به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد،در اولّین روز فروردین ماه سال ۱۳۴۸ هجریشمسی در روستای ترکآباد اردکان و در خانوادهای کشاورز و مذهبی، کودکی متولّد شد که علاقه وافر والدینش به مولای متقیان حضرت علی (علیه السّلام) او را «حیدر» نامیدند.
سرانجام در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۰ در منطقه شلمچه (پاسگاه زید) در عملیّات کربلای ۵ بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر و سینه به شدّت مجروح شد و روح بلندش از قفس کوچک جسم خاکیاش به ملکوت پرواز کرد و عروس شهادت را در بر کشید و به فیض شهادت نائل شد.
در ادامه وصیتنامه این شهید بزرگوار را از نظر میگذرانیم:
همان مردن حق است و هر کس روزی میمیرد؛ و چه خوب است که این مردن در راه حق و در راه افتخار و به ثمر رسیدن این انقلاب است و چه بسا این مردنها برای آزاد کردن انسانها باشد و ما نرفتیم که بر خاک ایران بیفزائیم، ما هدفی جز نابود کردن کفار نیست و ما هدفی جز یاری کردن از خون امام حسین (ع) و دین اسلام نیست ما باید به ندای هل من ناصر امام حسین (ع) لبیک بگوئیم و خون او را یاری دهیم.
اسلحهای که از دست او و یاران او در صحرای کربلا افتاد به دست گیریم و بر علیه همان کفار و اجداد همان کفار بجنگیم و نگذاریم که دیگر این دشمنان بر سر انسانها مسلط شوند و حق آنها را زیر پا له کنند. آیا یک انسان باید چنین غیرتی داشته باشد که یک متجاوز به کشورش حمله کند و یا یک خارجی هم وطنش رابا موشک بزند و خود در خانه باشد و یا چگونه میتواند ببیند یا بشنود که به کسی ظلم شده است.
آیا مگر ما شرف و غیرت نداریم مگر کتابمان قرآن نیست مگر اماممان امام حسین نیست. آیا این شجاعت است کسی در خانه بنشیند و از هیچگونه مسائل دنیا سر بیرون نیاورد و آیا چگونه میتواند غیرت داشته باشد که کشورهای ابرقدرت به خاطراینکه ایران انقلاب کرده به او تجاوز کنند و او را مورد محاصره اقتصادی در آورند و با او بجنگند.
برادر و ای دوستان شما موظفید که خون این شهیدان را یاری دهید مگر شما و من از علی اکبر و علی اصغر و حبیب ابن مظاهرها و قاسمها عزیزتر هستیم، درست است که دشمن به خانه شما حمله نکرده، ولی اگر به شما تجاوز شود چه خواهید کرد مگر کمک نمیخواهید.
و وصیتی که برای خانواده خود دارم اول اینکه مادرم اگر توفیق شهادت پیدا کردم هر چه میخواهی گریه کن که نه خاطر من بلکه به خاطر امام حسین به خاطر طفل شش ماهه امام حسین (ع)، به خاطر مظلومیت حضرت زهرا (س) و به خاطر پایمال شدن بدن امام حسین (ع)؛
و ای مادرم این را هم بدان من همان امانتی هستم نزد شما از طرف خداوند، مبادا در پس دادن امانت کوتاهی کنی مبادا مقداری از امانت را پس بدهی که روز قیامت جلوی حضرت زهرا شرمنده شوی و مادرم ما باید کاری بکنیم که در جهان آخرت شرمنده نباشیم و باید به راهی برویم که امام حسین (ع) و یارانش رفتند و صدوقی و بهشتی رفت و غیره رفتند.
و ای پدر و ای مادرم و ای دوستان از مجلس روضه و نماز جماعت و دعاها و نماز جمعهها دست بر ندارید که ما هر چه داریم از این اسلام است. و ای پدر و مادرهایی که مانع رفتن بچه هایتان به جبهه میشوید. آیا انسان هر وقت که خودش بخواهد میمیرد تا آنکه خداوند بخواهد، چه در زیر آتش گلوله باشد چه در زیر لحاف گرم باشد و چه در بیابان باشد همه میمیرند و چه بهترکه این مرگ زودتر و در راه اسلام و قرآن باشد و چه بسا این مردن در راه به ثمر رسیدن اسلام به جهان باشد.
مگر فرزند تو و یا من از شماها عزیزتر هستند و خوشا به حال شما مادرها که چنین فرزندانی را بزرگ میکنید و آنها را تربیت میکنید واقعاً شما از زینب درس آموختید و ما اگر امروز میتوانیم مسائل جهان را درک کنیم به خاطر خون شهیدان و دین اسلام است.
خوشا به حال شما مادرانی که همچون فرزندانی را یاری میکنید که به ندای امام لبیک بگویند و خوشا به حال شما که چنین کاری کردید و به ندای امام خود لبیک گفتید که چنین فرمود: «کسانی که من را یاری خواهند کرد هنوز در گهواره هستند» چنین هم شد و دیگر اینکه پشتیبان ولایت فقیه باشید و همیشه هوشیار و دانا باشید و نگذارید که بر شما ستم شود و همیشه سعی کنید که شعارهایی که میدهید با عمل همراه باشد و نکند حرفتان را گفته باشید و در آن عمل نباشد.
من از تمام دوستانی که مرا میشناسند میخواهم که مرا حلال کنند و نیز من آنان را حلال میکنم و هرگز کارهای بدی که از من سر میزد به حساب مکتبم نیاورید، چون من بودم بدی کردم نه دین و مکتبم و دوستان و آشنایان اگر ما را دوست دارید نگذارید که این اسلحه و این تجهیزات ما بر زمین بماند و شما آن را بردارید و اسلحه مرا برداشته و بر علیه کفار بجنگید که همانا بهترین کارهاست و همیشه با خدا باشید و هرگز به مادیات دنیا چشم ندوزید که بدترین گناه است.
واقعاً این برایم آشکار شد که چقدر با خدا بودن ثواب دارد چقدر آدم درس ایثار و شهادت میآموزد و هر چه بگویم شاید باور نکنید و باور هم نخواهید کرد. ولی من هم در روایت شنیدم که گفته اند بنده خداوند یک قدم به طرف معبود و خدایش بردارد خداوند قدمهای زیادی به طرف او برمیدارد و من هم که در تمام عمرم گنهکار بودم اینک احساس راحتی میکنم و از او میخواهم که لحظهای به خودم وامگذارد که در هم خواهید شد و از خدا دور خواهید شد.
انتهای پیام/