به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، در چهلمین سالگرد دفاع مقدس، سراغ بخشی از خاطرات رزمندگان رفتهایم تا با انتشار آن یاد و نام آنها را گرامی بداریم و بتوانیم بخشی از سختیها و مشکلات این عزیزان را برای نسل آینده نقل کنیم.
یکی از دوستان میگفت در اردوگاهی که به سر میبردند آزادهای زرتشتی بود که همیشه در حرکتها و اعتراضات مختلف ایشان را همراهی میکرد.
وی گفت: یک روز صبح میخواستیم نماز بخوانیم دیدیم که او هم به صف نمازگزاران پیوست. تعجب کردیم و از او علت را جویا شدیم. گفت دیشب خواب دیدم حضرت امام خمینی (ره) به خانۀ ما آمدند و کنار دیگر افراد خانوادهام نشستند. پس از مدتی فرمودند بلندشو نماز بخوان. نگاهی به پدر و دیگر افراد خانوادهام کردم که چه کنم یا چطور جواب امام (ره) را بدهم، در همین هنگام ناگهان پدرم گفت بلند شو پسرم اطاعت از فرمایش حضرت امام خمینی (ره) واجب است بعد از آن پدرم نیز به همراه حضرت امام خمینی (ره) بلند شد و جهت گرفتن وضو به حیاط کنار حوض رفت، وقتی از خواب برخاستم این موضوع را با برادر روحانی اردوگاه در میان گذاشتم ایشان به من پیشنهاد کردند که مسلمان شوم و من هم امروز شهادتین را خوانده و مسلمان شدهام بعد از چند وقت آن برادر مسلمان بر اثر بیماری در اردوگاه به درجۀ رفیع شهادت نایل شد.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/ 341