گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس- شهاب شعبانینیا؛ «والله، والله، والله از مهمترین شئون عاقبتبخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد؛ در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه، این است.»؛ این جملات، بخشهایی از سخنان سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی است که در یکی از برنامههای گرامیداشت شهدای مدافع حرم، خطاب به رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس بیان شد.
شهید سلیمانی در این عبارات، بهطور صریح درباره لزوم تبعیت از ولایت و رهبری سخن گفته و تا حدی بر این موضوع تأکید داشته که سرانجامِ نیکوی انسان را در گرو تقیّد به این موضوع دانسته است.
خانواده این شهید بزرگوار نیز در بخشی از پیام خود به رهبر معظم انقلاب اسلامی که در تاریخ ۱۸ دیماه منتشر شد، تأکید کردهاند که «حاج قاسم، سرباز صدیق ولایت بود».
تصاویر و کلیپهای متعدد منتشره از نحوه عرض ارادت شهید سلیمانی به رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز گواهی بر این ادعاست که حاج قاسم سرباز پاکباخته ولایت بود. همچنین تشبیه سردار سلیمانی از سوی عموم افراد جامعه به شخصیت والایی چون مالک اشتر، مهر تأییدی بر ولایتمداری سیدالشهدای مقاومت است؛ زیرا بارزترین ویژگی مالک اشتر، ولایتمداری او بود.
این در حالی است که هنوز با اینکه حتی اربعین شهادت سردار دلها فرانرسیده، عدهای تلاش دارند که با چشم بستن بر این حقایق، ایشان را صرفاً «سرباز وطن» معرفی کنند. این کار چه عامدانه باشد و چه از روی ناآگاهی، ظلم در حق شهید سلیمانی و تحریف شخصیت ایشان است.
درست است که حاج قاسم در راه اعتلای وطن تلاش میکرد، اما این تلاش برای حراست و حفاظت از یک میهن اسلامی و انقلابی بود که ولی فقیه سکان هدایتش را در دست دارد؛ کشوری که مبدأ صدور انقلاب اسلامی به اقصینقاط جهان است و لذا میتوان گفت حاج قاسم پیش از اینکه سرباز وطن باشد، در جایگاهی بالاتر از یک سرباز وطن یعنی در جایگاه «سرباز ولایت» قرار داشت.
سرباز وطن دانستن حاج قاسم در واقع محدود کردن آن سردار رشید در گستره جغرافیایی ایران است؛ در حالی که نام قاسم سلیمانی و ثمره تلاشهای او در جایگاه فرماندهی «رزمندگان بدون مرز» سالهاست که از مرزهای جغرافیایی ایران فراتر رفته و گسترهای بسیار وسیعتر از جغرافیای ایران و حتی ورای جبهه مقاومت را در بر گرفته است.
آن دسته از معاندان و مخالفان نظام اسلامی که در عرف جامعه از آنها بهعنوان «منافقین» یاد میشود، برای رسیدن به اهداف خود از راهبرد «هدف وسیله را توجیه میکند» استفاده میکنند. این افراد در بزنگاههای مختلف مانند فتنههای ۷۸، ۸۸ و ۹۸ یا به پروژه شهیدسازی روی میآورند و یا تلاش میکنند که شهدای شاخص انقلاب اسلامی را مصادره به مطلوب کنند. آنهایی که در جریان فتنه ۸۸ سعی کردند از نام شهیدان همت و باکری در راستای اهداف خود بهره ببرند، اکنون میخواهند با تحریف شخصیت حاج قاسم سلیمانی، از این چهره شاخص جبهه مقاومت و مبارزه با استکبار جهانی، چهرهای سازشکار به جامعه نشان دهند.
در بخشی از مطلبی که با هدف تحریف شخصیت حاج قاسم سلیمانی در فضای مجازی با عنوان «سردار سلیمانیِ ما، سردار سلیمانیِ آنها» منتشر شده، آمده است: «سردار سلیمانی ما سالها با آمریکاییها همکاری میکرد و اصلا اهل کینهتوزی نبود و الان ژنرال آمریکایی برایش افسوس میخورد.
سردار سلیمانی ما شهید سیاستهای نابخردانهی دوران پس از سقوط داعش شد. شهید سیاستهای ضد فرجام [برجام] شد. شهید دستگیری بیدلیل ملوانان آمریکایی پس از انعقاد صلح شد. شهید بنرهای تبلیغاتی شمر زمان خواندن رئیس جمهور قبلی آمریکا شد. شهید یکدندگی سیاسی حاکمیت شد.»
نگارنده این متن، در بخش پایانی نوشته خود در ادبیاتی قابل تأمل و شبیه به این جمله معروف که «امام رضا (ع) را برای مردم بگذارید» عنوان کرده است که «بگذارید سردار سلیمانی سردار دلها باقی بمانند.»
درباره ادعاهای مطرح شده در مطلب فوق، ذکر چند نکته ضرورت دارد؛ نخست اینکه اگر سردار سلیمانی سالها با آمریکاییها همکاری داشته است (شاید منظور نویسنده آن مطلب، همکاری مقطعی ایران با آمریکا در دوران دولت اصلاحات برای مبارزه با طالبان در افغانستان بوده است)، پس چرا آمریکا در یک اقدام تروریستی، ایشان را به شهادت رساند؟ مگر نه این است که قاعدتاً بایستی قدردان کسی باشند که با آنها همکاری کرده است؟
در بخش بعدی مطلب فوق، نگارنده با چشم بستن بر اعترافات «هیلاری کلینتون» و «دونالد ترامپ» در خصوص نقش آمریکا در تشکیل داعش، «سردار سلیمانی را شهید سیاستهای نابخردانهی دوران پس از سقوط داعش» معرفی میکند و باز هم عامدانه به نقش پدیدآورندگان داعش در شهادت سردار سلیمانی اشارهای نمیکند. گویی این جمهوری اسلامی ایران است که به جای آمریکاییهای تروریست، باید جواب پس بدهد!
در ادامه این مطلب، سردار سلیمانی «شهید سیاستهای ضد فرجام [برجام]» معرفی شده است. نگارنده باز هم فراموش کرده که درباره ادعای خود توضیح بدهد که حاکمیت کدام سیاست ضد برجام را در پیش گرفت که بخواهد به شهادت حاج قاسم منجر شود. مگر نه این است که رهبر انقلاب اسلامی با وجود آگاهی نسبت به قابل اعتماد نبودن دشمن، مدتها راه مذاکره را برای دولت باز گذاشتند تا دست دولت برای حل مشکلات کشور باز باشد و مگر نه این است که با وجود پایبندی ایران به برجام و اصرار دولتمردان ایرانی بر ادامه این مسیر، آمریکا و طرفهای اروپایی به تعهدات برجامیِ خود عمل نکردند.
اصرار عجیب نگارنده این مطلب بر دفاع از آمریکا تا جایی ادامه مییابد که وی سردار سلیمانی را «شهید دستگیری بیدلیل ملوانان آمریکایی پس از انعقاد صلح» مینامد. در این خصوص هم باید وی پاسخ دهد که به فرض اینکه ایران با آمریکا در شرایط صلح بوده، تفنگداران آمریکایی با چه مجوزی حریم آبی ایران را نقض کردند و وارد آبهای تحت حاکمیت ایران در محدوده «جزیره فارسی» شدند و آیا اصولاً در شرایطِ به اصطلاح صلح، نیروهای نظامی کشورها اجازه حضور در حریم کشور مقابل آن هم با ساز و برگ نظامی را دارند؟
نگارنده این مطلب، سردار سلیمانی را در ادامه، «شهید بنرهای تبلیغاتی شمر زمان خواندن رئیس جمهور قبلی آمریکا و شهید یکدندگی سیاسی حاکمیت» دانسته است؛ اما چشم بر این نکته بسته است که چنین بنرهایی با توجه به سیاستهای استکباری و ضد بشری آمریکا و بر مبنای چهره حقیقی این کشور طراحی و منتشر شده بود. همچنین این فرد توضیح نداده که اگر در دوره رئیس جمهور قبلی آمریکا چنین اتفاقی رخ داده بود، چرا رئیس جمهور بعدی آمریکا دستور ترور سردار سلیمانی را صادر کرده و در دوران رئیس جمهور قبلی چنین اتفاقی رخ نداده است و مهمتر از همه اینکه اصلاً چرا سردار سلیمانی باید ترور میشد؟
نگارنده مطلب «سردار سلیمانیِ ما، سردار سلیمانیِ آنها» در تمامی بخشهای مورد اشاره، ضمن چشم بستن بر تلاشهای استکبارستیزانه سردار سلیمانی در جبهه مقاومت، اقدام تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی را نادیده گرفته و حاکمیت ایران اسلامی را در جایگاه مجرم قرار داده است!
مواردی که بیان شد، یادآور خبر دادن پیامبر گرامی اسلام از چگونگی شهادت عمار یاسر و مکر معاویه پس از به شهادت رساندن آن یار وفادار پیامبر (ص) و امام علی (ع) است.
در اینخصوص نقل شده است که «با شهادت عمّار، سپاه معاویه دچار سستی و تردید شد؛ چون آنها نیز سخن معروف پیامبر (ص) دربارۀ شهادت عمّار را شنیده بودند که به دست «فئۀ باغیه» یعنی گروه ستمکار کشته خواهد شد؛ اما معاویه با دغلکاری به آنها گفت: علی قاتل عمّار است؛ چون او عمّار را به جنگ ما فرستاد. [۱]»
[۱]احتجاج، احمد بن علی طبرسی، نشر مرتضی، مشهد، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۸۲، متن روایت رسول خدا (ص) چنین است: «عمّار تقتله الفئة الباغیة».
انتهای پیام/ 200