به گزارش خبرنگار دفاعپرس از رشت، دفاع مقدس روایتگر حماسه و ایثار فرزندان ناب حضرت روحالله و انقلاب اسلامی است؛ پیران و جوانان نابی که با عشق به الله و سربازی اسلام، پا به معرکه جنگ و جهاد گذاشتند و حماسههایی از جنس نور و ایثار و شهادت آفریدند.
بیشک آشنایی با سبک زندگی، راه، مرام و شخصیت الهی این شهیدان والامقام، درس زندگی و راه و روش متعالی است برای ما جاماندگان و گرفتار در این دنیای خاکی.
شهید «محمدرضا پیروی» یکی از این شهدای والامقام است که بهمناسبت سالروز شهادت وی خلاصهای از زندگینامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید
شهید «محمد رضا پیروی» در یکم دی سال ۱۳۳۱ در روستای «انارکول» شهرستان «رودبار» در یک خانواده مسلمان و کشاورز متولد شد.. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل مقطع راهنمایی به دلیل فقدان مدرسه در روستا به توتکابن عزیمت نمود و تحصیلات دبیرستان را در رشته برق در هنرستان صنعتی شهرستان رشت سپری کرد؛ پس از خدمت سربازی در کارخانه سیمان لوشان به عنوان کارگر مشغول به کار شد.
محمد رضا اخلاق به خصوصی داشت و به همین علت کمتر کسی بود که در دیدار اول شیفته اش نشود؛ او با روح بلندی که داشت با صبر و طمأنینه به مشکلات دیگران گوش میسپرد و در صدد رفع آن بر میآمد. در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با روی آوردن به مطالعه کتابهای دکتر شریعتی گام در مسیری گذاشت که خداوند میپسندید و روح مبارزه با ظلم و ستم در او تقویت گردید و به جمع مبارزین پیوست؛ ابتدا با شرکت در جلسات خصوصی و سپس توزیع پوسترها و اعلامیههای حضرت امام (ره) و حتی ساختن نارنجکهای دستی فعالیش را گسترش داد.
محمد رضا با صوت و لحن زیبایی که داشت در ایام عزاداری اهل بیت (ع) مداحی مینمود؛ در زمان اختناق حکومت پهلوی نیز با صدای دلنشین خود از اشعار ضد حکومتی استفاده میکرد و مردم را به مبارزه با طاغوت، ترغیب و تشوق کرد. وی پیروی در اعتصاب کارگران کارخانه سیمان لوشان به مدت ۴۵ روز نقش موثری داشت و به همین علت عوامل وابسته به حکومت طاغوت با تهیه طوماری خواستار اخراج او از کارخانه شدند؛ وی پس از اخراج از کارخانه در آزمون ورودی انسیتیو تکنولوژی رشت قبول شد و به تحصیل مشغول گردید و پس از اخذ فوق دیپلم که مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی بود مجدد به کارخانه سیمان لوشان مراجعه کرد و این بار با تخصص بیشتر و تعهد به خدمت برای نظام مقدس جمهوری اسلامی شبانه روز در راه اندازی کارخانه تلاش نمود و در همان اثناء با دختری مومنه زندگی مشترک خود را بنا نهاد و ثمره ازدواجش یک فرزند پسر بود.
محمدرضا که به عبادت و بندگی به درگاه خداوند عشق میورزید برای ایجاد حالات معنوی و صمیمیت بین همکارانش و هدایت فعالیتهای سیاسی آنها اقدام به تاسیس انجمن اسلامی کارخانه سیمان نمود؛ با شروع جنگ عراق علیه ایران اسلامی نتوانست بی خیال روزگار را سپری کند بلکه دغدغه دفاع از مرزهای میهن اسلامی و هموطنان مرزنشین همیشه دل و جانش را میآزرد و برای اعزام به جبهه تلاش فراوان کرد و بالاخره توانست رضایت مسئولین کارخانه را جلب نماید و به جنوب کشور اعزام شد.
سرانجام در هجدهم خرداد ۱۳۶۰، در طراح اهواز بر اثر اصابت ترکش به سر، به آرزوی دیرینه خود که شهادت بود رسید و در مزار شهدای لوشان به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/