به گزارش خبرنگار سرویس حماسه و جهاد دفاع پرس، 8 سال جنگ تحمیلی و لزوم حضور داوطلبانه نیروهای جوان و انقلابی سپاهی و بسیجی و عشایر و سایر رزمندگان داوطلب در کنار ارتش جمهوری اسلامی؛ جنگ ویرانگر دشمنان انقلاب را تبدیل به سیستم کادرسازی و به تعبیری «آدم سازی» بینظیر و تاریخ ساز نمود.
در ماههای اولیه دفاع مقدس نبرد مظلومانه و جنگ نابرابر با دشمن متجاوز و حامیان شرقی و غربی صدام عفلقی زمینههای بروز و ظهور نسلی را فراهم کرد که شاید اگر این جنگ رخ نمیداد هرگز درصد ناچیزی از این چهرههای نورانی و انسانهای عارف و زاهد و شجاع و مجاهدین فی سبیل الله - که حضرت امامخمینی (ره) بدرستی آنان را شیران روز و زاهدان شب معرفی فرمود - شناسایی و معرفی نمیشدند.
نکتههای مهمی که میتوان به بهانه سالروز تاسیس این لشکر سرافراز الهی به آن پرداخت و اصل مطلب را برای مناسبتی دیگر گذاشت؛ چگونگی تاسیس این لشکر قهرمان و فرماندهان و رزمندگان دلاور آن است.
شاید اسم بازی دراز کم و بیش به گوش دنبالکنندگان اخبار و تحولات دفاع مقدس خورده باشد. بازی دراز همانجایی است شهید بهشتی آنجا را خانقاه عرفان حقیقی میخواندند. واقعیت این است این مکان و این قطعه از تاریخ دفاع مقدس به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. بازی دراز و فاتحان آن و جایگاه و آثار بیبدیلی که از خود بجای گذاشت باید بیش از این مورد توجه صاحبان اندیشه و خرد دفاع مقدس قرار بگیرند. اشاره به بازیدراز بدین خاطر است که اگر اغراق نباشد نطفه اولیه لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در سرپل ذهاب و در منطقه عملیاتی بازیدراز منعقد شد.
اولین فرمانده لشکر(تیپ) سیدالشهداء(ع) شهید محسن وزوایی بود. محسن وزوایی دانشجوی پیرو خط امام و جزو اولین نفراتی بود که از دیوار لانه جاسوسی آمریکا بالا رفت و انقلاب دوم را رقم زد.
بعد از شروع جنگ تحمیلی با وجود موقعیتهای فراوان حضور وزوایی و یارانش در نهادهای فرهنگی - دیپلماتیک و وزارت خانهها و ... محسن وزوایی و شهید عباس ورامینی و تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوستند و محسن وزوایی فرماندهی واحد مخابرات پادگان ولیعصر(عج) سپاه تهران را عهده دار شد. این مسئولیت اگر چه ظاهر تخصصی، فنی و جذاب برای افرادی مثل وزوایی داشت اما او را راضی نمیکرد. محسن وزوایی در انتظار روزی بود تا بتواند در معیت نیروهای رزمی راهی جبهه شود و در آنجا به جهاد با دشمنان انقلاب بپردازد.
اواخر بهمن ماه سال 1359 با اصرار پاسداران گردان 9 سپاه - که مسئولیت حفاظت از فرودگاه مهرآباد و بیت حضرت امام و مجلس شورای اسلامی (ساختمان قدیمی) برعهده داشتند – موافقت شد نیروهای این گردان راهی جبهه غرب کشور شوند.
فرمانده این گردان بدلیل اینکه سابقه فرماندهی در مناطق عملیاتی نداشت از همراهی با گردان در این ماموریت انصراف داد و نکته جالب توجه این است که محسن وزوایی که از قضا او نیز سابقه و تجربه حضور در جبهه و جنگ را نداشت داوطلب همراهی با گردانی شد که نزدیک به 300 جوان پاکباخته و عاشق امام (ره) و شهادت را در خود جای میداد.
گردان 9 در نیمه اسفند سال 1359 با بدرقه باشکوه خانوادهها و پاسداران انقلاب پادگان ولیعصر(عج) تهران را به مقصد سرپل ذهاب ترک کرد و از موقع حرکت همه پاسداران اعزامی میدانستند برای فتح قلههای بلند بازیدراز میروند. فرمانده این گردان چهرهای دوست داشتنی، گرم و بجوش با رزمندگان و نیز فردی شجاع، خلاق و دارای ضریب هوشی بالا بود.
گردان از ابتدای ورود به سرپل ذهاب و پادگان ابوذر در سنگرهای مختلف منطقه مستقر و کار پدافند منطقه را از یک سو و آشنایی با جغرافیای منطقه از سوی دیگر را همزمان عهده دار شد. محسن وزوایی نیز بی تکلف و صمیمی برای پوشش ضعف احتمالی مدیریت گردان تحت امر خود در منطقه عملیاتی، نیروهای با تجربه عملیاتی را به عنوان فرمانده تاکتیکی گردان و گروهان دعوت بکار کرد و این امر با نزدیک شدن به اواخر فروردین 1360 و نزدیک شدن به ساعت و روز عملیات بازیدراز سرعت بیشتری به خود گرفت.
از سمت چپ به راست: شهید حاج علی موحد دانش - علی خوشفر - شهید محسن وزوایی - شهید علی طاهری-پادگان ابوذر60/2/8
حضور تعدادی از پاسداران گردان 3 سپاه تهران که سابقه بیشتری در منطقه داشتند مثل شهید احمد بابایی و ... در کنار فرماندهانی مثل شهید حاج بابا و فرمانده بسیجی معلم شهید غلامعلی پیچک توان عملیاتی گردان 9 را بالا برد و از کادرهای این گردان که اولین ماه حضور در منطقه عملیاتی را تجربه میکردند چهرههایی ساخت که پس از عملیات بازی دراز فرماندهان موفق سپاه در سالهای بعد شدند.
یکی از قلههای بازی دراز پس از عملیات
عملیات بازی دراز در دوم اردیبهشت سال 1360 آغاز شد و برای اولین بار در طول 7 ماه نبرد با متجاوزین بعثی رزمندگان اسلام مرکب از سپاه (گردان 9) و ارتش توانستند با عنایات الهی و امدادهای غیبی دشمن بعثی مستقر در سنگرهای فولادین قلههای بلند و صعب العبور بازی دراز را فتح و بیش از 500 نظامی بعثی ارتش صدام را به اسارت درآورده و با تقدیم سی تا چهل شهید اولین فتح بزرگ را در تاریخ دفاع مقدس رقم بزنند.
در این عملیات چهرههای ماندگاری از میان پاسداران گردان 9 و بسیجیان حاضر در منطقه شناسایی شدند که در عملیات دوم بازی دراز (شهریور 1360) و عملیات فتح المبین و بیت المقدس و آزادی خرمشهر، مسلم ابن عقیل، بدر و خیبر؛ حاج عمران و ... و بالاخره فتح فاو و کربلای 5 درخشیدند و نامشان را در دفتر و کتاب مجاهدان و شهدا ثبت و جاودانه ساختند.
شهید محسن وزوایی در میان بچههای گردان 9
نام بردن از این افراد برای نویسنده این سطور مشکل است چرا که قطعا بدلیل عدم شناخت جامع از همه افراد گردان 9 و فرماندهان آن ممکن است نفراتی از قلم بیافتند و لذا به چند چهره مؤثرتر که مؤسس لشکر حضرت سیدالشهدا هم شدند اشاره میشود:
محسن وزوایی اولین فرمانده تیپ سیدالشهداء بود که در تاریخ 15 فروردین 1361 حکم فرماندهی او توسط حاج داود کریمی فرمانده وقت سپاه تهران صادر شد.
محسن وزوایی در عملیات بازی دراز در تاریخ اردیبهشت 1360 از ناحیه گردن مجروح شد و با وجود درد و رنج و ضرورت درمان در منطقه تا پایان عملیات باقی ماند و هرگز برای درمان اساسی خود اقدام نکرد. او برای مرحله سوم عملیات که منجر به آزادی قله 1150 بازی دراز شد با گلوی زخمی نیروهایش را هدایت می کرد و بعد از عملیات هم منطقه را ترک نکرد.
شهید وزوایی بعد از مرحله اول عملیات بازی دراز
گزارش پزشک معالج از معاینه محسن وزوایی
بخشی از گزارش پزشک معالج در ادامه آمده است:
"تاریخ مراجعه: 12شهریور60
اصابت گلوله تانک در گونه و بناگوش راست و ساعد راست
جدار سمت راست دهان بکلی متلاشی و دندانها و قطعات شکسته، نصف طرف راست فک بطور آزاد توی زخم و خون ریزی شدید آن تنفس بیمار را مشکل نموده بود و خفگی تهدید میکرد و اجسام خارجی در داخل زخم به مقدار زیاد وجود داشت. ساعد راست در سطح اکستانسور پوست و عضلات کلا متلاشی و با افکت پوستی و عضلانی و تاندونی در دو زخم مجزا در اندازه های 6*12 و 4*12 سانتی متر قطعات شکستگی کوبتیوس آزاد توی زخم بودند."
شهید وزوایی در مرحله دوم عملیات بازی دراز شدیدا از ناحیه فک و دست مجروح شد. او با وجود درد و رنج فراوان استقامت و تحمل بی نظیری را از خود نشان داد.
شهید علی طاهری و شهید محسن وزوایی بعد از فتح بازیدراز - اردیبهشت 60
بعد از بهبودی نسبی برای مدتی در اطلاعات سپاه تهران واقع در ساختمان سرکنسولگری سابق آمریکا در عشرت آباد تهران مشغول بکار شد. این امر مانع از ادامه ارتباط او با بچههای گردان 9 نشد. گردان 9 بعد از انفجار 6 تیر سال 60 مسجد ابوذر مسئولیت حفاظت از مقام معظم رهبری و نهاد ریاست جمهوری را برعهده گرفته بود. با وجود فضای بسیار صمیمی و کم نظیر در رابطه با نیروهای گردان با حضرت آیت الله خامنهای(مدظله العالی) اما عمده نیروها علاقمند به حضور در مناطق عملیاتی و انجام ماموریتهای خطیر بودند.
محسن وزوایی نیز راهی جنوب شد و در جریان طراحی عملیات فتحالمبین مسئولیت گردان حبیب ابن مظاهر را بر عهده گرفت و موفق شد در شب عملیات با مدد از حضرت زهرا(س) و امدادهای غیبی نیروهایش را تا پشت توپخانه دشمن برده و فتح المبین را کامل کند.
این توفیقات سبب شد تا محسن وزوایی مورد توجه بیشتر مسئولین سپاه قرار بگیرد.
شهید محسن وزوایی در میان گردان 9 سپاه- پادگان ابوذر - زمستان 1359
نیاز به گسترش سازمان رزمی سپاه و ظرفیت بالای داوطلبان حضور در یگانهای سپاه باعث شد تا در کنار لشکر همیشه فاتح محمد رسول الله(ص) سپاه منطقه 10(سپاه تهران) تصمیم به تشکیل تیپ سیدالشهداء(ع) بگیرد. در میان نیروهای حاضر برای راه اندازی لشکر تنها کسی که مورد توجه فرمانده وقت سپاه تهران قرار گرفت محسن وزوایی بود.
حکم انتصاب محسن وزوایی در 15 فروردین سال 61 صادر شد.
بسمه تعالی
به: برادر محسن وزوایی
از: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (منطقهی 10- فرماندهی)
موضوع: حکم
با تاییدات خداوند متعال و با توجهات حضرت ولی عصر (عج) شما به مسوولیت فرماندهی تیپ 10 سیدالشهدا (ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقهی 10 تهران منصوب میشوید. امید است تحت رهبری حضرت امام خمینی، توفیق پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی و فضیلت شکر و شرف شهادت در تحقق قانون خدا بر زمین را نصب خود نمایید.
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقهی 10
داود کریمی
از سمت راست- نفر دوم: شهید علی محمدی - نفر سوم: مصطفی فراهانی - نفر چهارم: شهید محسن وزوایی - نفر پنجم: مصطفی رحمانی
از آنجا که بلافاصله بعد از عملیات موفق فتح المبین ماموریت آزادسازی خرمشهر به سپاه و ارتش سپرده شد و نیروهای سپاه میبایست با هماهنگی بیشتر اقدام کنند فرصتی برای راهاندازی و انسجام بخشی به تیپ سیدالشهدا فراهم نشد. لذا محسن وزوایی مسئولیت محور مهمی از تیپ حضرت رسول (ص) را عهده دار شد و گردانهایی از سپاه را در عملیات هدایت میکرد.
شهید وزوایی و یارانش در مرحله اول و دوم عملیات بیتالمقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد حماسههای بینظیری را خلق کردند. در این مرحله بود که شهید وزوایی بعد از 18 ماه مجاهدت بی وقفه و چند بار مجروحیت شدید به دیدار یار شتافت و آسمانی شد.
اگرچه او فرصت پیدا نکرد تا شاهد انجام ماموریتهای بعدی تیپ سیدالشهداء در عملیاتهای آتی سپاه باشد اما یاران او پرچم خونین عاشورایی او را شجاعانه همچنان برافراشته نگهداشته و نگه میدارند.
پس از گذشت 33 سال از شهادت وزوایی بر روی دیوار لانه جاسوسی در خیابان شهید مفتح محل شهادت وی منطقه بازی دراز نوشته شده است، در صورتی که وی فاتح خرمشهر و در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید.
انتهای پیام/