به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، زندگینامه و خاطرات استاد حجتالاسلام حسین انصاریان به قلم مجید جدیدی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
در بخشی از این کتاب آمده است؛ گلوله مثل باران میبارید. از ماشین به پایین پریدیم و روی زمین دراز کشیدیم که خدا میداند با چه شدتی از اطراف ما آتش و گلوله رد میشد! حدود یک ساعت در این وضعیت بودیم که بعضی از بچهها در آن صحنه شهید و مجروح شدند.
آن روز، انفجارها به قدری شدت داشت که وقتی تمام شد و از روی زمین بلند شدیم، موج انفجار بر آقای محسن طاهری اثر گذاشته بود و میگفت: «ما کجای برزخ هستیم؟» دیدم باید به او شوکی وارد کنم. محکم با مشت به پشت او زدم و گفتم: «محسن جان! هنوز وارد برزخ نشدهایم، ما فاو هستیم و هنوز زندهایم.»
او یکمرتبه مثل اینکه از خواب بیدار شود، بیدار شد و راه را به جلو ادامه دادیم. رفتیم تا به مقر فرماندهی رسیدیم؛ مقری که فرماندهی آن پس از شهادت عباس کریمی و شهیدهمت برعهده محمدرضا دستواره بود. دستواره خیلی تعجب کرد و گفت: «چرا تا اینجا آمدید؟! خیلی خطرناک است!» گفتیم: «خون ماکه رنگین تر از بچه هانیست.»
انتهای پیام/ 121