پس از پایان دوره ابتدایی، وارد هنرستان صنعتی شد و در سال۱۳۵۱ دیپلم گرفت. سپس به خدمت سربازی اعزام شد و در شیراز دوره تخصصی تانک را گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد. او در سال ۱۳۵۶ در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت ایران پذیرفته شد.
سردار جاوید الاثر «احمد متوسلیان» دلاوری که از همان ابتدا در برابر ظلم و ستم رژیم شاهنشاهی تاب نیاورد و مبارزه را آغاز کرد. تا جائیکه چندین بار بدست ساواک دستگیر و در زندان شکنجه شد.
احمد متوسلیان اهل روستای سانیج تفت از توابع استان یزد است. مردم این روستا حاج احمد را خوب میشناسند. همه از این سردار دلاور خاطرات زیادی دارند، از دلاوری که عاشق کوه و کوهنوری بود و بارها با دوستانش، قله شیرکوه یزد را فتح کرد و همیشه میگفت: «انسان باید مثل کوه مقاوم باشد».
وی ابتدا عضو کمیته شد و بعد از آن از بنیانگذاران سپاه تهران شد. با جنایتهای ضدانقلاب در غرب، به کردستان رفت و با شجاعت و ایستادگی توانست با همت مردم، منطقه را از وجود ضدانقلاب پاک کند. این همه تلاش و پشتکار باعث شد تا احمد بهعنوان فرمانده سپاه مریوان انتخاب شود.
با هجوم دشمن بعثی به جنوب کشور به همراه شهید «ابراهیم همت» که فرمانده سپاه پاوه بود به جنوب رفت و با تشکیل تیپ محمد رسول الله به دفاع از میهن پرداخت.
مادر احمد میگوید: چندین بار به احمد گفتم که ازدواج کند، اما احمد گفت بگذار انقلاب کامل پیروز شود و جنگ هم تمام شود بعد ازدواج میکنم.
وی با حمله رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان ماموریت یافت برای دفاع از مردم مظلوم سوریه و لبنان به بیروت اعزام شود و اینجا بود که او به آرزویش رسید. چراکه به گفته همرزمانش، آرزوی احمد متوسلیان همین بود که بارِژیم صهیونیستی بجنگد و به دست بدترین ظالمان به شهادت برسد.
خواهر احمد میگوید: احمد در سخنرانیاش در جمع رزمندهها گفته بود که ما باید پرچم اسلام را در انتهای افق به اهتزاز در بیاوریم و دستش به طرف بیت المقدس بود.
احمد و همرزمانش با ورود به بیروت شروع به آموزش نیروهای لبنانی میکنند. آموزشهایی که به گفته «محسن رضایی» فرمانده سپاه وقت باعث تشکیل حزب الله لبنان شده است. اما با محاصره سفارت ایران در بیروت به همراه سه دیپلمات ایرانی دیگر در سال ۱۳۶۱ به دست نیروهای فالانژ ربوده میشوند و تا امروز هنوز خبری از آنها در دست نیست.
انتهای پیام/