گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس- شهاب شعبانینیا؛ در پرونده ترور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به جز آمریکا از کشورهای عراق، سوریه، لبنان، اردن، کویت، قطر، آلمان و انگلیس نیز نام برده شده است که افراد و یا برخی مجموعههای رسمی مرتبط با این کشورها در ترور شهید سلیمانی و همراهان ایشان نقش داشتهاند؛ همچنین بنا بر اعلام مسئولان دستگاه قضایی، ممکن است که پس از تکمیل تحقیقات، نام کشورهای دیگری نیز به موارد یادشده، اضافه شود.
اما جدای از موارد فوق، آنچه که تاکنون مغفول مانده و یا کمتر به آن توجه شده است، علت جسارت یافتن آمریکا برای دست زدن به این اقدام رذیلانه است.
برای روشنتر شدن این موضوع، ابتدا بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیماه ۱۳۹۳ را مرور میکنیم. ایشان خطاب به مسئولان کشور فرموده بودند که «بیگانه یکوقت مایل است فشار وارد بیاورد، شما هرچه عقبنشینى کنید، مىآیند جلو؛ هرچه شما یک قدم عقب بروید، آنها یک قدم مىآیند جلو؛ دستگاه استکبار، دستگاه ترحّم و انصاف و انسانیّت و ملاحظه که نیست؛ هرچه شما عقب بروید، آنها جلو مىآیند».
با این توضیح و صرف نظر از تصمیمات خلقالساعه و جنونآمیز ترامپ قاتل و همچنین جدای از بحث خصومت آمریکا با انقلاب اسلامی و ایران، عامل تأثیرگذاری که هیأت حاکمه آمریکا را به فکر اجرای نقشه ترور شهید سلیمانی انداخت، به داخل کشور خودمان بازمیگردد؛ آنجا که با فاصله گرفتن از مواضع اصولیِ انقلاب اسلامی و عدم پایبندی به وحدت در مواجهه با دشمن، صداهایی در داخل کشور و از دهان برخی مسئولان شنیده شد که به جای در نظر گرفتن عزت و منافع کشور بر پایه حکمت و عقلانیت، حس ضعف و سستی در داخل کشور را به دشمن القا و او را در عملی کردن تصمیم خصمانهاش، جسور کرد.
در واقع، جریان غربزدهای که کمترین اعتقادی به استفاده از ظرفیتهای داخلی نداشت و با طرح ادعای آشنا بودن به زبان دنیا و دادنِ وعده و وعیدهایی از قبیل گشایش اقتصادی و چرخش همزمان سانتریفیوژها و چرخ اقتصاد، جایگاههایی را در کشور از آنِ خود کرده بود، پس از گذشت چندین سال، کارنامهای از خود به جای گذاشت که نهتنها خلاف ادعاهایش را ثابت کرد، بلکه عاملی شد تا دشمن با تصور وجود دودستگی و ضعف در داخل ایران، به فکر این بیفتد که ضربهای کاری به محور مقاومت وارد کند و لذا طرح ترور فرمانده مقتدر نیروی قدس سپاه را به جد در دستور کار خود قرار داد.
انفعال و وادادگی این جریان به حدی بود که حتی پس از مدت کوتاهی از ترور شهید سلیمانی، از آمادگی برای مذاکره مجدد با آمریکا دم زد و این در حالی بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی صراحتاً اعلام کرده بودند که «آن جنتلمنهای پشت میز مذاکره، همان تروریستهای فرودگاه بغداد هستند».
شهادت حاج قاسم به دست حکام تروریست و تروریستپرور آمریکا، هزینه سنگینی بود که ملت ایران پرداخت تا این نکته مهم ثابت شود که کمتوجهی به تذکرات و تدابیر حکیمانه رهبر انقلاب اسلامی، عدم اتکا به توان داخلی و چشم دوختن به غرب، وادادگی و انفعال در برابر دشمن، عقبنشینی در برابر خواستههای نامعقول و نامشروع مستکبران و سست شدن پایههای وحدت در کشور میتواند علاوه بر تشجیع و ترغیب دشمن به پیشروی، اقتدار ایران اسلامی را تحتالشعاع قرار دهد و ملت را از داشتنِ سرمایههای ارزشمندی همچون «قاسم سلیمانی»ها محروم کند.
از این تجربه که با قیمتی گزاف به دست آمد، باید درس گرفت و در حفظ وحدت ملی و انسجامی که به برکت خون سیدالشهدای مقاومت حاصل شد، باید نهایت تلاش را به کار بست؛ زیرا این وحدت که در مراسم تشییع باشکوه و کمنظیر پیکر پاک شهید سلیمانی ظهور و بروز یافت، بنا به تعبیر زیبای رهبر معظم انقلاب اسلامی، سوختِ حقیقی موشکهایی بود که پایگاه آمریکایی عینالاسد را نابود کرد.
انتهای پیام/ 200