گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: درخصوص اهمیت مسئله فرهنگ میتوان به یک جمله از رهبر معظم انقلاب اسلامی اکتفا کرد که فرمودند: «فرهنگ؛ هوایی که تنفس میکنیم». ایشان بیان میکنند: عزیزان من! فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفس میکنیم، شما ناچار هوا را تنفس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید، اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما، اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هواست، اگر درست باشد، آثاری دارد. الان درباره تولید داخلی حرف میزدیم اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقق پیدا کند، باید فرهنگ [مصرف] تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد، اگر بخواهیم مردم اسراف نکنند، بایستی این باور مردم بشود، این یعنی فرهنگ.
فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دائمی دارند و الهامبخش مردم در حرکات و اعمال آنهاست، فرهنگ این است، این پس خیلی اهمیت دارد. مثلاً در حوزه اجتماعی، قانونگرایی ـ که مردم به قانون احترام بگذارند ـ یک فرهنگ است، تعاون اجتماعی یک فرهنگ است، تشکیل خانواده و ازدواج یک فرهنگ است، تعداد فرزندان یک فرهنگ است، اگر در این چیزها بینش مردم و جهتگیری مردم جهتگیری درستی باشد، زندگی در جامعه جوری خواهد شد، اگر خدایناکرده جهتگیری غلط باشد، زندگی جور دیگری خواهد شد، خدایناکرده به همان بلایی مبتلا خواهیم شد که امروز کشورهایی که خانواده را و بنیان خانواده را ویران کردند و شهوات را به راه انداختند - وَاتَبِعوُا الشَهَواتِ فَسَوفَ یلقَونَ غَیا - به آن سرنوشت دچار شدند.
بنابراین تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همه جاست. چرا؟ بهخاطر همین تأثیر زیادی که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرک دشمنان در زمینه فرهنگ، عبارت است از ایمان مردم و باورهای مردم. مسئولان فرهنگی، باید مراقب رخنه فرهنگی باشند، رخنههای فرهنگی بسیار خطرناک است، باید حساس باشند، باید هشیار باشند. نمیخواهیم بگوییم همه آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است، نه، خود ما هم مقصریم، مسئولان مختلف، مسئولان فرهنگی، مسئولان غیرفرهنگی، کمکاریها، غلطکاریها، اینها تأثیر داشته، ما همه را به گردن دشمن نمیاندازیم، اما حضور دشمن را هم در زمینه مسائل فرهنگی نمیتوانیم فراموش کنیم.
کرونا و شرایط سخت عرصه فرهنگ و هنر
اهمیت فرهنگ درحالی مورد اذعان تمام مسولین، خصوصاً عالیترین سطح مسوولین کشور از جمله سران سه قوه مجریه، قضائیه و مقننه است و در کارزاری مهم و سرنوشتساز دستمایه تبلیغات قرار میگیرد اما متاسفانه اولین حوزه برای قطع شدن منابع و امکانات مالی و اعتباری همواره عرصه فرهنگ و هنر کشور بوده است.
دو سال گذشته اما سالهای سخت و سنگین عرصه فرهنگ و هنر کشور در درگیری با ویروس منحوس کرونا بوده است. شرایطی که موجب بیکاری طیف گستردهای از فعالیتهای هنری از جمله سالنهای سینما و مشکلات پیرامون تولید، تعطیلی کنسرتهای موسیقی و بیکاری گسترده در این حوزه، مشکلات حوزه کتاب و گرانی کاغذ و دیگر عرصههای فرهنگی از جمله عدم برگزاری جشنوارههای مختلف فرهنگی و هنری شد.
مشکلات گسترده عرصه فرهنگ و هنر کشور از طرفی و تهاجم بیسابقه جریان فرهنگی غربی از طریق شبکههای اجتماعی و تبلیغی و مورد هدف قرار دادن خانواده و جوانان ایرانی لزوم توجه و پرداختن کاندیداهای دوره سیزدهم ریاست جمهوری به این مقوله را از هر روزی ضروریتر کرده است.
اکثر کاندیداهای ما، فاقد ایده فرهنگی هستند
پیام فضلینژاد نویسنده و کارشناس فرهنگی در یک برنامه تلویزیونی با تاکید براینکه باید کارنامه کاندیدهای موجود را سنجید و ایده فرهنگیشان را بررسی کرد اظهار داشت: متاسفانه اکثر کاندیداهای ما، فاقد ایده فرهنگی هستند و نمیتوان کسی را بینشان دید که واجد تفکر فرهنگی باشد. ما از سال ۵۸ تا ۸۴، شخصیتها و چهرههایی را در حوزه ریاستجمهوری داشتیم که میشد آنها را شخصیت فرهنگی نامید. مثلاً مهندس بازرگان، یک شخصیت فرهنگی بود که در زمینه بازسازی فرهنگ، مقاله و تالیفات هم دارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی یک شخصیت فرهنگی هستند یا سید محمد خاتمی هم همینطور. این افراد، رئیسهای سه کابینه بودند که میشود عبارت «شخصیت فرهنگی» را به آنها اطلاق کرد و کنشگر عرصه فرهنگ بودند.
وی افزود: البته خیلیها کنشگر هستند، اما صاحب تفکر فرهنگی نیستند. این سه فردی که نام بردیم، صاحب تفکر فرهنگی بودند. اما حالا آنها را با کاندیداهایی که برای این دوره انتخاب آمدهاند، مقایسه کنید! با افرادی که آمدهاند و بهعنوان صاحب تفکر فرهنگی شناخته میشوند. بین کاندیداهای این دوره انتخابات، دو رئیس پیشین صداوسیما را میبینیم؛ یکی آقای علی لاریجانی که در دانشگاه علوم کامپیوتر خوانده و سپس دکترای فلسفه گرفت. بعد هم در سپاه بود. ایشان دومینوزیر ارشادی بود که از عرصه نظامی به فرهنگ آمد؛ و این کار هم توسط آقای هاشمی رفسنجانی انجام شد. البته چنینکاری از دولت بنیصدر شروع شد که عباس دوزدوزانی را بهعنوان وزیر فرهنگ معرفی کرد. اما آقای هاشمی، این مسیر را تبدیل به سنت کرد. خلاصه اینکه آقای لاریجانی بهمدت ۱۰ سال، ریاست صدا و سیما را به عهده میگیرد و سال ۸۴ وقتی کاندیدا شد، شعار دولت مدرن داد. ولی اینها در حد شعار بود و وقتی سال ۸۰ بحث تحقیق و تفحص از صدا و سیما پیش آمد، در مجلس با آن مخالفت کرد و آن را کشکی خواند. اما به نظرم خوب است کاندیداهای انتخابات، فرصت تحقیق و تفحص از اعمال و کارنامهشان را مغتنم بدانند.
این روزنامهنگار در ادامه گفت: دیگر رئیس صدا و سیما که کاندیدا شده، آقای ضرغامی است که دقیقاً همینمسیر آقای لاریجانی را طی کرد؛ البته کماقبالتر. چون به وزارت نرسید و در حد معاونت وزارت ارشاد بود و بعد به ریاست صدا و سیما رسید. برای اینکه عدالت را رعایت کرده باشیم، درباره آقای رئیسی هم صحبت کنیم و بگوییم که ایشان برحسب تحصیلات حوزوی و دانشگاهی، وجهه فرهنگی دارد و درباره عدالت فرهنگی و آزادی نظر داده است. اما ایرادی که درباره دیگران وجود دارد، درباره ایشان هم هست. در مقام عمل، نوع کنشهای فرهنگی که پیرامون ایشان شکل میگیرد، کنش فرهنگی نیست؛ مثل دیدارشان با آن خواننده رپ. این کنشها همیشه جزو مشکلاتی بودهاند که در انتخابات ریاستجمهوری با آنها درگیر بودهایم.
در ادامه این برنامه، جاوید گفت: پس کنش فرهنگی به تنهایی کافی نیست و تفکر فرهنگی است که ملاک است. ۱۶ سال است که رؤسای دولت، فاقد تفکر فرهنگیاند و اگر در انتخابات پیشرو دقت نکنیم، این ۱۶ سال، تبدیل به ۲۴ سال میشود. اما واقعاً چه شده که از آن شخصیتها، مثل بهشتی، مطهری و خامنهای به چنینوضعی رسیدهایم که اغلب سیاستمدارانمان فاقد نظریه فرهنگی هستند؛ فارغ از اینکه نظریهشان صحیح است یا نه.
اگر بخواهیم به نمونههای اصیل سیاستمدار مسلمان ایرانی اشاره کنیم، باید به قرون گذشته و زمان خواجهنصیر برویم. در حالی که سیاستمداران امروز ما، بیشتر به ماکیاول و نمونههای مشابهش علاقهمندند تا خواجهنصیر. ما اینها، امثال خواجهنصیر را سیاستمدارانی میدانیم که میتوانند توسعه فرهنگی ایجاد کنند و یک کشور، را تبدیل به کشور کنند. ببینید، حالا چه زوالی پیدا کردهایم که برخی از سیاستمداران خرده آمدهاند و نامزد ریاستجمهوری شدهاندفضلینژاد در پاسخ گفت: ما دچار زوال نظریه فرهنگی شدهایم. نامه رهبر انقلاب به شمس آل احمد را ببینید! البته شما بین اسامی بهشتی و خامنهای، نام شریعتی و آیتالله طالقانی را جا انداختید. رهبری در نامهشان به شمس آل احمد از این دو صحبت میکند. عیار تفکر فرهنگی را میبینید؟ رهبری میگوید مطهری، شریعتی و طالقانی حکم پرچم انقلاب را داشتند و چشم و دل مردم از آنها پر است. این افراد بهنظر من روشنفکر فعال مبارز زمانه خود بودند و کسانی هستند که امروز سانسور میشوند. در دهه ۶۰، عکس مطهری و بهشتی از نماز جمعه حذف شد. بعد هم مطهری تبدیل شد به منبع سوالات داستان راستان برنامههای تلویزیونی. در حالی که مطهری در بحث آینده انقلاب، شکست انقلاب را پیشبینی میکند. مسئولیت روشفکر هم همین است. چون نقد نوعی مبارزه است.
رهبری تفکر فرهنگی را به بازیهای سیاسی تنزل نمیدهد
وی در ادامه گفت: رهبر انقلاب اسلامی در پیام خود در درگذشت مهندس بازرگان، جملهای دارد که تفکر فرهنگیای را نشان میدهد که انقلاب براساس آن شکل گرفت؛ اینکه او (بازرگان) از پیشروها و شکلدهندگان تفکر اسلام ناب در انقلاب بود. یا به نگاه ایشان به چهرههای سیاسی توجه کنید! اگر بخواهیم به نمونههای اصیل سیاستمدار مسلمان ایرانی اشاره کنیم، باید به قرون گذشته و زمان خواجهنصیر برویم. در حالی که سیاستمداران امروز ما، بیشتر به ماکیاول و نمونههای مشابهش علاقهمندند تا خواجهنصیر. ما اینها، امثال خواجهنصیر را سیاستمدارانی میدانیم که میتوانند توسعه فرهنگی ایجاد کنند و یککشور، را تبدیل به کشور کنند. ببینید، حالا چه زوالی پیدا کردهایم که برخی از سیاستمداران خرده آمدهاند و نامزد ریاستجمهوری شدهاند. البته بین نامزدها، چهرههای شاخص هم هست و نباید سیاه و سفید به همهچیز نگاه کرد.
این پژوهشگر در پایان گفت: نمونه دیگر، پیامی است که رهبر انقلاب اسلامی برای درگذشت یدالله سحابی صادر کرد. ببینید، رهبری تفکر فرهنگی را به بازیهای سیاسی تنزل نمیدهد. یعنی میگوید، چون دیگری متعلق به جناح مقابل است، دلیل نمیشود ما تکبعدی عمل کنیم. مشخص است که مرحوم سحابی از جناح مقابل است، اما رهبر انقلاب اسلامی در پیامش به تلاشها و خدمات سحابی برای ابهامزدایی و پاسخ به سوالهای «دین و علم» و «جدایی دین از سیاست» اشاره میکند.
انتهای پیام/121