وقتی آیه 9 سوره یاسین نجاتم داد

گلوله ای از سمت چپ به دکمه جیب پیراهنم برخورد کردو پس از خرد کردن آن، کارت های تردد و موتور را سوراخ کرده و وارد قرآن جیبی کوچک شده بود. وقتی به آیه 9 سوره مبارکه یاسین رسیده مسیرش منحرف و از قرآن خارج شده بود.
کد خبر: ۴۶۱۸
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۴ - 15October 2013

وقتی آیه 9 سوره یاسین نجاتم داد

سرهنگ رضا قنبری، از رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی شهرستان گرمسار در گفتگویی صمیمی با خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس در سمنان ضمن بیان خاطره ای از دوران هشت سال دفاع مقدس گفت: در عملیات کربلای 5، پیک گردان امام سجاد (ع) بودم. در منطقه شلمچه بر خلاف وسعت کم منطقه عملیاتی، آتش دشمن بسیار زیاد بود. همچنین دشمن موانع مختلف و بسیاری را ایجاد کرده بود. به همین علت تعداد شهدای این عملیات نیز زیاد بود. به دلیل مسئولیت پیک گردان، کارتهای تردد و موتور را همیشه در جیبم نگه می داشتم.

وی در ادامه افزود: در این عملیات پدرم نیز به عنوان نیروی تدارکات در عملیات حضور داشت و در دژ مستقر بود. از قضا در حین عملیات فردی به نام رضا قنبری از شهرستان شاهرود به شهادت رسید. خبر شهادت رضا قنبری به گوش پدرم رسید. پس از عملیات پدرم را در دژ دیدم. پدرم ماتش برده بود. بعد از لحظاتی گفت : رضا چرا لباس هایت اینطوری است ؟! به خود نگاه کردم. بادگیر تنم پاره پاره شده بود. دست در جیبم کردم. صحنه ای را دیدم که برایم امداد غیبی الهی تجلی پیدا کرد. در آن زمان با آیه «واجعلنا» مأنوس بودم. گلوله ای از سمت چپ به دکمه جیب پیراهنم برخورد کرد. پس از خرد کردن آن، کارت های تردد و موتور را سوراخ کرده و وارد قرآن جیبی کوچک شده بود. وقتی به آیه 9 سوره مبارکه یاسین رسیده مسیرش منحرف و از قرآن خارج شده بود.

گفتنی است، اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان سمنان انجام مصاحبه تخصصی با فرماندهان دوران دفاع مقدس استان سمنان را در قالب تاریخ شفاهی در دستور کار خود دارد که پس از تکمیل به صورت کتب خاطره چاپ و منتشر می شود.

نظر شما
پربیننده ها