ولی منصوریان/ گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، دومین دوره انتخاب بهترین کتاب مدافعان حرم؛ جایزه «سردار شهید حاج حسین همدانی» به همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس درحال برگزاری است؛ در همین راستا سلسله نشستهای تخصصی با عنوان واکاوی نسبت ادبیات مقاومت و پایداری با جریان مدافعان حرم در خبرگزاری دفاع مقدس برگزار میشود.
«بررسی چرایی و ضرورت پرداختن به موضوع مدافعان حرم در ادبیات معاصر» موضوع نخستین نشست این برنامه بود که با حضور «علی شجاعیصائین» پژوهشگر و کارشناس حوزه ادبیات و از مدیران با سابقه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد که در ادامه مشروح آن آمده است.
سوال: به نظر شما جریان مدافعان حرم و مقاومت چه ظرفیتی را برای فعالیت در عرصه پژوهش و مستندنگاری داشته است؟
برای پاسخ به این پرسش ۲ مقدمه لازم است. در نگاه من ادبیات مقاومت و جریان مقاومت یک شاخه پربار از درخت و شجره طوبای دفاع مقدس است. در واقع این جریان ریشه در سالهای دفاع مقدس و اندیشه، شور و شعور دفاع مقدس دارد.
همانطور که دفاع مقدس تنها شور و حماسه نبود؛ عرفان و شعور و آگاهی نیز به قوت و گستردگی در همه مراحل آن حضور داشت. ما در ادبیات مقاومت نیز باید این شاخه بلند را ببینیم و حس کنیم. اگر دفاع مقدس ما ترکیبی از حماسه، عرفان و آگاهی بود؛ ادبیات مقاومت نیز باید این نمایش را از شور، شعور، عرفان و آگاهی داشته باشد.
در واقع تنها بحث احساسات و حماسه و هیجان در ادبیات دفاع مقدس نیست بلکه بخش اصلی ادبیات دفاع مقدس و مقاومت ما، آن شعور و آگاهی نهفته در این حرکت است. این نمایش را چه بخشی از تالیفات ما میتوانند عهدهدار باشند؟ طبیعی است که کارهای پژوهشی میتوانند در درجه نخست بیانگر این بخش از دفاع مقدس و ادبیات مقاومت باشند.
من بر این باور هستم که ما هرچه از اصل حادثه فاصله میگیریم؛ بر ضرورت کارهای پژوهشی افزوده میشود. بلاخره شور و حماسه بعد از مدتی فروکش خواهد کرد؛ بخصوص برای نسلهایی که با حادثه و رویداد فاصله دارند. نسلهایی خواهند آمد که دفاع مقدس و مقاومت امروز را ندیدهاند و تجربه مستقیم ندارد و تنها از لابه لای منابع با این رویداد بزرگ آشنا میشوند. طبیعی است که در چنین شرایطی اولویت دسترسی به منابع به آثاری است که برجنبههایی از آگاهی و شعور تاکید دارند.
اگر ما نتوانیم در طول تاریخ از این جنبهی ادبیات مقاومت دفاع کنیم و به درستی نتوانیم تبیین کننده باشیم، طبیعی است که کلیت و دستگاه فکری و احساسی را نتوانستهایم به درستی معرفی کنیم. ما براین باور هستیم که یک نظام فکری پشتیبانی این حرکت را برعهده داشته است. آن نظام فکری و معنایی است که رزمنده ما را به جلو رانده و آن ایثار و جانبازی و حماسهها را باعث شده است.
اگر این مقدمات را قبول داشته باشیم کار پژوهش معنا پیدا میکند. پژوهش در واقع این دستگاه فکری را برایمان معنا و زنده میکند. ما با کارهای پژوهشی میتوانیم ریشه و خاستگاه متجلی شده در حرکت مقاومت را لمس کنیم و بفهمیم. وگرنه دفاع مقدس و جریان مقاومت نیز رویدادی همانند سایر رویدادهای تاریخی خواهند شد و احیاناً براساس یک کنجکاوی علمی به سراغش خواهیم رفت. روح و معنای حرکت را تنها با پژوهش میتوانیم دریابیم و از این منظر به نظرم کتابهای پژوهشی رسالت و وظیفه مهمی برعهده دارند تا بتوانند درونمایه اصلی حرکت مقاومت را برای نسل امروز که تجربه مستقیم ندارد و برای نسل آینده تبیین کند. از این منظر با این کتابها ما رو بهرو میشویم و از همین منظر داوری و اعلام نتیجه خواهیم کرد.
با توجه به اینکه موضوع مدافعان حرم، موضوع جدیدی است؛ در بحث موضوعی ما مشکلی نداریم؟ چطور میتوانیم یکسری موضوعات مهم را در اختیار پژوهشگرانی قرار دهیم که موضوعات را به خوبی نمیشناسند؟
مورخین معتقدند برای بررسی هر حادثه تاریخی، باید حداقل ۵۰ سال از آن بگذرد تا از احساسات و عواطف زندهی حادثه دور باشیم و بتوانیم قضاوت مبتنی بر واقعیات کنیم. برای پرهیز از کم و زیاد گفتن از حوادث گفته میشود باید حداقل ۵۰ سال از حادثه فاصله گرفت، اما من معتقد هستم ما میتوانیم با شرایطی و بدون توجه به پیش فرض فاصله ۵۰ ساله وارد این عرصه شویم چراکه حوادثی همچون دفاع مقدس و مقاومت بهقدری بزرگ و تاریخساز است که نیازی به چنین فاصلهی زمانی نیستیم. این مساله بسیار مهم است و باید قبل از اینکه دیگران آن را بنویسند و به دانش و آگاهی مردم سازمان موردنظرشان را بدهند، ما باید ورود پیدا کنیم.
در درجه اول دستگاههایی که این حرکت بزرگ را آفریندند مسوول هستند برای بسترسازی تولید آثار پژوهشی وارد عمل شوند. ما در سالهای دفاع مقدس نیز این بستر را فراهم کرده بودیم تا شعرا، نویسندگان و داستاننویسان با متن حادثه در خط مقدم آشنا شوند چراکه نمیشد از تهران برای جنگ شعر گفت و داستان نوشت. برای پدید آمدن یک حادثه، حضور در متن حادثه مهم است. ما همین حالا نیز از حادثه دفاع مقدس خیلی دور نشدهایم و میتوانیم درواقع تجربه مستقیمی را برای نویسندگان و پژوهشگران فراهم کنیم. در مرحله بعد، اسناد موجود در این مساله را در اختیار پژوهشگران قرار دهیم.
نباید اینجا با قید و بندهای طبقهبندی اسناد، محرمانه، به کلی محرمانه و سری و به کلی سری نویسندگان و پژوهشگرانمان را از این حادثه دور نگه داریم. در درجه اول کسانی که این حادثه بزرگ را آفریند و سازماندهی کردند باید در یک ارتباط سازمان یافته با نویسندگان این پژوهشگران را بیش از گذشته با متن حادثه آشنا کنند و اسناد را در اختیارشان قرار دهند و گفتوگوهای مستمر با نویسندگان ایجاد کنند تا بتوانند بستر لازم برای تولید اینگونه آثار فراهم شود.
ما درباره دفاع مقدس و جریان مقاومت قطعاً کمبود موضوع پژوهشی نخواهیم داشت. از جنبههای مختلف میتوانیم به این مساله نگاه کنیم. از ریشههای تاریخی، سیاسی تا میدان عملیات و رزم موضوعات فراوانی در این زمینه است. ولی باید بتوانیم ارتباط سازمان یافته بین نهادها و پژوهشگران تعریف کنیم. در این رابطه پیشنهاد میکنم کانونی از نویسندگان برای کارهای پژوهشی در حوزه مقاومت طراحی و سازماندهی کنیم تا بستری برای گفتوگوی مستمر بین نهادها و نویسندگان و تولید آثار قرار گیرد.
البته این فعالیتها یک مقدمه است و در مرحله تولید نیز به نظر باید با یکسری سیاست حمایتی متناسب با شرایط امروز بخش ناشران خصوصی را ترغیب به این میدان کنیم تا به تولید این آثار کنند.
از نظر شما یک کار خوب پژوهشی باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
شرایط عمومی هر کار پژوهشی اینجا نیز صدق میکند. یعنی ما باید روش تحقیق توصیه شده در همه مباحث علوم انسانی را بهعنوان یک مبحث علمی مدنظر داشته باشیم چراکه در حال فعالیت تاریخی ـ سیاسی و نظامی میکنیم. حتماً این کار باید مسالهمحور باشد و مسالهای را برای ما حل کند و پاسخ به یک سوال و پرسش باشد.
این شرط واجب برای ورود به این عرصه است. اما علاوه براین، ما طبیعتاً باید بستر مناسب را برای نویسنده فراهم کنیم. هم از جهت ورود به متن حادثه، داشتن اسناد و منابع لازم، احیاناً گفتوگو با افراد موثر در این زمینه، تا امکان یک تحقیق گسترده را برای نویسنده فراهم کنیم. کافی نیست نویسنده ما روش تحقیق را بلد باشد، اما دسترسی به اسناد و منابع نداشته باشد.
اثر پژوهشی فاخر و ارزشمند با وفاداری روش تحقیق و یافته
اینجا با یک تحقیق کتابخانهی و شبیه آن کار به فرجام نخواهد رسید. در این زمینه قطعاً نیازمند حمایت ویژه هستیم. نیاز به پشتیبانی اسناد و راهنماییهای کارشناسانه داریم تا افراد بتوانند با متن حادثه ارتباط برقرار کنند. همیشه در کارهای پژوهشی توصیه این است که شما باید یک پا در حادثه و پای دیگر بیرون حادثه باشد چراکه اگر کاملاً در متن حادثه باشید آن را خوب درک نخواهید کرد از طرفی اگر کاملاً بیرون باشید نیز حادثه را درک نمیکنید.
هم باید حادثه را درک کرد و هم تحت تاثیر حادثه نبود تا بتوان یک قضاوت و داوری بیطرفانه کرد. ما باید این بستر را برای پژوهشگر فراهم کنیم. طبیعتاً ما نمیتوانیم پاسخ مساله را پیشاپیش به پژوهشگر بدهیم؛ پاسخ برعهده اوست و مساله شاید از جانب دیگران مطرح شود.
ما غیر از اینکه باید از پژوهشگر بخواهیم به روشهای پژوهش پایبند باشد و کمک کنیم با حادثه آشنا شود؛ این آزادی را برای او فراهم کنیم که به پاسخی که خودش رسیده است وفادار بماند و آن را در متن تحقیق ارائه کند. اگر چنین شرایطی رعایت شود میتوان توقع داشت که یک اثر پژوهشی فاخر و ارزشمند تولید و پدید آمده است.
ادامه دارد...