گروه استانهای دفاعپرس - «احمد منصوب»؛ علیرغم اینکه در سالهای اول پس از انقلاب و دوران دفاع مقدس، شاهد رشد چشمگیر تعداد و کیفیت آثار هنری مردمی بودیم، با پایان یافتن جنگ تحمیلی، این خط سیر رو به رشد به یکباره منقطع میشود و از آن زمان، تأثیر عملکرد نهادهای متولی تا حد چشمگیری افت میکند. مایه تأسف بسیار است که از پایان دفاع مقدس تاکنون هیچ کار علمی و دانشگاهی دقیقی در این حوزه انجام نشده است و دستگاههایی که در هنگام دریافت بودجه، خود را متولی اصلی فرهنگ و هنر میدانند، در هنگام انجام وظیفه عملکرد شاخص و بارزی نداشتهاند.
گزافه نیست اگر تداوم هنر انقلاب و دفاع مقدس را مرهون رهبری امام خامنهای بدانیم چراکه پس از پایان جنگ تحمیلی و با تصدی مناصب فرهنگی توسط عناصر وابسته به برخی جریانهای خاص، دوباره رویکردهای ماتریالیستی و غیرمکتبی بر فرهنگ و هنر کشور مستولی شد؛ تا حدی که اگر تأکید و امر رهبری، شاید امروز دیگر هیچ یاد و خاطرهای از هشت سال حماسه و حماسهآفرینان باقی نمیماند.
این پرسش همچنان بیپاسخ است که چرا دیوار نوشتههای انقلابی و دفاع مقدس پاک شدند و از طرحهای زیبا و با اصالتی که در دوران مبارزات انقلاب و پس از آن در هشت سال دفاع مقدس بر دیوارهای شهر نقش بسته بود، محافظت نشد زیرا اگر از این طرحهای هنری مراقبت شده بود، آلبوم خاطرات انقلاب و دفاع مقدس پیش چشم نسل جوان امروز بود.
در این راستا، مراقبت از کتیبههای خط میخی و اسناد تاریخی مربوط به هزاران سال قبل گرچه امری شایسته است اما میتوانستیم با همان منطق، آثار هنری انقلاب و دفاع مقدس را هم بر چهره شهرهایمان حفظ کنیم و امروز جوانی که در راه رسیدن به دانشگاه یا محل کار خود در کوچه و خیابانهای شهر تردد میکند، در یک نقطه خاص نوشته «مرگ بر شاه» را بر دیوار ببیند و این نسخه در یک ارجاع اصیل، در واقع دیوار نوشتهای مربوط به سالهای مبارزه مردم ایران است.
پس از پایان جنگ تحمیلی، گفته شد که یاد شهدا مردم را غمگین میکند، دوران جنگ گذشته است و اکنون زمان تعامل فرارسیده است و با همین منطق، عامدانه بسیاری از یادوارهها و نقاط عطف فرهنگی که میتوانست الهامبخش باشد، حذف شد. اساساً خاتمه یافتن خط سرخ شهادت و آرمان استکبارستیزی دروغ بزرگی بود که پس از دفاع مقدس مطرح شد چراکه ما در دهه هفتاد با وقایع بوسنی روبرو بودیم و پس از آن هم به پیوست تحرکاتی که مجاهدان بدون مرز سپاه قدس در کشورهای اسلامی منطقه داشتند، ابر سوژههای متعددی برای هنرمندان انقلابی وجود داشت که میتوانست علاوه بر تولید آثار فاخر، به تربیت نسلهای توانمند و درخشانی در این حوزه بینجامد.
بدیهی است که غربیها از گسترش هنر دفاع مقدس وحشت داشته باشند و عُمال آنها به بهانههای واهی نظیر عدم پایبندی مبانی این هنر به اصول تعریف شده لیبرالیستی، تیشه به ریشه هنر انقلاب بزنند. این اصول اساساً همان مبانی انسان گرایانهای هستند که آثار مبتنی بر شهوات جنسی را مظهری از هنر میدانند و آن را هم تأیید میکنند و در سالهای پس از دفاع مقدس، عدهای بنا دارند تا آثار هنرمندان مردمی و انقلابی این کشور را با همین میزان، ارزشگذاری کنند.
هنر مدرن که در سالهای اخیر به خاطر تنوعطلبی اومانیستی و لائیک ذاتی خود، حتی از پرداختن به شنیعترین مسائل و موضوعات هم واهمه نداشته است، نهتنها هیچ مشکلی ندارد که اشاعه احساسات را به او منتسب کنند بلکه تلاش دارد خود را بهعنوان تنها راه موجود برای بروز هیجانات و احساسات معرفی کند و مفاسد پلید خود را بنام عواطف بشری معرفی نماید.
در این شرایط، نباید به خاطر نشر احساسات و عواطف پاک انسانی و دینی در آثار هنرمندان اسلامی شرمنده باشیم زیرا هنر اساساً بهعنوان وسیلهای برای بروز احساسات تعریف میشود و باید بر ایمان و تفکر آن دسته از هنرمندان آفرین گفت که احساسات ملتها را درآمیخته با عقیده و آرمانهای والایی همچون فرهنگ ایثار و شهادت مطرح میکنند.
انتهای پیام/