گروه دفاعی امنیتی دفاعپرسـ رحیم محمدی؛ بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۰ مصادف است با برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران که به همین منظور سوالات متعددی پیرامون انتخابات و داوطلبان این دوره از انتخابات مطرح است؛ بر این اساس، معاونت سیاسی سپاه بهمنظور آگاهیبخشی، تعدادی از این سوالات پرتکرار را مطرح کرده و به آنها پاسخ داده است.
بخش اول این پرسش و پاسخها در «اینجا»، بخش دوم آنها در «اینجا»، بخش سوم در «اینجا» و بخش چهارم نیز در «اینجا» قابل ملاحظه است.
بخش پنجم و پایانی این سوالات و پاسخها را در ادامه میخوانید:
سوال هفدهم: آیا انتخابات میتواند حلّال مشکلات کشور باشد؟ با چه شرایطی و در چه صورتی انتخابات در حل مشکلات مؤثر خواهد بود؟
مرکز ثقل در انتخابات، ارتقای کارآمدی و اداره بهینه کشور است؛ بنابراین، میان انتخابات و حل مشکلات، بهویژه در حوزه مسائل روزمره، اقتصاد و معیشت، نسبتی مستقیم وجود دارد؛ بدین معنا که به میزانی که انتخابات منتج به روی کارآمدن افراد و نخبگان شایستهتر، کارآمدتر، پویاتر، پرتحرکتر و با برنامه و تیم قویتر شود، افق موجود برای حل مشکلات، روشنتر و امیدبخشتر خواهد بود.
این ارتباط، بهویژه براین اساس که ناکارآمدیها و ضعفهای موجود مربوط به مدیران ناکارآمد و فاقد تحرک است، اهمیت فراوان دارد. در واقع، اگرچه در نگاه اول ممکن است میان انتخابات و مسأله معیشت ارتباطی برقرار نباشد، اما در اصل، انتخابات بهعنوان زمینهساز چرخش نخبگان و مدیران، نقش مهمی در مسأله معیشت دارد؛ زیرا کیفیت اداره اقتصاد و معیشت در کشور به میزان بالایی به لیاقت و ظرفیتهای مدیران و نخبگانی بستگی دارد که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم برآمده از انتخابات هستند.
بهعنوان مثال، بیایید تصور کنیم به جای دولت کنونی که با مشکلات تحریم و فشارهای خارجی مواجه است و تلاش میکند از طریق مذاکره و رفع تحریمها مشکلات اقتصادی را حل کند، دولتی چالاکتر، جوانتر و پرتحرکتر وجود داشت که با استفاده از ظرفیتهای داخلی و همچنین دیگر ظرفیتها در سیاست خارجی به دنبال خنثیسازی تحریمها میرفت، قطعاً حجم مشکلات موجود کمتر از میزان کنونی بود.
در مثالی دقیقتر میتوان به تفاوت عملکرد مجلس کنونی با مجلس قبلی اشاره کرد؛ مجلس قبلی تقریباً نقش در خور توجهی در اداره کشور نداشت، اما مجلس کنونی نقش و جایگاه مناسب خود را در اداره کشور پیدا کرده است و در موارد زیادی تلاش میکند تا به دولت کمک کند که یکی از مهمترین اقدامات آن در این راستا، تصویب طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» در حوزه سیاست خارجی و طرح منابع جدید مالیاتی برای افزایش درآمدهای دولت در شرایط تحریم نفت در سیاست داخلی بود. این تفاوتها در حالی است که هر دوی این مجالس برآمده از انتخابات بودند؛ بنابراین، مشخص است که کیفیت رأی مردم و نتیجه انتخابات تأثیر تعیینکنندهای بر حل مشکلات اقتصادی دارد.
در پاسخ به بخش دوم سؤال هم باید گفت انتخابات تنها در شرایطی میتواند منجر به مشکلگشایی بهتر و بیشتر شود که با دو خصیصه مهم برگزار شود؛ اول مشارکت حداکثری که نشان از وحدت ملی و انسجام داخلی داشته و بر وضعیت روابط خارجی کشور تأثیر مثبت بگذارد و دوم، انتخاب فرد اصلح که میتوان گفت مهمترین متغیر برای حل مشکلات موجود است. انتخاب اصلح، یعنی انتخاب مدیر کارآمد و باکفایت در همه حوزهها.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بیانات نوروزی خطاب به مردم، پس از بیان ملاکها و معیارهای انتخاب درست و ویژگیهای رئیسجمهور اصلح، فرمودند: «اگر چنانچه یک چنین کسی باشد که بتواند مشکلات را مدیریت کند و بیاید سر کار، مطمئناً این کشور را به نقطه مطلوب خواهد رساند. یک رئیسجمهوری با این خصوصیات را پیدا کنید.»
سوال هجدهم: چرا انتخابات ایران برای کشورهای غربی اهمیت دارد؟ نقشه آمریکا برای این انتخابات چیست؟
مطالعه کنش سیاسی - رسانهای کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا و انگلیس به هنگام برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی ایران، بیانگر حساسیت خاص آنها نسبت به چگونگی برگزاری این رخداد و نتایج آن است. این حساسیت و توجه غرب به انتخابات ایران، در حد مشاهده روند و نتایج انتخابات باقی نمیماند، بلکه دولتهای غربی تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا به زعم خود، بر روند و نتایج انتخابات ایران تأثیر بگذارند و اهداف خاص خود را در این زمینه دنبال کنند؛ بنابراین انتخابات ایران از اهمیت زیادی برای غربیها برخوردار است؛ زیرا جمهوری اسلامی ایران، یک نظام سیاسی متمایز از نظامهای سیاسی دنیا است، به این معنا که مشروعیت سیاسی و مقبولیت خود را بر مبنای دین و رأی مردم تعریف کرده است و اساساً مبنا قرار دادن رأی و نظر مردم را یک امر دینی میداند و به این ترتیب میان حقوق الهی و مردمیِ حاکمیت پیوند ایجاد کرده است.
این الگوی سیاسی خاص و متمایز در مقابل نظامهای غیر دینی و سکولار غرب و شرق قرار میگیرد که یا به شکل دیکتاتوری اداره میشوند و یا نخبهگراییِ سرمایهدارانه را در پوشش دموکراسی بهعنوان یک نظام سیاسی دموکراتیک تعریف میکنند؛ بنابراین از نظر غربیها، حکومت ذاتاً پدیدهای سکولار و غیردینی است و از این رو آنان نمیتوانند موجودیت جمهوری اسلامی را برتابند.
با توجه به آنچه درباره نقش مردم در مشروعیت جمهوری اسلامی گفته شد، مسلماً حضور مردم در انتخابات، از مهمترین موقعیتهای تجلی حقوق سیاسی آنان در جمهوری اسلامی و ایفای نقش مشروعیت بخش آنها محسوب میشود و از اینرو برای دولتهای غربی بسیار مهم است که چگونگی این حضور، و نوع انتخاب مردم در انتخابات جمهوری اسلامی را تحت تأثیر قرار دهند.
در این زمینه سیاست آنان در گذشته، تلاش برای کاستن از حضور مردم در انتخابات و در مقطع کنونی تأثیر گذاشتن بر نوع انتخاب مردم بوده است. غرب در انتخابات ۱۴۰۰، از همه ابزارهای تأثیرگذاری خود بر افکار عمومی ایرانیان از جمله ابزار رسانه و شبکههای نفوذ استفاده خواهد کرد تا از پدیدآیی یک دولت انقلابی متکی بر رأی مردم جلوگیری کند.
سوال نوزدهم: آیا با رفتن ترامپ و آمدن بایدن در آمریکا، امکان احیای برجام، رفع تحریمها، تداوم مذاکرات و حل مشکلات کشور وجود دارد؟
برخی تحلیلگران و جریانات سیاسی کشور در دوره مبارزات انتخاباتی در آمریکا و ابتدای پیروزی بایدن، در تفسیر از روی کار آمدن دموکراتها و بایدن بر این باور بودند که دوران سختی سپری شده و دولت بایدن به تعهدات بینالمللی از جمله برجام بازخواهدگشت و ایران از شرایط فشار حداکثری تحمیلی ترامپ نجات پیدا خواهد کرد. در برابر این دسته از افراد، جریان دیگری بود که بین بایدن و ترامپ فرقی قائل نبوده و تصریح داشت که با روی کارآمدن اجارهنشین جدید در کاخ سفید، برجام ۲۰۱۵ نهتنها احیاء نخواهد شد، فشارها و تحریمها نیز تداوم خواهد داشت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز با دلایل متقنی دیدگاه دوم را باور داشتند. اکنون که بیش از ۹۰ روز از روی کار آمدن بایدن میگذرد، واقعبینانه بودن و درستی تحلیل گروه دوم را شاهد هستیم؛ البته دلایلی که برجام ۲۰۱۵ امکان احیاء کامل ندارد، متعدد است، اما به اختصار میتوان گفت غربیها و خصوصاً آمریکاییها از طریق حفظ تحریمها و فشارها میخواهند برجامهای دیگری را در حوزه برنامه موشکی و نفوذ منطقهای تحمیل کنند. همانطور که رهبر معظم انقلاب در جلسه انس با قرآن در اول ماه مبارک رمضان فرمودند؛ هدف نهایی آمریکاییها از مذاکره، تحمیل خواستهها و نظرات خود و به تسلیم کشاندن جمهوری اسلامی و بازیابی سلطه خود بر ایران است.
این رفتار آمریکاییها در قبال ایران، انطباق کامل دارد با آنچه خداوند متعال در آیه ۱۲۰ سوره مبارکه بقره به آن تصریح میفرماید: «وَلَن تَرضى عَنکَ الیَهودُ وَلَا النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم قُل إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدى وَلَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ العِلمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلا نَصیرٍ؛ هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا بهطور کامل، تسلیم خواستههای آنها شوی) و از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شدهای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.»
بنابراین، هرچند ممکن است در آستانه انتخابات و برای تأثیرگذاری بر افکار مردم ایران، آمریکاییها گشایشهایی را ایجاد کنند، لیکن به سمت برداشتن همه تحریمها نخواهند رفت.
سوال بیستم: حال که بایدن به وعدههای انتخاباتی خود برای بازگشت به برجام و لغو تحریمها عمل نمیکند، برای عبور از تحریمها چه باید کرد؟
بهطور کلی دو رویکرد یا روش برای عبور از تحریمها وجود دارد؛ ۱- رفع تحریمها ۲-خنثیسازی تحریمها. به دلایل مختلف و تحربیات گذشته در عملکرد حاکمان کاخ سفید که پس از پایان جنگ تحمیلی در دوره دولت سازندگی مسیر مذاکرات موسوم به گفتوگوهای انتقادی (۱۳۷۲ تا ۱۳۷۵) را برای تنشزدایی و رفع موانع سرمایهگذاری و فشارهای تحریمی برگزیدند تا مذاکرات توام با انواع تحریمهای هستهای از سال ۱۳۸۲ تاکنون، چشم انداز رفع تحریمها به دور از تصور است و مشخص شد که رفع تحریمها با آمد و رفت کاخسفیدنشینان شدنی نیست.
به همین جهت رهبر حکیم انقلاب فرمودند «برای علاج تحریمها دو مسیر خنثیسازی تحریمها و غلبه بر آنها و رفع تحریمها وجود دارد. ما مسیر رفع تحریم را یکبار امتحان و چند سال مذاکره کردیم، اما به نتیجهای نرسید. مسیر غلبه بر تحریمها ممکن است در ابتدای کار، سختیها و مشکلاتی داشته باشد، اما خوشعاقبت است.» (۱۳۹۹/۹/۴)
با توجه به اینکه نتایج رویکرد رفع تحریمها آزمون شده و نتیجه به دست نیامده، عقل و منطق حکم میکند که حل مشکلات اقتصادی کشور به جابجایی قدرت در کاخ سفید و مذاکره گره زده نشود. مهمتر این که واقعیتهای اقتصادی کشور فراتر از گره زدن حل مشکلات به دولت جدید آمریکا و مذاکره مجدد است؛ زیرا به اعتقاد اکثر صاحب نظران، تحریمها تنها یکی از عوامل تأثیرگذار بر وضعیت اقتصادی کشور است.
از نظر آنها این عامل تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد از مشــکلات اقتصادی کشور را شامل میشود و ۷۰ تا ۸۰ درصد آنها ناشی از ناکارآمدی و سوء مدیریت و کاستیهای داخلی و چه بسا تحریمهای داخلی است. در این زمینه رهبر معظم انقلاب فرمودند: «یکی از مشکلات اقتصاد ما در این سه چهار سال اخیر همین بوده که مدام گفتیم تحریم [اگر]برداشته بشود، مثلاً فرض کنید این جوری میشود، تحریم [اگر]برداشته شد آن جوری خواهد شد، سرمایهگذاری خارجی [اگر]انجام بگیرد اینجوری خواهد شد؛ این «اگر اگرها» اقتصاد را معطل و سردرگم نگه میدارد و نبایستی بلاتکلیفی در اقتصاد به وجود بیاید، که این ضرر بزرگی است».
از این رو، نظر به اینکه علت اصلی و ریشهای مشکلات اقتصادی کشور در درون کشور است؛ لذا حل آن را نیز در داخل کشور باید جستجو کرد. نمونه آشکار و امیدبخش حل مشکل در داخل، پیشرفتهای فوق العادهای است که با وجود فشارهای حداکثری آمریکا صورت گرفت، به گونهای که در بعضی از بخشهایی که کاملاً کالاها وابستۀ به خارج بود، کشور از خارج بینیاز شد. همچنین با ورود دلسوزانه قوه قضائیه برای کارگشایی از رونق تولید و به حرکت درآوردن چرخهای تولید کارخانجات، حدود دو هزار واحد در یک سال گذشته به چرخه فعالسازی تولید برگشتهاند و انبوهی از کارگران را مشغول کردهاند.
سوال بیست و یکم: چرا در حالی که به نظر میرسد با شکست برجام، دیگر موضوع مذاکره خریداری نداشته باشد، اما همچنان اصلاحطلبان از راهبرد مذاکره دفاع میکنند؟
دلایل مختلفی در چرایی دفاع اصلاحطلبان از مذاکره با آمریکا به رغم تجربه چندین ساله مذاکرات وجود دارد که میتوان به دلایل نگرشی و مبنایی، دلایل تحلیلی نسبت به مناسبات جهانی قدرت، دلایل روانشناسی و دلایل سیاسی و حزبی اشاره کرد.
۱- غالب اصلاحطلبان، آمریکا را قدرتی بیمانند میدانند و در عین حال آن را بهعنوان نماد نظام سلطه و استکبار و دشمن اصلی جمهوری اسلامی نمیشناسند. در واقع، قدرت آمریکا برای اصلاحطلبان آنقدر بزرگ است که با نگاه مرعوبانه اعلام میکنند که اگر ایران پیشقدم برای مذاکره نشود یا باید متحمل جنگ نابرابری شود و خسارات بزرگ جنگ را بپردازد و یا فشارهای اقتصادی را بپذیرد و از این رهگذر اقتصاد کشور نابود شود.
۲- آنها به جای اعتقاد به تنشزایی سیاستهای استکباری آمریکا، سیاستهای جمهوری اسلامی ایران را عامل تنش میدانند و به همین دلیل میگویند ایران باید موانع رابطه را بردارد و از تنشزایی جلوگیری کند.
۳- اصلاحطلبان عمده مسائل و مشکلات اقتصادی کشور را به سیاست خارجی ایران گره میزنند؛ از این رو، تأکید دارند که اگر ایران بخواهد از این مشکلات بیرون آید و قدرت بزرگی در جهان باشد، باید اقتصاد خود را بازسازی کند و موقعیت اقتصادی خود را در سطح جهان بسیار ارتقاء بخشد و این امر قطعی و تغییر وضعیت اقتصادی ایران مستلزم مذاکره و رابطه با آمریکاست.
۴- تغییر نگرش این جریان نسبت به مفاهیم بنیادین عزت و استقلال ملی، استکبارستیزی، مقاومت، حمایت از مظلوم و... باعث شد تا رابطه و مذاکره با آمریکا را به هر قیمت دنبال کنند. از نظر آنها پذیرش رفتار تحقیرآمیز «دونالد ترامپ» توسط رئیس جمهور صربستان، اقدام شجاعانه، اخلاقی و معطوف به داشتن عقلانیت سیاسی است که ایران نیز باید به چنین رفتاری مشابهی در مواجهه با آمریکا دست بزند.
زیرا سبب بهبود موقعیت بینالمللی کشور و تأمینکننده منافع اقتصادی ما در عرصه جهانی است همانطور که منافع صربها را به زعم آنها تأمین کرد. در همین راستا، برای اصلاحطلبان برقراری مذاکره و رابطه با آمریکا چه در زمان بوش و ترامپ یا بایدن ولو تحقیرآمیز و به قیمت شکسته شدن عزت و استقلال ایران باشد، فرقی نمیکند. این نوع نگاه راهبردی است که ۱۰۰ فعال اصلاحطلب نامهای به رهبری مینویسند که جام زهر را بنوشد و «مذاکره بدون پیششرط» با ترامپ را بپذیرد.
۵- اصلاحطلبان به رغم توصیههای مکرری که برای مذاکره با ترامپ را مطرح میساختند، قایل به تفاوت راهبردی بین جمهوریخواهان با دموکراتها نسبت به ایران هستند. نوع و ماهیت مواضع و رفتارهای اصلاحطلبان به روشنی نشان میدهد که آنها عُلقههای خاصی به دموکراتها دارند و گویا حضور دموکراتها در قدرت آمریکا را برای موقعیت داخلی خودشان مفیدتر میدانند.
به همین جهت با پیروزی بایدن بسیار ذوق زده شده و در روزنامههای خود نوشتند که امید به اصلاحات بازگشت! یا ورود بایدن به کاخ سفید را فرصت طلایی اعلام کردند و پیشقدمی ایران برای مذاکره با بایدن را ضرورت اساسی دانستند. حال آنکه بایدن با نصب «ریچارد نفیو» مشهور به «معمار تحریمهای ضد ایرانی» در وزارت خارجه تمدید قانون وضعیت اضطراری علیه ایران و مشروط کردن مذاکره و کاهش تحریمها به دادن امتیازات بیشتر توسط ایران و پذیرش برجام پلاس و... نشان داد که بایدن و ترامب دو روی یک سکهاند و تنها روشهای آنها کمی تفاوت میکند.
سوال بیست و دوم: ما نسبت به انتخابات مهم پیشرو چه وظایفی داریم؟
همه ما در انتخابات یک سری وظایف فردی داریم و یک سری وظایف اجتماعی؛ وظیفه فردی ما این است که در مرحله اول، خودمان شرکت در انتخابات را واجب و یک مسئولیت ملی بدانیم و حتماً در آن شرکت کنیم. البته در امتداد این وظیفه، لازم است تلاش کنیم از بین نامزدهای مختلف و صالحی که صافی شورای نگهبان را پشت سر گذاشتهاند، گزینه اصلح و شایستهترین فرد برای مسئولیت ریاست جمهوری یا هر انتخابات دیگری را انتخاب کنیم.
در اینباره اگر خودمان قادر به شناسایی اصلح هستیم، به شناخت خود عمل کنیم؛ و الا مطابق با ادبیات قرآنی «فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» (نحل/۴۳) باید از معتمدین و افراد مورد وثوق که اهل علم و خبره در مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هستند و نامزدها و برنامههای آنها را میشناسند، کمک بگیریم و در واقع از کسی که علم و اهلیت دارد بپرسیم و سپس و براساس آن دست به انتخاب گزینه اصلح بزنیم.
زیرا بر اساس همین آیه، اگر پرسش از اهل ذکر در چیزهایی که نمیدانیم لازم است، پذیرش پاسخ آنها نیز لازم است. به هر حال، به تعبیر رهبر معظم انقلاب ما در هر انتخابی باید «خودمان را به حجت شرعی» برای انتخاب درست و اصلح برسانیم تا اگر در این دنیا و آخرت مورد سوال واقع شدیم بتوانیم دلیل انتخاب خود را توضیح دهیم.
ما در انتخابات دو وظیفه عمده و اصلی بر عهده داریم:
۱- خود با انگیزه بالا در انتخابات شرکت کرده و براساس معیارهای درست، دست به انتخاب اصلح بزنیم.
۲- دیگران را به مشارکت آگاهانه در انتخابات دعوت کنیم.
بهطور قطع، اگر نیروهای جبهه انقلاب به درستی به این وظیفه انقلابی – الهی عمل کنند، یک دولت مطلوب با رای مردم شکل خواهد گرفت و بسیاری از مشکلات حل خواهند شد.
انتهای پیام/ 231