به گزارش خبرنگار دفاعپرس از بوشهر، انقلابها آثار سياسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مهمی در کشور، منطقه مربوطه و در سطح جهانی میگذارند، انقلاب اسلامی ایران، انقلابی که برای به ثمر رسیدنش جای جای این میهن پیر و جوانها کمر همت بستند و تا پای جان با اقتدار ایستادند و با شعار «استقلال آزادی، جمهوری اسلامی» این انقلاب را به پیروزی رساندند.
در ادامه به معرفی بخش چهارم از شهدای انقلاب اسلامی بوشهر میپردازیم:
شهيد «سيد حسن هاشمی»
«سید حسن هاشمی» در سال 1308/5/8 در یکی از خانوداه های معروف سادات بندر کنگان دیده به جهان گشود.
پدرش از بانیان حسينيه شهر بود و در ايام سوگواری ها و اعیاد مجالس مختلفی برای اهل بیت (ع) برگزار میکرد و از فقرا و مستضعفین رسیدگی و دلجویی میکرد.
سید حسن که از سلاله اهل بیت (ع) بود تحمل ظلم و جور برایش سخت و غیرقابل تحمل بود بدین خاطر در تظاهرات و اعتراضات علیه رژیم پهلوی حضور فعالی داشت، در همان دوران بارها و بارها او دستگیر و شکنجه می دادند؛ اما هرگز دست از حمایت امام راحل برنداشت و امام را تنها نگذاشت.
در ايام عاشورا با وجود تير اندازی های ماموران حکومت منحوس پهلوی بدون هیچگونه واهمه و ترس همراه با مردم به تکبیر و بیان شعارهای طوفانی و کوبنده عليه رژيم می پرداخت و مردم را به حمایت از امام خمينی (ره) دعوت می کرد.
سرانجام «سیدحسن هاشمی» در تاریخ 24 بهمن سال 1357 در حال ماموریت جمع آوری اسلحههای دولتی در اثر درگیری با اشرار در یکی از پاسگاههای بندر عسلویه شهد شیرین شهادت را نوشید.
شهید «عبدالرضا رگبار»
«عبدالرضا رگبار» در تاریخ 1336/7/11 در کوی خاقانی آبادان در یک خانواده کاملا کارگری و متدین دیده به جهان گشود.
عبدالرضا در امر تحصیل بسیار موفق بود و تا مقطع دبیرستان با کسب مقام های مختلفی در داستان نویسی و کاریکاتور و رشتههای مختلف مقام های برتر را کسب می کرد، و مسئله فقر جامعه او را بسیار ناراحت می کرد.
سال آخر دبیرستان بود که در کنکور سراسری شرکت و در رشته شیمی دانشگاه اصفهان قبول شد، اما بنا به دلائل شخصی حاضر به ادامه تحصیل نشد بعد از اخذ دیپلم علوم تجربی به خدمت سربازی رفت و پس از دوره آموزشی در آذربایجان به عنوان سپاهی دانش در یکی از روستاهای دور افتاده خرم آباد مشغول به تدریس دانش آموزان روستایی شد.
عبدالرضا همچنان موضوع محرومیت و فقر جامعه او را رنج میداد و برای این تفکرش اغلب روزها اعتراض میکرد و باعث نارضایتی مسئولان میشد تا جایی که نامههای او را کنترل یا بعضی از نوشتههای او را با ماژیک سیاه می کردند اما هیچ ترسی از کسی نداشت.
پس از گذشت یکسال از دوران سربازی در تیر سال 57 به مدت یک ماه به مرخصی آمد، در روزهای پایانی مرخصی خود یعنی 28 مرداد سال 57 بود که به همراه دوستان برای تماشای فیلم به سینما رکس آبادان رفت که طاغوتیان زمان با آتش کینه خود دامان دل مادران و همسران را داغدار کردند.
شهید «علی روشن ضمیر»
«علی روشن ضمیر» در تاریخ 1329/4/29 در یکی از محلات شهر بوشهر رخسار به جهان گشود. وی همچون اغلب همسالان خود دوران تحصیلات ابتدائی و راهنمایی خود را که گذراند وارد هنرستان شد و بعد از اتمام مقطع به خدمت ارتش نیروی دریایی در آمد و به آبادان منتقل و در آنجا به خدمت سربازی پرداخت.
پس از خدمت سربازی به استخدام نیروی دریایی ارتش در آمد؛ اما پس از گذراندن 9 سال خدمت استعفا داد و درشته تجربی موفق به کسب دیپلم شد.
علی که ایمان به خدا و احترام ره پدرو مادر را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود سختی های فراوانی را در طول زندگی کشید و مخارج خانواده را با سعی و تلاش خود تأمین میکرد.
سرانجام در 28 مرداد سال 1357 عبدالرضا روشن ضمیر هنگام تماشای فیلم «گوزنها» به کارگردانی «مسعود کیمیایی» در سینما رکس آبادان به شهادت رسید.
انتهای پیام/