گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- ولی منصوریان؛ «هادی حکیمیان» نامی آشنا برای برگزارکنندگان جشنواره ادبی شهید حبیب غنی پور است. کتاب «گل انار را باد میبرد» وی در سال ۱۳۸۵، در ششمین دوره از جشنواره شهید غنی پور و همچنین رمان «برج قحطی» نوشته همین نویسنده در بخش رمان انقلاب اسلامی شانزدهمین دوره جایزه شهید حبیب غنیپور شایسته تقدیر شناخته شده است.
هادی حکیمیان متولد ۱۳۵۷ در استان یزد است. او داستاننویسی را از سال ۱۳۷۹ با کلاسهای آموزشی در شهر یزد آغاز کرد و اولین کتاب حکیمیان «گل انارها را باد میبرد» نام دارد که در سال ۱۳۸۴ منتشر شده است. ازآنجاییکه کتاب «خواب پلنگ» او در نوزدهمین دوره جشنواره ادبی شهید حبیب غنی پور در بخش رمان نوجوان نامزد انتخاب کتاب این حوزه شده است، با وی گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید.
- آقای حکیمیان، این سومین باری است که طی ۱۵ سال گذشته نام شما را در بین نامزدها و برندگان جشنواره ادبی شهید حبیب غنی پور میبینیم. لطفاً از سابقه آشنایی با جشنواره و اثرات آن بگویید.
حدود ۱۴ تا ۱۵ سال است که جشنواره ادبی شهید حبیب غنی پور را میشناسم. خاطره خوشی هم از این جشنواره دیرپا و مؤثر در حوزه ادبیات داستانی دارم، زیرا اولین کتابم یعنی «گل انارها را باد میبرد» در سال ۱۳۸۵ از سوی این جشنواره برگزیده شد که این موضوع بخصوص در آن سالها، خیلی برایم افتخارآمیز و ارزشمند بود.
دلیل این هم که به این جشنواره امید و دلبستگی دارم این است که علیرغم مشترکاتی که با همه جشنوارههای مشابه دارد و طبیعی هم هست، تفاوت عمدهای دارد و آن تفاوت و تمایز وجه مردمی بودن جشنواره است.
امتیازی که به گمانم این رخداد ادبی، به همان خاطر جز جشنوارههای دیرپا و با قدمتی است که توانسته است علیرغم مستقل بودن و عدم وابستگی به نهاد و سازمانی خاص روی پای خود بایستد و درحالیکه بسیاری از جشنوارههای دیگر که گاهی دولتی هم بودهاند از ادامه چنین مسیرهای بازماندهاند، این جشنواره توانسته است به حیات ارزشمند خود ادامه دهد.
ما جشنوارههایی را سراغ داریم که بهظاهر بزرگتر از این جشنواره بودهاند و گاه جوایز بزرگی هم میدادهاند، ولی نتوانستهاند مانند این جشنواره ادبی شهید حبیب غنی پور ماندگار و مؤثر باشند.
- به گمان شما این جشنواره علیرغم محدودیتهای مالی و اقتصادی که دارد، تا چه حد توانسته است، آثار تولیدشده در حیطه مأموریت خود را بررسی و معرفی کند؟
اتفاقاً نکته دیگری که باید به آن اشارهکنم همین موضوع است. تا جایی که من اطلاع دارم این جشنواره تا آنجا که ممکن است، تلاش میکنند کلیه آثار تولیدشده در زمینههای موردبررسی را گردآوری و ارزیابی کنند تا بتوانند آثار خوب تولید شده را انتخاب و معرفی کنند. کاری که با همه سختیهایش همواره در دستور کار جشنواره بوده است و در حال حاضر هم تداوم دارد.
امتیاز دیگر این جشنواره هم از نگاه من این است که در بررسی و انتخاب و معرفی آثار ادبی تولید شده، خیلی کاری به خط و خطوط متفاوت مطرح در جامعه ندارند و فارغ از هرگونه نگاه جهتدار آثار خوب و شایسته را با منطق و دلیل انتخاب و معرفی کنند. موضوعی که میتوان گفت از نگاههای جهتدار گاه روشنفکری برخی جشنوارهها که گاه دولتی هم هستند، عبور کرده و با ملاکهای حرفهای و قابلقبول آثار برتر را معرفی میکنند و جدای از آن خط و خطوطی که اشاره کردم فقط ویژگیهای یک کتاب خوب را مورد توجه قرار میدهند.
کتاب «خواب پلنگ» نوشته شما در نوزدهمین جشنواره ادبی شهید حبیب غنی پور، نامزد بخش رمان نوجوان این جشنواره شده است، در مورد این کتابتان کمی توضیح دهید.
کتاب «خواب پلنگ»، در واقع کتابی تاریخی است که میرزا رضای کرمانی را در اواخر دههی چهلم زندگیاش از لابهلای صفحات تاریخ بیرون میکشد، گردوغبار ناآشنایی را از چهرهاش پاک میکند و او را در مقابل خوانندهی نوجوان مینشاند، تا با لحنی پدرانه از زندگیاش بگوید.
خواب پلنگ به شخصیتی که فقط با اسمش برای نوجوان ایرانی آشناست، جان میدهد و نوجوان هوشمند ایرانی را به مرحلهی درک و همدردی با میرزا رضا میرساند. در درون قصه این کتاب، دو نوجوان که با همدیگر دوستی و رفاقتی دیرینه دارند، در روستایی کویری با میرزا رضا آشنا میشوند و از کرمان با او به تهران میآیند. آنها در این همراهی، شاهد ظلم و ستمهای دوره قاجار هستند و نهایتاً درحالیکه در صحن شاه عبدالعظیم حسنی حضور دارند، خبر ترور ناصرالدینشاه را به دست میرزا رضای کرمانی میشنوند.
- اگر نکته دیگری هم هست که مایلید بدان اشاره کنید، بفرمایید.
وقتی صحبت از جشنواره ادبی شهید حبیب غنی پور میشود، نمیتوانیم از بنیانگذار این رخداد ادبی و هنری و پدر داستان انقلاب اسلامی یعنی زندهیاد امیر حسن فردی یاد نکنیم. مردی بزرگ، گشادهدست و مهربان که حقی بزرگ بر گردن بنده و نسلی دارد که در پناه توجه، راهنمایی و مساعدتهای فراوان او کتابخوان و نویسنده شدند.
من در دوره اولی که برنده جایزه ادبی شهید غنی پور شدم، امیرخان زنده بودند و در واقع کتاب اولم با حمایتهای ایشان در حوزه هنری منتشر شد و مسیر بنده و بسیاری از دوستان دیگر را در سمتوسوی نویسندگی گشود. جدای از آنهم باید به موضوع دیگری اشاره کنم و بگویم جشنواره ادبی شهید حبیب غنی پور با نگاه جامع و فراگیر برگزارکنندگان این جشنواره، باعث شد که آثار ادبی این حوزه در همه جای کشور دیده، ارزیابی و به شایستگی معرفی شوند. یعنی آقای فردی در کنار توجهی که به استعدادهای دور و بر خودش داشت، حواسش به یزد و کرمان و زابل و گیلان و دیگر شهرهای ایران هم بود و میخواست که هر استعدادی، در هر جای کشور فرصت دیده شدن و رشد را داشته باشد.
طبیعی است که در شهری مانند یزد، هیچگاه زمینهها و امکاناتی که برای خواندن و نوشتن و پرداختن به آن در تهران موجود است، وجود ندارد و این موضوع میتواند در مورد همه شهرهای دیگر کشور هم مصداق داشته باشد. به همین دلیل اعتقاد دارم تأثیری که این جشنواره داشته است، باعث شده تمامی استعدادها و ظرفیتهای کشور بدون مطرح بودن دوری یا نزدیکی به تهران شناخته و افراد بدون توجه به خط و خطوط و خطکشیهای مطرح در زمینه اینگونه جشنوارهها، انتخاب و معرفی شوند که این موضوع هم در جای خودش تأثیر بزرگی بر روند کار شناسایی و معرفی استعدادهای این حوزه داشته است و باید قدر دانسته شود.
انتهای پیام/ ۱۲۱