گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: دومین دوره انتخاب بهترین کتاب مدافعان حرم؛ جایزه «سردار شهید حاج حسین همدانی» بههمت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس درحال برگزاری است؛ در همین راستا سلسله نشستهای تخصصی با عنوان واکاوی نسبت ادبیات مقاومت و پایداری با جریان مدافعان حرم در خبرگزاری دفاع مقدس برگزار میشود.
«بررسی و میزان تأثیرگذاری داستان و رمان در تبیین فرهنگ مدافعان حرم» موضوع نشستی با حضور «محسن پرویز» نویسنده و از مدیران فرهنگی سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد که بخش اول این گفتوگو اینجا منتشر شد و ادامه آن را میخوانید؛
دفاعپرس: اهمیت داستان و رمان در انتقال فرهنگ مقاومت و دفاع از حرم به نسل جوان را شما معتقدید چقدر این تأثیرگذاری را دارد، چه مخاطبان داخل کشور خودمان و چه در بحث بینالملل و سایر کشورها بخواهد این فرهنگ را انتقال بدهد.
این دو بخش پیدا میکند. یک بخش داخلی پیدا میکند و یک بخش خارجی. در بخش خارجی، به نظرم میرسد که بهتر این است که ادبیان بومی را پیدا کنیم و تشویق کنیم به این که بنویسند. چون آنها با فرهنگ جامعه خودشان آشناترند و تأثیرگذارتر میتوانند بنویسند. این جزو جاهایی است که شاید خیلی کار نشده باشد، البته کار شده.
به هرحال آثاری آفریده شده در این حوزه، اما به نظرم میآید که جا دارد مراکز فرهنگی ما که در کنار نیروهای مقاومت قرار میگیرند و مستشاران فرهنگی ما، به وظایف خودشان در این زمینه یک مقدار قویتر عمل کنند. مشابه همان چیزی که ما انجام دادیم در کشورهای دیگر به لحاظ نظامی و مردم را پای کار آوردیم، چون میدانید که در سوریه تا زمانی که مردم پای کار نیامدند و در عراق تا زمانی که مردم پای کار نیامدند، ما نتوانستیم به آن مقاومت مطلوب دسترسی پیدا کنیم. همان طور که در حوزه نظامی این اتفاق افتاده در حوزه فرهنگی هم به گمان من باید این اتفاق بیفتد و اولویت یک بخشهای فرهنگی ما در خارج از کشور باید این باشد که مردم را و نویسندگان کشورها را پای کار بیاورند و شرایطی فراهم کنند که آنها از نگاه خودشان مطالب را ببینند و بنویسند و به مردم خودشان منتقل کنند.
اما بخش دوم در حوزه بینالملل این است که گاهی لازم است ما برای مردم سایر نقاط حوزههای محور مقاومت توضیح بدهیم که ما اینجا چکار میکنیم و چرا آمدهایم به کمک؛ که فکر میکنم آن، جنبهای است که نویسندگان ما با نگاه بینالمللی گاهی اوقات بنویسند و بعضی از این آثار که نشان میدهد ما در آنجا چه میکنیم و چه اتفاقی برای ما افتاده و انگیزه ما برای حضور چیست؟
آیا انگیزه مادی است مثل انگیزهای که آمریکاییها از حضور در همه جای دنیا دارند و در پی تاراج منافع مردم هستند و هر جا هم که وارد میشوند منافع ملتها را به غارت میبرند، یا اینکه ما میخواهیم با این مردم همدردی بکنیم و مانع از تسلط بیگانه و نیروهای خشن بر مردم بشویم و اجازه بدهیم آزادانه خودشان انتخاب کنند و کمک کنیم که خودشان سرنوشت خودشان را در دست داشته باشند و طبیعی است که روابط دو تا دوست با همدیگر، روابط دوستانه است و بعد از این اتفاق هم این روابط دوستانه همچنان پایدار برقرار میماند.
اما در بُعد داخلی ماجرا، همان طور که اشاره کردم، ما باید حتماً در نوشتن مطالب توجه داشته باشیم در کنار این که این ایثار و این از خودگذشتگی را نشان میدهیم و زنده نگه میداریم این جنبههای ایثار را، باید تلاش کنیم که به شکل هنرمندانه در جهت اغناء افکار عمومی و بالاتر از آن جاانداختن این موضوع که این فداکاری هم کم از حضور در جبهههای جنگ نداشته اقدام کنیم.
یک جملهای را عرض کنم، رزمندگان ما وقتی میرفتند جبهه، برای خاطر خاک که نمیرفتند، یعنی اگر انقلاب اسلامی نشده بود و امام به این جوانان نگفته بود که بروید جبهه و دفاع کنید، فرض کنید مثلاً شاه هنوز سر کار بود و عراق به ایران حمله میکرد، کما اینکه جنگهای خیلی محدود وکوچکی در زمان شاه داشتیم، چقدر عامه مردم حاضر میشدند. کجا جوان پانزده شانزده ساله حاضر میشد که تفنگ دست بگیرد و برود منطقه جنگ و آنجا از جان خودش بگذرد. عمدتاً ارتشیها که این تعریف شده بود بالاجبار میرفتند و نبرد هم یک نبرد کلاسیک بود. در حالی که با جبهه جنگ ما و رژیم بعثی، با هم متفاوت بود. اینجا یک کلاس درس بود که خودسازی و خودشناسی و خداشناسی در آن اصل بود و بخش دوم آن جنگ با فردی بود که در روبرو قرار گرفته بود. آنجا یک نبرد کلاسیک بود که از این طرف یک تیری بزنند و از آن طرف هم یک تیری بزنند ومسائل این طوری.
این فرق کجا ایجاد شده بود؟ این فرق به خاطر اسلام بود، به خاطر حرف امام بود. وصیتنامه شهید احمدرضا احدی یک جمله است، میگوید نگذارید حرف امام زمین بماند. نگذارید یک جمله است، ولی یعنی این که این جنگ و این دفاع مقدس برای خاک نیست، برای خاطر حرف امام است، برای خاطر این است که امام به عنوان نماینده تبیینگر دین و اسلام و تأثیر شگرفی که بر جوانان این مرز و بوم گذاشته، او میگوید اینجا باید بروید و از اسلام دفاع کنید. یعنی دفاع از اسلام تعبیر میشده است.
این دفاع از اسلام، دفاع از یک وجب خاک نبوده، این تعمیم پیدا میکند. یک وقتی لازم است کسی برای دفاع از اسلام برود و هزارکیلومتر آنطرفتر از خاک خودش یاریرسان باشد. طبیعتاً این را ما باید به شکل درستی تبیین کنیم که به نظر من الان در آغاز راه هستیم.
دفاعپرس: با توجه به اینکه شما یک دوره در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد مسئولیت داشتید، خواستم ببینم دستگاههای فرهنگی چه کمکی میتوانند به رشد و ارتقاء داستاننویسی در بحث ادبیات مقاومت داشته باشند؟
دستگاههای فرهنگی ما که وزارت ارشاد هم یکی از آنهاست، سیاستگذار قاعدتاً نیستند. اگر چه در جایگاه سیاستگذار هم گاهی قرار میگیرند، اما سیاستگذاری قدری فراتر از آن چیزی است که دستگاههای اجرایی جزو وظایفشان تعریف شده و باید انجام بدهند. با این نگاه من فکر میکنم که ما آن حفظ روحیه شهادتطلبی و حفظ روحیه مواسات و مودت بین مردم که گاهی وقتها تجلیاتش را میبینیم، ولی بیگانگان خیلی تلاش میکنند که مردم ما را از آن دور کنند و زنده نگه داشتن حس فداکاری برای انقلاب و اسلام، اولویت دادن به زندگی سالم، و زندگی پررونق مادی و مسائلی از این دست، جزو اصولی است که باید سیاستگذاران کلان حوزه فرهنگ به آن بپردازند.
از جمله به نظرم شورای عالی انقلاب فرهنگی باید جایگاه اصلی خودش را پیدا کند و در این حوزهها رصد بکند و به طور مستمر پیامهایی به دستگاههای اجرای بفرستد وبعد دستگاههای اجرایی متناسب با مأموریتی که برای آنها از سوی قرارگاه اصلی فرهنگی کشور تعیین میشود، وظایف خودشان را تشریح کنند و اقدام کنند.
مثلاً اگر قرار باشد که ما به شکل درست به این ماجرا نگاه کنیم، من میگویم که یک زیرشاخه خاصی گاهی وقتها لازم است در مقاطع زمانی خاصی برای جوایز فرهنگی که در وزارت ارشاد ایجاد میشود، مثل جشنواره فیلم فجر، تئاتر و جشنواره موسیقی و برای کتاب سال و نظایر آن، در یک مقاطع زمانی زیرشاخههایی باید تعریف بشود و در یک مقاطع زمانی باید تجلیل از ایثارگران این حوزهها جزو وظایف قرار بگیرد و مسائلی از این دست. در تجهیز کتابخانهها، در خرید کتاب و اهدا کتاب و تجلیل از نویسندگان و نظایر این. باید این نکات را در نظر بگیرند.
اما سیاستگذاری کلان در این حوزه، طبیعتاً بر عهده قرارگاه اصلی فرهنگی کشور باید باشد که جایگاه آن شورای عالی انقلاب فرهنگی است. اگرچه تا امروز به گمان من از روز اول تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، هیچ وقت اجازه ندادهاند که این جایگاه را شورا پیدا کند.
رئیس شورا رئیس جمهور است و در هشت سال گذشته، رئیس جمهور اعتقادی به فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی عملاً نداشت. در یک مقاطع زمانی حتی جلسات شورا هم تشکیل نمیشد. طبیعتاً نمیتوان از چنین شورای فشلی توقع داشت که بخواهد برنامهریزی کلانی برای حوزههای فرهنگ و نظایر آن انجام بدهد. به گمان من اگر شورا جایگاه اصلی خودش را پیدا بکند و جناب آقای رئیسی که امید زیاد است که ایشان در حوزههای فرهنگی فعالیتهای مؤثری را سامان بدهند، اگر توجه بیشتری به شورا بکنند ما بتوانیم شاهد سیاستگذاری مناسبی از سوی شورا با شناسایی آن بایدها و نبایدها باشیم.
دفاعپرس: با توجه به اینکه شما دبیر جایزه جهانی فلسطین هستید، به نظر شما از این ظرفیت چطور میتوانیم استفاده کنیم که فرهنگ مقاومت را به جهانیان بیشتر بشناسانیم؟
این هم یک نکته خوبی است که به آن بپردازیم. بعد از اینکه ایده جایزه جهانی فلسطین شکل گرفت و جلساتی در ایران برگزار شد و بعد سفری به سوریه و لبنان رفتیم همراه با بعضی از دوستان و دیدارهایی در آنجا انجام شد، من این احساس برایم پیش آمد که واقعاً ما به لحاظ فرهنگی در خارج از ایران خیلی تلاش نمیکنیم و با چهرههای محدودی ارتباط داریم و تقویتی که باید انجام بشود در حوزههای فرهنگی در خارج از کشور، این اتفاق نمیافتد. فلسطین به هرحال یک موضوع کهنه جهان اسلام است و یک موضوع اساسی است. اگر موضوع فلسطین و محور مقاومت، حل نشود، همین مسائلی که هر از گاهی میبینیم یک جایی سر برمیآورد تداوم پیدا خواهد کرد.
موضوع هم خیلی ساده است، یک رژیم اشغالگری آمده و یک سرزمینی را تصاحب کرده و بعد از اینکه تصاحب کرده، سکنه اصلی را اخراج کرده و حالا میگوید بیایید با هم بنشینیم و حرف بزنیم. بعد از اینکه شما ساکنان اصلی خانه را بیرون کردهاید و آنجا را تصاحب کردهاید، صحبت کردن در این شرایط که معنا ندارد و آنها دارند این را نهادینه میکنند. یعنی میگویند هرجایی میشود یک کسی اگر زور داشت و قلدر بود، بیاید دیگران را بیرون کند و سرزمین آنها را تصاحب کند و بعد هم بگوید حالا با هم بنشینیم وصحبت کنیم. باید از این فضا خارج بشویم و لازمه خروج از این فضا، این است که اصل اتفاق تبیین بشود برای مردم. برای مردم نقاط مختلف جهان.
در حوزه فلسطین به نظرم میآید بعد از پیگیریهایی که انجام شد و بررسیهایی که صورت گرفت، کارهای پراکنده توسط افراد انجام میشود، ولی کارهای اصیل و کارهای برنامهریزی شده و مداوم خیلی کم انجام میشود و این لطمه میزند.
ما خیلی وقتها نمیتوانیم به لحاظ فرهنگی پشتیبانی کنیم اقداماتی را که انجام شده است. مثلاً کمکهایی که الان ما به مردم کردیم و واقعاً هم با نگاه مردمی به قضیه نگاه کردیم، در مثلاً سوریه و لبنان و عراق، این را با فعالیتهای فرهنگی نتوانستیم تکمیل کنیم و نتوانستیم همانقدر که در حوزههای نظامی موفق بودهایم و پیشرفت داشتهایم و توانستهایم مردم را جمع کنیم و آموزش بدهیم و کمک کنیم که خودشان به صورت خودجوش در مقابل ظلم ایستادگی کنند، در حوزههای فرهنگی نتوانستیم. در حوزه فلسطین هم همینطور.
فلسطین یک ظرفیت بسیار بزرگ است که شاید ظرفیت مشترکی است که ما با همه دنیا داشته باشیم و فلسطین وضعیتش و جایگاهش یک مقدار متفاوت است از سایر حوزهها و با توجه به گذشت زمان و ثابت شدن این که این رژیم اشغالگر به غیر از زور، زبان دیگری را متوجه نمیشود و هدف از تأسیس این غده سرطانی این بوده که فشار به مسلمانها در این قطب از جهان وارد بشود و مسائلی از این دست، به نظرم میرسد که ما از این ظرفیت هم به خوبی استفاده نکردیم و اینها نیاز به پشتیبانی دارد و مجموعههایی که تصمیم به این اقدام گرفتند و این کار را راهاندازی کردند، یک مجموعهای با امکانات محدود بود و اگر مورد حمایت قرار بگیرد، به نظر میآید که یک ظرفیت بسیار بالا برای مردم محروم و مظلوم همه جای دنیا است.
دفاعپرس: در صحبتهایتان اشاره کردید که خلاء در وضعیت فرهنگی بینالملل وجود دارد، این در کارهای فرهنگی ما از کجا نشأت میگیرد؟ مثلاً عملکرد سازمان ارتباطات و فرهنگ اسلامی و یا خود شورا باید سیاستگذاری کند که در این زمینه مأموریت بدهد به دستگاههای مرتبط و نهادهای خاص فرهنگی که میخواهند در این زمینه فعالیت داشته باشند؟
نمیخواهیم متهمی برای این قضیه پیدا کنیم ومن فکر میکنم همه کمکاری میکنند. یعنی این جزو اولویتهای ما نیست و این اشکال دارد. ما باید جزو اولویتهایمان قرار بدهیم. سازمان فرهنگ و ارتباطات یک نظام خاص خودش را دارد و آن نظام یک کارکردهایی را تعریف کرده و براساس همان هم بیلان کار و گزارش کار میدهد. اگر بخواهیم در یک جمله به طور خلاصه بگویم، خلاصهاش همین مأموریتی میشود که مقام معظم رهبری برای دولت تعریف کردند و منتظریم ببینیم در این زمینه چه میکنند.
حضرت آقا در دیدار با هیئت دولت فرمودند که ساختارهای فرهنگی کشور نیاز به بازسازی دارد و بروید در این زمینه کار کنید. معنی فرمایش ایشان همین بود. این ساختارها خیلی جاها ممکن است بازسازی به این معنا نیاز داشته باشد که ما اصلاً از آن ذهنیت غلطی که به عنوان کارکرد یک مجموعه داریم، خارج بشویم و یک کارکردهای جدیدی را برای آن مجموعه تعریف کنیم.
حوزه فرهنگ با حوزههای دیگر یک مقدار متفاوت است. الان حوزه فرهنگی ما نسبتاً شبیه شده با حوزههای کاری دیگر. یعنی این طور شده که یک عده آدم میآیند استخدام میشوند و اینها حقوق میگیرند و زندگی میگیرند. در واقع پخش کردن درآمد نفت بین آحاد کارکنان دولت و تغذیه بقیه افراد از همین درآمدی که این کارکنان میروند و هزینه میکنند. این الان کارکرد اصلی سیستم اداری کشور است. این نقص دارد و در حوزه فرهنگ هم عین همین اتفاق افتاده است. در حالی که در حوزه فرهنگ این نمود پیدا میکند و مشکلساز میشود. اگر سازمان فرهنگ و ارتباطات بخواهد درست عمل کند در خارج از کشور، هر کدام از این آدمهایی که میفرستد به عنوان رایزن فرهنگی میروند در یک کشور قرار میگیرند، این شخص نماینده فرهنگی جمهوری اسلامی است که هم باید در آنجا فعالیت فرهنگی کند و هم باید رصدکند وضعیت آنجا را و گزارش به داخل کشور بدهد و مسائلی از این دست.
البته میدانم که یک کارهایی انجام میدهند، ولی این کارها را بعضیهایش را که از نزدیک دیدهام، واقعاً با چیزی مطلوب که مدنظر ما هست، فاصله زیادی دارد. محدود کردن آن به بحث سازمان فرهنگ و ارتباطات، آن هم خیلی کار مطلوبی نیست. در واقع ما نیازمند این هستیم که یک مجموعه فراتری که شاید حتی مجموعههای غیردولتی مؤثرتر باشند نسبت به مجموعههای دولتی. در فعالیتهای فرهنگی حضور داشته باشند و تأثیرگذار باشند و کمک کنند به تعمیق روابط فرهنگی ایران با سایر کشورها و تأثیرگذار باشند در آن کشورها، علیالخصوص کشورهای محور مقاومت.
ادامه دارد...
انتهای پیام/ 121