همرزم شهید قاسم سلیمانی:

سردار شهیدی که پای عهد و پیمانش می‌ماند/ شهید «سلیمانی» قاعده مذاکره را بلد بود

جانباز شیمیایی و همرزم شهید قاسم سلیمانی گفت: وقتی دشمن قاطعیت سردار سلیمانی را دید پرسید چه ضمانتی هست که بعد از اینکه گروگان‌ها آزاد شدند شما عملیات نکنید؟ سردار گفت من قاسم سلیمانی هستم و باید به قول و عهدی که می‌دهم اطمینان کنید.
کد خبر: ۴۳۳۳۹۸
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۰ - 25December 2020

سردار شهیدی که پای عهد و پیمانش می‌ماند/ شهید « سلیمانی» قاعده مذاکره را بلد بودبه گزارش خبرنگار دفاع‎پرس از بیرجند، هنوز داغ سردار سلیمانی بر دلش سنگینی می‌کند و می‌گوید، صبح روز شهادتش که تلویزیون تصاویرش را پخش می‌کرد با خودم گفتم چه اتفاقی افتاده و هر چه که گفتند حاج‌قاسم به شهادت رسیده، باورم نمی‌شد.

«مرتضی عفتی» جانباز شیمیایی و همرزم شهید قاسم سلیمانی است. او اکنون 68 سال سن دارد و در چندین عملیات در دوران دفاع مقدس دچار مجروحیت شد و اکنون جانباز شیمیایی نیز است.

«مرتضی عفتی» جانباز شیمیایی و همرزم شهید قاسم سلیمانی در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‎پرس در بیرجند، به تشریح خاطره‌ای از حاج قاسم سلیمانی پرداخت و اظهار داشت: یک روز در ماده کاریز بودم بی‌سیم‌چی گفت حبیب با یاسر کار دارد (اسم من یاسر بود و حبیب سردار سلیمانی)، دستور دادند هرچه سریع‌تر با نیروها بیا کوله‌‌سنگی که اشرار حدود ۹۰ نفر از نیروهای آموزشی نیروی انتظامی را گروگان گرفته و قصد دارند از طریق پاکستان یا افغانستان به آن ‌سوی مرز ببرد و نباید بگذاریم این کار صورت بگیرد.

وی ادامه داد: با نیروهای مستقر در ماده کاریز حرکت کردم وقتی به کوله‌سنگی رسیدم سردار با صدای بلند گفت کسی که باید برود بالا آمد، آن زمان فرمانده نیروی انتظامی سردار بهرام نوروزی بود ایشان هم آنجا بود.

جانباز شیمیایی و همرزم شهید قاسم سلیمانی تصریح کرد: متوجه شدم اشرار در ملک سیاه کوه مستقر شده‌اند و سردار سلیمانی با کسب تکلیف از مقام معظم رهبری این اجازه را گرفته بود که اگر حتی متحمل یک جنگ هشت ساله دیگر شویم گروگان‌ها باید آزاد شوند.

عفتی تبیین کرد: این فرمان تا اندازه‌ای مشکل ما را حل می‌کرد یعنی می‌توانستیم با نفوذ در خاک پاکستان و افغانستان اشرار را محاصره کنیم که این کار به سرعت انجام شد ولی مشکلات برای عملیات بود چرا که اگر می‌خواستیم اجرای آتش کنیم و با توپخانه و خمپاره اشرار را وادار به تسلیم کنیم گروگان‌ها قطعاً آسیب می‌دیدند و اگر می‌خواستیم محاصره را طولانی کنیم اولا مشکل بود و ثانیاً باز هم گروگان‌ها تلف می‌شدند.

وی با بیان اینکه یک راه باقی بود و قبول تلفات آن هم باریسک بالا وعملیات نفوذ که بسیار مشکل بود، مطرح کرد: دشمن روی ارتفاع بر ما مسلط بود و امکان مانور را برای دشمن فراهم می‌کرد که با کمترین تلفات بیشترین تلفات را از ما بگیرد، چاره‌ای نداشتیم جز قبول تلفات و مقام معظم رهبری فرمان را صادر فرموده بودند که باید گروگان‌ها آزاد شوند.

جانباز شیمیایی و همرزم شهید قاسم سلیمانی با یادآوری اینکه توسط بی‌سیم راکال با بیت حضرت آقا ارتباط داشتیم و هر لحظه حضرت آقا نتیجه را می‌پرسیدند، تبیین کرد: بعد از اینکه سردار از محاصره کامل اطمینان پیدا کردند دستور حمله را صادر نمودند ابتدا نیروهایی که از آن طرف مرز برای کمک به اشرار ازطریق رباط افغانستان در حرکت بودند با اجرای آتش حجیم و دقیق یا کشته شدند و یا فرار کردند.

عفتی عنوان کرد: از مکالمه‌ای که بین اشرار و نیروهای آن طرف مرزشنود می‌شد گویا وحشت اشرار بود، قبل از اجرای آتش فردی به‌نام خلیفه که خود را حاکم رباط می‌خواند می‌خواست میانجی‌گری کند سردار قبول نکرد و به من دستورحرکت داد و من با نیروها حرکت کردم.

وی اضافه کرد: مخصوصا سردار از جایی دستور حرکت داد که کاملا در دید دشمن قرار بگیریم بعد از آن اجرای آتش و حرکت ما اشرار راضی به مذاکره شدند و سردار پس از کسب تکلیف از حضرت آقا و بهم خوردن تعادل روحی دشمن توسط خلیفه راضی به مذاکره شد.

جانباز شیمیایی و همرزم شهید قاسم سلیمانی با تأکید بر اینکه سردار سلیمانی قاعده مذاکره را یاد داشت، بیان داشت: آن‌ها وقت خواستند سردار قبول نکرد و پیام داد که ما جنگ هشت ساله را پشت سر گذاشته‌ایم اگر فکرمی‌کنید گروگان‌ها مانعی برای اجرای عملیات هستند در اشتباه هستید، ما برای حفظ کشور و انقلاب هیچ ابایی از تقدیم شهید نداریم، من قاسم سلیمانی هستم خوب بدانید با چه کسی طرف هستید، ده دقیقه دیگر ملک سیاه را به آتش می‌کشم و نسلی از شما باقی نخواهم گذاشت.

عفتی با اشاره به اینکه دشمن ترسیده بود و پیشنهاد کردند شما یک راه را باز بگذارید ما می‌رویم و گروگان‌ها در اختیار شما باشد، مطرح کرد: سردار با هیبت و قاطع فرمود تا گروگان‌ها آزاد نشوند حرف مذاکره نزنید آماده باشید که من دستور حمله را صادر کردم و با بیسیم اعلام شروع حمله دادند.

وی اضافه کرد: وقتی دشمن قاطعیت سردار را دید پرسید چه ضمانتی هست که بعد از اینکه گروگان‌ها آزاد شدند شما عملیات نکنید؟ سردار گفت من قاسم سلیمانی هستم و باید به قول و عهدی که می‌دهم اطمینان کنید.

جانباز شیمیایی و همرزم شهید قاسم سلیمانی بیان داشت: نمی‌دانم در این پیام چه بود که راضی شدند بدون هیچ پیش ‌شرطی گروگان‌ها را آزاد کردند و بعد هر چه بچه‌ها اصرار بر ادامه عملیات کردند راضی نشد، حتی بچه‌ها گفتند شما بروید ما ادامه می‌دهیم سردار با اطمینان گفت: قطعا حضرت آقا راضی نخواهند شد و وقتی از آقا پرسیدند ایشان فرمودند به قول خودتان وفا کنید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها