«تدارک صبورانه» محور مقاومت برای آینده منطقه؛

تحول قریب‌الوقوع در استراتژی جنگی محور مقاومت/ ذخیره آمادگی‌ها برای نبرد سرنوشت‌ساز

تاکنون استراتژی محور مقاومت بر افشای چهره واقعی گروه‌های مسلح و حامیان مالی منطقه‌ای و غربی آن‌ها استوار بوده؛ لیکن با رسوایی توطئه‌ها و نزدیک شدن به ساعت صفر، در اینده این استراتژی تغییر می‌کند، و وارد مرحله جدیدی شامل بکارگیری همه توانمندی‌ها جهت نبرد نهایی خواهد شد.
کد خبر: ۴۸۰۲۱
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۳ - 09June 2015

تحول قریب‌الوقوع در استراتژی جنگی محور مقاومت/ ذخیره آمادگی‌ها برای نبرد سرنوشت‌ساز

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، زمانی که سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در پانزدهمین سالگرد پیروزی مقاومت خبر از احتمال اعلام بسیج عمومی داد، نهتنها دشمنان بلکه دوستان وهوادارنش را هم در غافلگیری و شوک فرو برد.

اما دو هفته بعد از آن وقتی شیخ مهدی کربلائی سخنگوی مرجعیت عراق و نماینده آیتالله سیستانی همان سخنان سید مقاومت را تکرار کرد، همسویی خط اسلام مقاوم در مقابل هجمه گسترده غربی ـ صهیونیستی ـ وهابی بیش از هر زمان دیگری برای افکار عمومی مشخص شد.

این فتوای مرجعیت در حالی اعلام می شود که سخنان سید حسن نصرالله در جشن اخیر مقاومت(۱۵ می) بسیاری از دشمنان جریان مقاومت بهویژه طیف عربستانی را به شدت خوشحال کرده بود، تا برخی اعلام بسیج عمومی از سوی سید مقاومت را بهعنوان پایان توان حزبالله در مقاومت در برابر گروههای تکفیری ـ صهیونیستی تعبیر، و پرسشهایی را در همین باب مطرح کنند که بیشتر به شبههها دامن میزند.

از جمله اینکه به راستی این اعلام بسیج عمومی به چه دلیلی صورت می پذیرد؟ آیا توطئهها شدت بیشتری به خود گرفته و ساختار فعلی مقاومت قادر به پوششدهی تمامی جبههها نیست؟ آیا آنگونه که دشمنان ادعا میکنند محور مقاومت دچار فرسایش شدیدی شده است؟ آیا ما در شرف ورود به مرحله ی تازهای از رویارویی هستیم که مستلزم نیروهای بیشتری میباشد؟ آیا این اعلامیه، به تغییر استراتژی مقاومت در قبال مسایل منطقه مربوط میشود؟ آیا اعلام بسیج عمومی بیانگر ضعف است یا نشانی از آمادهسازی برای پایان دادن به غائله؟ مراحل این رویارویی کدام است و هماکنون در چه مرحلهای از آن قرار داریم؟ اینها برخی از پرسشهایی است که در رسانههای دوست و دشمن در رابطه با اعلام احتمال بسیج عمومی مطرح شده، و پاسخ صریح و صحیح به آنها میتواند در واکاوی تقابل محور مقاومت با طرح راهبردی که امروز در واژه ی چهار حرفی «داعش» معرفی میشود، راهگشا باشد.

در راستای واکاوی استراتژی محور مقاومت در قبال دکترین جنگ نیابتی و راهبرد تخریب، به این پرسش که «آیا معادلات قدرت در سوریه دچار تغییر شده است ؟» پاسخ داده خواهد شد.

سوریه نماد توطئه بزرگ بینالمللی و تحول در استراتژی محور مقاومت


دو ماه است که شاهد شدت گرفتن درگیریها در سوریه هستیم، هر روز رسانههای عربی همسو با عربستان خبر از سقوط منطقهای از سوریه را میدهند؛ گویی که کنترل اوضاع در کشور پر آشوب سوریه از دست مسئولین این کشور رها شده و تا چند روز دیگر شاهد سقوط دمشق خواهیم بود.!

گرچه این اخبار بارها و بارها طی پنج سال گذشته در این رسانهها منتشر شد، اما این بار با پیش کشیده شدن مسئله سقوط «بصری الحریر»، منطقه النصیب در مرز با اردن و بعد از آن ادلب، جسر الشغور، قرمید و المسطومه تا اریحا اینگونه وانمود شد که جنگ در سوریه وارد مرحلهی تازهای شده است، و جبهه النصره یا گروه داعش که در تکریت شکست سختی را متحمل شده بود، پیروزیهای بزرگی را در بعد میدانی در سوریه محقق میسازد.

در چنین شرایطی این پرسش مطرح میشود که آیا ما در شرف ورود به مرحله ی تازهای از رویارویی هستیم که مستلزم نیروهای بیشتری میباشد؟ و یا آیا معادلات قدرت در سوریه دچار تغییر شده است؟

در چارچوب تفسیر این مسئله نباید آن را به دور از بقیه تحولات موجود در منطقه مورد تجزیه وتحلیل قرار داد؛ یکی از پارامترهای بسیار تاثیرگذار بر این تحولات، مسئله تجاوز عربستان به یمن است، که در کنار شکست در تحقق اهدافش عصبانیت ریاض از عدم همراه شدن کشورهایی همچون اردن و ترکیه این کشورها را بر آن داشت تا با بسیج تمامی ابزارها و نیروهایی که در اختیار دارند این عدم همراهی در یمن را برای آل سعود در سوریه جبران کنند.

در مقابل، این حملات با سخنرانیهای سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان هم همراه شد، که همگی آنها در رابطه با شرایط سوریه ایراد شدند، و در عین حال محوریت آن بر جنگ در قلمون بهعنوان موقعیت راهبردی که سرنوشت جنگ در سوریه را مشخص خواهد کرد استوار شد؛ منطقهای که هم اکنون به شکل شبه کاملی توسط نیروهای مقاومت از اشغال تکفیریها پاکسازی شده است.

آیا محور مقاومت نسبت به چهار سال گذشته ضعیفتر شده است؟ آیا در مقابل، دشمنان محور مقاومت قدرتمند تر از گذشته میباشند؟ یا آنکه باید به دنبال تفسیر سومی برای این تحولات باشیم؟

اگر سوریه را بهعنوان بستر این تفسیر خود قرار دهیم وبا استناد به تفسیرها و گزارش های دشمنان محور مقاومت از جمله تحلیلهای منتشر شده در پژوهشهای صهیونیستی ارتش سوریه تاکنون صرفا از ۳۰ درصد از توان خود در مقابله با جریان تروریستی فعال در خاک این کشور استفاده کرده است، این در حالی است که حتی دشمن صهیونیستی هم از میزان توانمندی حزبالله و حجم توانی که تاکنون در مبارزه با تکفیری ها به کار برده، آگاه است.

مسئولان و تحلیلگران سوری هم در تفسیر این مسئله تاکید می کنند تا به امروز استراتژی دمشق بر این اساس استوار بوده است که توطئههای متوالی علیه دولت را نقش بر آب کرده و چهره واقعی و اهداف اصلی بازیگران موجود در این صحنه را به جهانیان نشان دهند، لیکن در آینده این استراتژی تغییر می کند، و وارد مرحله جدیدی شامل بکارگیری همه توانمندیها جهت نبرد نهایی خواهد شد.

بشار اسد رئیس جمهور سوریه هم در گفتگویی با روزنامه سوئدی « اکسپرسن»در اینباره می گوید: بی تردید ضعیف شدن یکی از نتایج هر جنگی است، هر جنگی صرفنظر از مدت، قدرت و نوع آن به هر شکل تاثیرات خود را بر ارتشی که در آن حضور دارد وارد می کند؛ همچنین منطقی است که باور کنیم دشمنان ما از نظر ادوات تجاوزگری و بهکارگیری حجم گسترده تروریسم ید طولایی دارند، و در این زمینه از نظر آموزشی، تعداد و ساختار قدرتمند میباشند، همچنین در بعد دیگری هم شاهد همسو شدن اتاقهای عملیات جنگ علیه سوریه میباشیم که در سطح منطقهای و بینالمللی علیه ما تدارک دیده میشوند که خود مسئلهای مهم و بسیار خطرناک محسوب میشود.

به گفته رئیس جمهور سوریه با وجود این داده ها ما شاهد سطح بالا و گسترده شکست طرح های تجاوزکارانه هم می باشیم که طی پنج سال گذشته به وضوح قابل ملاحظه و لمس است؛ همین مسئله باعث شد تا آنها مجبور شوند وارد مراحل خطرناکتری در جنگ شوند، رویکردی که حتی آنها را وارد تنش های داخلی هم کرده است.

سمیر الفزاع تحلیلگر سوری در این رابطه معتقد است «بقیه توانمندی نظامی سوریه به صلاحدید مسئولان این کشور برای مقابله با تجاوز احتمالی رژیم صهیونیستی یا حمله مستقیم ارتش ترکیه به خاک این کشور محفوظ باقی مانده است و آنگاه است که توانمندی این ارتش در جنگ های کلاسیک رو در رو مشخص خواهد شد.»

هر نوع احتمالی را در جنگ میتوان پیشبینی کرد بهویژه که جنگ در سوریه در ابعاد و گستردگی آن میتواند در قالب یک جنگ جهانی هم توصیف شود. امروز سناریوهای جدیدی از سوی کشورهای جنوب خلیج فارس، ترکیه و امریکا وغرب برای این منطقه در حال تدارک است که بازیگر اصلی آن گروه های تکفیری سلفی میباشند واین مسئله توجه جدی سیاستگذاران محور مقاومت را بیش از پیش طلب می کند.

شاید این سناریو در چارچوب تقسیم سوریه به چند منطقه تحت نفوذ بازیگران بزرگ آن سوق داده شود، شاید هم طرحی برای بالا کشیدن النصره به جای داعش در دستور کار قرار گیرد همچنین احتمال اختلاف بین ریاض و آنکارا در مورد دامنه نفوذ در سوریه و وقوع تنش و جنگ بین آنها هم بسیار زیاد است، سناریوی حل وفصل سیاسی هم که این بار قاهره بازیگردان آن می باشد نیز میتواند روی میز قرار بگیرد.

در گیر و دار این سناریوها، محور مقاومت چه راهبردهایی پیش روی خود می بیند و اصولا ورود به مرحله جدید و دور تازه از مقاومت که از زبان رهبران این محور مطرح می شود را چگونه میتوان تفسیر کرد؟

 

منبع: فارس

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار