به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، انتشارات مرز و بوم به روایتی از آیتالله صدوقی از دیدار با خانوادههای شهدا به مناسبت سالگرد شهادتشان به نقل از کتاب «شهدای محراب و دفاع مقدس» پرداخت و نوشت:
«در میبد ملاقاتی با مادر شهیدی داشتم. بهقدری خندان و متبسم بود که تنها چیزی که در خاطرهاش مخدر نبود، رنج شهادت فرزندش بود. چنان اظهار خوشحالی میکرد که هر کس در آنجا بود اظهار شگفتی میکرد. یک خانواده دیگری بعد از اینکه پای فرزندشان را برایشان آوردند، هیچ آه و ناله نمیکرد. مادر شهید میگفت این یک فرزندم است. من چهار فرزند دیگر دارم و میخواهم هر چهار فرزندم را در راه خدا تقدیم کنم و پس از دادن فرزندانم خودم و شوهرم به جبههها برویم و به شهادت برسیم.
رفتم رحمتآباد؛ وقتی وارد منزل شدم، اولین کسی که پیش آمد با روی خندان، مادر شهید بود. عکسهای فرزندش را نشان میداد و آن عکسی که نشان میداد فرزندش گلوله خورده بود، آن عکسی که فرزندش در کفن بود. این چه توفیقی است که خداوند به این خانوادهها داده است.
ایشان بیان کردند دیدار با خانوادههای شهدا آنچنان در من اثر گذاشت که از خدا خواستم ایکاش من هم به فیض شهادت نائل میشدم و آنچه این خانوادهها بر اثر دادن شهید که برای اسلام دادهاند ما هم به آن بهرههای عظیم نائل میشدیم.
شهید صدوقی با وجود کهولت سن بارها در سنگر حاضر میشد. حتی در دوران کسالت، شخصا به خط مقدم و دیدار رزمندگان اسلام میرفت و روزهایی چند با رزمندگان همنشین بود و به آنان روحیه میداد.
حضور پررنگ و حساس وی در طول تاریخ انقلاب باعث شد که منافقان بارها دست به ترورش بزنند که در بسیاری از موارد نافرجام بود، اما بالاخره توانستند ایشان را به درجه رفیع شهادت برسانند. وقتی ایشان به شهادت رسید، برخی از رادیوهای بیگانه اعلام کردند که مرد شماره دو انقلاب ترور شد.»
انتهای پیام/ 141