به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، از مهمترین شیوههای تعلیم و تربیت، روش الگوگیری است. قرآن کریم، حضرت محمد (ص) را الگوی شایسته و اسوهی حسنه مؤمنان معرفی کرده است. پیامبر (ص) خود در سخنان شأن، حضرت فاطمه (س) را از وجود خود میداند و بارها در جمع مؤمنین میفرماید: فاطمه (س) پارهی تن من است. وجود فاطمه (س) از وجود رسول خدا (ص) جدا نیست و سیرهی او جلوهی دیگری از سیرهی پیامبر است. حضرت زهرا (س)، ادامه راه و سیره رسول خدا (ص) در همه زمینههاست از جمله بندگی خدا، تقوا و عبادت، حجاب و عفاف. حضرت زهرا (س) الگویی برای همه ادوار است. آن حضرت با عملکرد خود در برهههای مختلف زندگی یک خط مشی و راه برای زنان جهان ترسیم کرد که پیروی از آن سعادتمندی را به دنبال دارد. پیام آن حضرت چه در زمانهای که در آن میزیستند و چه اکنون که حیات بشر در قالب ظاهری نوین قرار گرفته، اما همچنان در میان بخش قابل توجهی از انسانها تعصب و رفتار جاهلی موج میزند، قابل استفاده است.
«رضا لک زایی» پژوهشگر پژوهشگاه بینالمللی جامعه المصطفی (ص) در گفتوگویی به شخصیت حضرت زهرا (س) پرداخته که در ادامه میخوانید:
به عنوان نخستین سوال به این مساله بپردازیم که مشارکت حضرت زهرا (س) در مسائل سیاسی در جامعه آن زمان در چه قالبی بروز و ظهور داشت؟
در یک جمله باید گفت که حضرت زهرا (س) به اصطلاح رزمندگان دفاع مقدس «خطشکنی» کرده اند. ایشان در کودکی در شعب ابیطالب حضور داشتهاند، شاید در سنین شش یا هفت سالگی. یعنی اولین حضور آن حضرت در مسائل سیاسی در دوران کودکی است و در همین شعب ابیطالب، حضرت خدیجه (س) از دنیا میروند، به فاصله خیلی کم، شاید کمتر از ۱۰ روز، حضرت ابوطالب هم از دنیا میروند. به این ترتیب در کمتر از ۱۰ روز، پیامبر دو حامی بزرگ عاطفی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود را از دست میدهد و تنهای تنها میشود. طوری که ایشان به آن سال، سال غم لقب میدهد.
اینجا آن کسی که غبار غم را از چهره مبارک و محزون پیامبر میزداید، دستهای کوچک، اما مسئولیتپذیر فاطمه است. پیامبر رهبر امت اسلامی است و خودش، امتش، خانوادهاش تحت شدیدترین محاصره اقتصادی و اجتماعی قرار دارد و حمایت از چنین انسانی، حمایت از مکتب و آرمان آن انسان والا و محبوب محسوب میشود. پیامبر در این زمان تقریباً ۵۰ سال دارد. حمایت عاطفی و معنوی حضرت فاطمه (س) باعث میشود که پیامبر به ایشان آن لقب پرافتخار «امابیها» را میدهند و دست ایشان را میبوسند.
در این مجال باید توجه کنیم که خود حضرت زهرا مادرش را از دست داده، اما با درایت و مجاهدت و روحیه بالای مسئولیت پذیری، پیامبر (ص) را زیر پر و بال محبت خودش میگیرد؛ این خود یک خطشکنی محسوب میشود و اینکه پیامبر دست زهرا را میبوسد، به دلیل داشتن همین روحیه ملکوتی و همین احساس مسئولت و همین فداکاری و گذشت الهی است؛ از سوی دیگر از مکه مهاجرت میکنند به مدینه. یعنی در مسئله سیاسی مهاجرت هم حضور دارند. بعد هم ازدواج میکنند و همسر ایشان مرتب در جبهه حضور دارد و مرتب مأموریت میرود و شاید مرتب هم مجروح میشود، صاحب چند فرزند میشود تا زمانی که مکه فتح میشود و دولت اسلامی صاحب ثروت و قدرت میشود. خطشکنی بعدی این بانوی بزرگوار و جوان که دختر رهبر جامعه اسلامی بود این است که همواره یک زندگی ساده و زاهدانه و به دور از تشریفات داشته است، به طوری که سلمان فارسی که زندگی شاهان و شاهزادگان ساسانی را دیده بود، از سادگی زندگی و زحمت حضرت زهرا در انجام کارهای خانه به گریه میافتد؛ بنابراین حضرت اهل عبادت و معنویت و عرفان بوده است. اهل شوهرداری و خانه داری و جارو زدن و نان پختن و غذا درست کردن بوده است، اهل بچه داری بوده و در واقع اولویت ایشان و شغل حضرت در این برهه مراقبت از پدر، خانه داری و شوهر داری و بچهداری بوده است.
البته پاسخگوی سؤالاتی که از ایشان میشد نیز بودند؛ اما بخش دوم عمر حضرت بعد از رحلت حضرت رسول الله (ص) است که وظیفه و تشخیص ایشان ایجاب میکند که باید مستقیم وارد عرصه شوند و خطشکنی کنند که در ادامه راجع به این محور بیشتر صحبت میکنیم. پس مشارکت ایشان به دو صورت غیرمستقیم و مستقیم ظهور و بروز داشته است.
حضرت زهرا در جاهلیت قدیم و جاهلیت جدید قرون بیست و یکم «ارزش زن» را بالا برد و نشان داد که «زن» دست مایه لذت و خوشگذرانی و منحصر در مد و لباس و آرایش و جلوه جلوهگری در فضای مجازی و اجتماعی نیست. حضرت زهرا (س) نشان داد که میتوان «زن» بود و هم اهل عرفان و معنویت و هم اهل سیاست و اجتماع و هم اهل خانه داری و شوهر داری و تربیت فرزندانِ انسانسازِ جامعهپرداز تمدنساز. این هم یکی دیگر از خط شکنیهای ایشان بوده است.
آیا حضرت زهرا (س) در زندگی خود خط مشی سیاسی برای فرزندان خود مشخص کردند؟ مصادیقی از این مهم را برای آشنایی هرچه بیشتر مخاطبان بیان کنید؟
در پاسخ به این پرسش باید بیانات حضرت زهرا (س) را با نگاه انسان سازانه، جامعهپردازنه و تمدنسازانه بررسی کنیم و ببینیم خط مشی سیاسی که آن حضرت برای فرزندانشان و برای تمام سیاسیون مشخص کردهاند چه بوده است. با این روش به پاسخ کاملاً روشنی میرسیم. حضرت زهرا (س) در حدیثی میفرمایند: «حُبِّبَ إلَیَّ من دُنیاکُم ثَلاثٌ»؛ از دنیای شما محبّت سه چیز در قلب من نهاده شد.
اول: «تِلاوَةُ کِتابِ اللّه» تلاوت کتاب خدا. منظور از تلاوت، خواندن و فهمیدن و عمل کردن است؛ پس اولین خط مشی این میشود که تمام سیاستهای جامعه اسلامی باید بر مبنای قرآن کریم باشد؛ مثلاً سیاست اقتصادیِ ربامحور، مخالف خط مشی فاطمی است. ترویج و نهادینه سازی عفاف و در نتیجه سیاستگذاری جهت تسهیل ازدواج جوانان مطابق خط مشی سیاسی فاطمی است، مثالهای دیگری هم میشود ذکر کرد، بنابراین اولین ضلع خط مشی فاطمی، در انسان سازی، جامعه پردازی و تمدن سازی «قرآن محوری» است. فرزندان حضرت زهرا هم از گفتار و رفتار ایشان این خط مشی را میآموزند، مثلاً خطبه سیاسی حضرت زینب در کاخ یزید و مدیریت اسرا که آن را هم حضرت زینب انجام داد، همه مبتنی بر صلابت و صبر، همراه با مظلومیت است که مطابق قرآن است و شما نمیتوانید حتی یک نمونه خلاف این خط مشی بیابید.
دوم: «و النَّظَرُ فی وَجهِ رَسولِ اللّه»؛ نگاه کردن به وجه رسول خدا. منظور از رسول خدا، آخرین فرستاده خدا، حضرت محمد (ص) است. بچهها از این فرمایش یاد میگیرند که رسول خدا را دوست داشته باشند. حضرت زهرا به عنوان مادر، از علاقه خودش به رسول خدا میگوید و بچهها هم که طبیعتاً مادرشان را دوست دارند، کسی که مادرشان او را دوست دارد، دوست میدارند. طبق این فرمایش حضرت زهرا، خط مشیهای سیاسیِ کتاب خدا باید مبتنی بر رفتار و آموزههای رسول خدا (ص) باشد؛ لذا در فرمایشات امام حسین (ع) میبینیم که ایشان میفرماید: رسول الله میفرمایند هر کسی قدرت ظالمی را دید و اقدامی انجام نداد، سرنوشت همان ظالم را خواهد داشت. یعنی برای تبیین قیام خودشان به فرمایش رسول الله استناد میکنند؛ که مثالهای دیگری هم در این بحث وجود دارد.
سوم: «و الإنفاقُ فی سَبیلِ اللّه»؛ انفاق در راه خدا. واژه انفاق، آنطور که برخی از متفکران مسلمان گفتهاند، یعنی پر کردن خلأها و شکافها؛ بنابراین صرفاً چیزی را به دیگری بخشیدن انفاق نیست. طبق این سخن، خط مشی سیاسی انسان مسلمان و جامعه اسلامی این میشود که باید خلأها و شکافهای جامعه را شناسایی کنند و بر اساس کتاب خدا و سنت رسول خدا آن شکافها و خلأها را پر کنند. یکی از این خلأها، خلأ اقتصادی است. این جریان که ایشان شب عروسی لباسشان را به فقیر بخشیدند هم معروف است، یکی از علما میگوید اینجا عظمت حضرت علی (ع) را ببینید که اصلاً از حضرت زهرا (س) نمیپرسد چرا پیراهن کهنه پوشیدی یا چرا لباس نو برائت نخریدند. این نقل هم معروف است که وقتی امام سجاد (ع) خواستند پیکر بی سر اباعبدالله (ع) را دفن کنند، قوم بنی اسد که به امام کمک میکردند، دیدند که بر پشت امام حسین (ع) زخمها و اثراتی هست که مال نیزه و شمشیر و سنگ نیست، از امام سجاد (ع) پرسیدند. حضرت پاسخ دادند این اثرات کیسههایی است که پدرم بر دوش خود حمل کرده و مایحتاج فقرا را برایشان میبرده اند. طبق این خط مشی دیگر جامعه اسلامی با مشکل سرقت، اختلاس، گرانفروشی، احتکار، قاچاق و … نمیشود، چون انفاق و سیاستگذاریهای صحیح و عالمانه و عادلانه برای مهار و ریشه کن کردن فقر، شکافهای اقتصادی را در جامعه پر میکند و از طرفی روح ایثار و گذشت را در جامعه زنده نگه میدارد. جامعه فاطمی گرفتار تصمیمات و سیاستگذاری غلط هم نمیشود، چون قرآن به حرکت در چارچوب کار علمی و کارشناسی شده و استفاده از کارگزاران عادل و عاقل و امین و قوی و نسپردن کار به مدیران فاقد درایت توصیه کرده و عمل به اینها، خطا را کاهش میدهد در این زمینه هم مثال فراوان است؛ بنابراین خط مشی سیاسی فاطمی، توحیدی، قرآنی، نبوی و مردمی است.
ایراد خطبه فدکیه از سوی آن حضرت، ابعاد مختلفی دارد، بسیاری معتقدند که این خطبه صرفاً بحث بر سر مالکیت نبوده و مطالب متعددی در آن بیان شده است. در این رابطه چه نظری دارید و اساساً خطبه فدکیه در نظر شما چه ابعاد پنهانی دارد که نیاز است برای جامعه امروز بیان شود؟
بله. برخی گفتهاند که ۱۷ موضوع در این خطبه که شاید در حدود یک ساعت طول کشیده، وجود دارد. البته به اضافه قسمت پایانی آن که یک سوال و جواب است. حمد و ثنای الهی، خداشناسی، فلسفه بعث حضرت ختمی مرتبت، فواید بعثت پیامبر، فضائل قرآن و اهل بیت، فلسفه احکام اسلام و امامت، تلاش پیامبر در راه دعوت، ویژگیهای جاهلیت، فضائل امیرالمؤمنین، تحلیل قدرت طلبی برخی یاران پیامبر، تبیین دلایل آن، اثبات جریان ارث خودشان با ادله قرآنی، توبیخ انصار، دعوت مردم به انصاف، دلایل تساهل به خرج دادن مردم در یاری ایشان، تأکید بر هماهنگی سخن رسول الله با قرآن، ذکر دلایل روی آوردن مردم به باطل، هفده محور این خطبه را تشکیل میدهد.
حضرت زهرا (س) دختر پیامبر خدا و شخصیتی است که مورد احترام همه مذاهب اسلامی است و از این منظر حضرت زهرا (س) محور وحدت جهان اسلام است. هدف از بازخوانی خطبه ایشان هم برجسته کردن شکافها نیست با توجه به این نکته شاید بتوانیم بگوییم محور اصلی این خطبه و روح کلی آن این است که مسلمانان، مخصوصاً خواص و نخبگان جامعه اسلامی و جهان اسلام باید از مظلوم و از حق مظلوم دفاع کنند. طبق مبنای اهل سنت میتوانیم بگوییم حضرت زهرا (س) اجتهاد کردهاند، و تشخیص دادهاند که حق با حضرت علی (ع) است و ایشان مظلوم واقع شده لذا از ایشان دفاع کردهاند. از این منظر هم میتوانیم تحلیل کنیم که ایشان معتقد بود حق مردم این است که حضرت علی (ع) بر آنها حکومت کند و، چون مردم از این حق محروم شدهاند، ایشان به کمک مظلوم یعنی مردم آمدند. حالا چه حضرت علی مظلوم باشد و چه مردم، در اصل بحث تأثیری ندارد. طبق این مبنا، مشکل دیگران هر که و هر جا که باشند، مشکل شماست؛ بنابراین راهبرد وحدتمحورِ خطبه فدکیه «حمایت از مظلوم» است. این به تعبیر شما یکی از ابعاد پنهان خطبه فدکیه است. آن وقت در سطح ملی، دولتها و انسانهای با شرف و نخبگان با وجدان باید از مظلوم دفاع کنند.
اینجا خطبه فدکیه به نخبگان و خواص و رسانهها و کسانی که مردم آنها را میشناسند و به آنها اعتماد دارند، این است که باید با درایت و شجاعت فاطمی پا به میدان بگذارند و عاقلانه و عادلانه از مظلوم دفاع کنند. در سطح منطقهای وقتی رژیم صهیونیستی آمده و قسمتی از خاک جهان اسلام را غصب کرده و بیش از نیم قرن مشغول کودک کشی و آواره کردن مردم است، اینجا منطق فاطمی در خطبه فدکیه دفاع از مردم سنی فلسطین است و باید هر انسان و دولت مستقل و آزادهای از مظلوم حمایت مادی و معنوی کند.
در سطح بینالمللی هم وقتی آمریکا و چند کشور اروپایی با همراهی عربستان کودکان و زنان یمنی را بمباران میکنند، نخبگان و خواص و ملتها و دولتهای مسلمان طبق مفاد فرمایشات دختر پیامبر باید از مظلوم دفاع کنند. این دفاع در چارچوب قدر مقدور تعریف میشود، اما سکوت و سازش و تسلیم و ترس پذیرفتنی نیست. حمایت از مظلوم اختصاصی به نخبگان ندارد و همه مسلمانان و بلکه همه انسانها و دولتهای آزاده و با شرف باید از مظلوم دفاع کنند، اما وظیفه نخبگان و مسئولین سنگینتر است.
به عنوان سوال پایانی، سیاست گذاری در عرصه فرهنگ بر پایه اندیشه و عمل حضرت زهرا (س) باید در چه عرصههایی بروز و ظهور داشته باشد تا شاهد دگرگونی فرهنگی باشیم؟
ببینید با توجه به حدیثی که قبلاً از حضرت زهرا (س) خواندیم میتوانیم بگوییم برای دگرگونی فرهنگی باید در سه ساحت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی تعادل و تعالی ایجاد کنیم. تلاوت کتاب خدا ناظر به فرهنگ، نظر به وجه رسول الله ناظر به سیاست و انفاق در راه خدا ناظر به ساحت اقتصادی است. اگر در هریک از این سه ساحت دچار مشکل شدیم، دو ساحت دیگر هم با مشکل مواجه میشوند. اما آنچه در ساحت فرهنگ مهم است و آن را از همین فرمایش حضرت زهرا (س) متوجه میشویم مسئله الگوسازی است.
الگوی کودکان و نوجوانان و همه افراد جامعه ما باید رسول الله باشد. ایشان میفرماید من سه چیز را در دنیا دوست دارم یکی وجود مبارک پیامبر خداست، الگوی دستگاههای فرهنگی باید رسول الله باشد و به این سمت بروند که با استفاده از تمام ظرفیتی که دارند، رسول الله را به محبوبترین شخصیت کودکان و نوجوانان و همه آحاد افراد جامعه تبدیل کنند. رسول خدا علاوه بر اینکه خودشان خوب بودند، به فکر این بودند که دیگران را هم به خوبی دعوت کنند. در جامعه و تمدن فاطمی محبت پیامبر و رابطه قلبی و پیوند روحی با رسول الله حرف اول را میزند. شاید به همین دلیل باشد که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میفرماید دختر رسول خدا، برای من الگویی حسنه است.
منبع: مهر
انتهای پیام/ 341