر روزهای پرفراز و نشیب همچنین تلخ و شیرین حماسه‌آفرینان جنگ است.

با وجود تمام ویرانی‌ها و سختی‌های مرزنشینان شهرهایی چون خرمشهر و آبادان، مجموعه‌ای از عملکردها، نگرش‌ها و آفرینش‌های هنری و ادبی باعث انتقال به نسل‌های بعدی شد.

منبع: فارس

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها