به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «محمّدعلی راعی واسکی» زندگینامه و وصیتنامه این شهید منتشر میشود.
زندگینامه شهید:
طلوع آفتاب زندگانیاش در ۲۰ خرداد ماه سال ۱۳۴۰، برای سوّمین بار به کاشانه «شکرالله و حوّا» شادمانی بخشید. نوزادی برخاسته از دامان پاک پدر و مادری متدین در قائمشهر.
تحصیلات محمّدعلی به پایه دوّم نهضت ختم میشود. او تا ۱۷ سالگی با دامداری و کار در کارخانه ذوبآهن البرز، کمک حال خانواده در اَمر معاش بود، تا اینکه در سال ۱۳۵۸ با بانویی عفیفه به نام «ناصر دلاور» ازدواج کرد که ماحصل این پیوند مبارک، «اَحمد و سمیرا» هستند.
محمّدعلی در سال ۱۳۶۴ در کسوت تکتیرانداز و کمک آر. پی. جی رهسپار مناطق نبرد با دشمن شد. سپس با به تن کردن جامه پاسداری در ۹/۷/۱۳۶۵ به مدت ۳ ماه به عنوان سکاندار یگان دریایی به انجام وظیفه پرداخت.
در نهایت، این شهید عزیز در ۲۵ دی ماه همین سال با سِمَت مسئول دسته یگان دریایی، طی عملیات کربلای ۵ در شلمچه، شربت شیرین شهادت نوشید.
۱۵ روز بعد نیز با تشییع اهالی قدرشناس قائمشهر، در گلستان شهدای روستای «هفتتن» قائمشهر به خاک سپرده شد.
پدر از آن روزها، اینگونه یاد میکند: «به او گفتیم: تو زن و بچّه داری. جبهه نرو. میگفت: صدّام آمد تا خانههایمان را ویران کند. من باید بروم.»
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لا تَحسَبَنَّ اَّلذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ الله اَمواتاً بَل اَحیاَ عِندَ رَبِّهِم یَرزُقون
کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مرده مپندارید بلکه آنها زندهاند و در نزد خدای خویش روزی میخورند.
با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب، بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران و با سلام به رزمندگان پرتوان اسلام که جبههها را با خون خود عطرآگین نمودند؛ و با سلام و درود بر شهیدان راه خدا.
اینجانب محمدعلی راعی، مقدار سخنی برای بازماندگان و امت شهیدپرور ایران به جا میگذارم، هرچند که در ابتدا راه هستم، امیدوارم مورد پسند قرار گیرد.
اینجانب به امر رهبرم و پیشوایم به جبهه آمدم تا بر علیه استکبار بجنگم. چون امام فرمود: جبهه رفتن واجب کفایی است و من هم به همین وظیفه آمدم. چون امروز دیگر وقتی نگاه میکنی استکبار جهانی از هر طرف به انقلاب اسلامی حمله ور شدند، چون منافعشان از بین رفته است، چون ایران کشوری بود که فقط ابرقدرتها از این کشور استفاده میکردند و ملت عزیز ما انقلاب کرده و منافعشان از بین رفته به همین سبب نمیخواهد که سلطهاش را از کشور ایران قطع کند.
من زنده باشم که شهیدانی { } به خون غلطیده اند و حسین (ع) در روز عاشورا صدا زد «هل من ناصر ینصرنی»، ولی صدای آن روز عاشورا در عصر ما طنین انداز است. امروز هم رهبر ما نماینده حسین همچنین گفته که جبهه رفتن واجب کفایی است و به همین سبب آمدم جبهه. اگر متوجه باشیم در دوران اوایل انقلاب شعار میدادند که سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن و ایران اسلامی. به این جوانها افتخار میکنند.
من نمیتوانم بنشینم که عراق به کشور اسلامی ما حمله کند و خانههای ما را ویران کند و { } و قبل از انقلاب میگفتیم، ای کاش ما در روز عاشورا به امام حسین کمک میکردیم و الآن همان موقع است که باید به حسین زمان جواب لبیک بگوئیم، هرچند که خداوند هم میفرماید: «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» خداوند میفرماید: هر کس خدا را یاری کند خدا نیز او را یاری خواهد کرد.
خدایا! قدمهای ما را استوار بگردان، من وقتی به جبهه آمدم چهرههای نورانی دیدم که عاشق خدا بودند، اینها درس را از کی یاد گرفتن، از کوچکی شنیدند حضرت علی میگوید: بهشت در زیر شمشیرها توزیع میشود «الجنه تحت السیف» برای خدا ما را یاری کن تا به راه تو بجنگیم تا سر حد شهادت، آنهم در راه تو باشد.
در جبهه وقتی هر رزمندهای به خاک میافتد در دم آخر میگوید: خواهرم حجاب تو کوبندهتر از خون من است. پس ای خواهر یاد بگیر از برادر رزمنده ات. در آخر سخنانی با پدر و مادرم، ای مادرم خیلی زحمت برای من کشیدی و من { } ناراحت نباشید اینکه بچه شما به جبهه رفته، هر وقت ناراحت شدید به یاد علی اکبر و یاد کربلا بیفتید. مگر خون من بهتر از خون علی اکبر است که در کربلا شهید شد.
سخنی با خواهرم دارم، که حجاب خود را حفظ کند. ای برادرانم: امیدوارم که مرا ببخشید. { } در ضمن به بعضی از جوانهای محل خودم سفارش میکنم لاابالی نباشند، لااقل از خودشان مسئولیتی نشان بدهند و انقلابی شده باید تمام ارزشهای دنیوی را کنار زد و راه حقیقت و سیرالله را در پیش گرفته؛ و در آخر سفارش اکید میکنم امام را تنها نگذارید و تا آخرین قطره خون تان از دستاوردهای انقلاب و نظام نوین جمهوری اسلامی پاسداری کنید.
در آخر به برادرانم تأکید میکنم که واجبهای اسلامی را به جا بیاورید و خرابیهای اسلامی را ترک کنید. همه شما را به خدای منان میسپارم.
خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی نگهدار.
والسلام
انتهای پیام/