گروه حماسه و جهاد دفاعپرس ـ خسرو هداوندخانی؛ پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، ایالات متحده آمریکا که متحد استراتژیک خود در منطقه مهم خاورمیانه را از دست رفته میدید، به شدت نگران کرد.
از طرفی، رژیم پهلوی که دارای گرایشات و تمایلات لیبرال سرمایهداری غربی بود و در چارچوب جنگ سرد حاکم بر نظام بینالملل به عنوان یکی از کشورهای تاثیرگذار در بلوک سرمایهداری غرب محسوب میشد و به عبارت دیگر حافظ منافع آمریکا و متحدینش در برابر بلوک سوسیالیستی شرق به رهبری شوروی، در منطقه مهم خاورمیانه بود، فروپاشیده بود و از طرف دیگر با وقوع انقلاب اسلامی که اصل سیاست خارجی خود را برمبنای دکترین «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» قرار داده بود و حاضر به کرنش و اطاعت از قدرتهای بزرگ در برابر مطامع استکباری و استعماری آنها نبود، منافع حیاتی آمریکا و متحدین غربیاش را در این منطقه استراتژیک به مخاطره انداخته بود.
ضمن اینکه گسترش و شیوع مبانی ضد استعماری و آزادیخواهانه انقلاب اسلامی ایران که مبتنی بر اصول اسلامی و شیعی بود؛ به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که از نظامهای پادشاهی وابسته به غرب برخوردار بودند، میتوانست این خطر و بحران را برای ایالات متحده دو چندان کند چرا که بیم وقوع انقلابهای مشابه ایران را در این کشورهای استبدادی فاقد پشتوانه مردمی میدادند.
مقامات سیاسی ایالات متحده، در برابر چالش و بحران ایجاد شده ابتدا کوشیدند با فعالیتهای دیپلماتیک خود، با نزدیکی به دولت موقت مهندس بازرگان که اتفاقا دارای تمایلات و گرایشات لیبرالیستی و غربگرایانه بود، زمینه بهبود روابط سیاسی و دیپلماتیک خود با ایران را که در اثر وقوع انقلاب به سردی گرائید، بهبود بخشد. در واقع موقعیت ممتاز ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ایران در منطقه غرب آسیا برای آنان آنقدر مهم بود که به سادگی نمیتوانستند از روابط با ایران و بهرهوری خود از این موقعیت ممتاز بگذرند.
در این زمینه نیز ملاقاتهایی بین مقامات سیاسی دولت موقت با برخی از شخصیتهای سیاسی و امنیتی ایالات متحده صورت گرفت که از جمله مهمترین آنان میتوان به دیدار بازرگان با برژینسکی - مشاور امنیت ملی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا - در حاشیه جشنهای بیست و پنجمین سالگرد انقلاب الجزایر در این کشور، نام برد. در واقع تلاش آمریکاییها بر این هدف استوار بود که با بهبود روابط تیره شده خود با ایران، بار دیگر زمینههای نفوذ بر این کشور در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی را فراهم کرده و با محو و یا کم ارزش کردن آرمانها و اصول انقلاب، زمینه همراهی مجدد ایران با سیاستهای استعماری خود را در منطقه مهم غرب آسیا را فراهم سازند.
مردم انقلابی ایران و بویژه قشر دانشجویان که سیر تحولات و فعالیتهای سیاسی دولت موقت و همچنین تلاشهای مرموزانه ایالات متحده را برای به انحراف کشیدن مسیر مقدس انقلاب اسلامی دنبال میکردند، چاره راه مقابله و خنثیسازی این توطئه را در تسخیر سفارت آمریکا به عنوان مرکز فعالیتها و تصمیمگیریهای ایالات متحده در جهت اجرای این هدف شوم خود تشخیص دادند.
بدین ترتیب در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام (ره) با تجمع در برابر سفارت آمریکا، این لانه جاسوسی آمریکاییها در ایران را به تسخیر خود در آورده و امید آنها را برای نفوذ مجدد در ایران به یاس و ناامیدی تبدیل کردند. ارزش این اقدام انقلابی دانشجویان که با حمایتهای خودجوش مردمی همراه شد، به قدری بود که امام خمینی (ره) از آن به عنوان انقلاب دوم ایران یاد کرده و از این اقدام شجاعانه دانشجویان پشتیبانی کردند.
تاثیرات این اقدام تا بدانجا بود که باعث کنار رفتن دولت موقت لیرال و روی کار آمدن عناصر دلسوز انقلابی بر مسند کار شد و پایگاه اجتماعی احزاب و گروههای سیاسی معاند نظام را به شدت تضعیف کرد. این اقدام باعث گرم شدن تب انقلاب و اتحاد مردم ایران در برابر زیادهخواهیهای آمریکا شد و مقاومت مردم ایران در برابر فشارهای سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی آنها در بحث آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران، تا بدان جا پیش رفت که سیاستمداران آمریکایی چارهای جز قطع رسمی روابط دیپلماتیک و سیاسی خود با ایران ندیدند.
به واقع میتوان گفت که این اقدام حماسی مردم انقلابی ایران تاثیر شگرفی در بیمه حیات اسلام ناب محمدی (ص) در ایران داشت که زمینه تداوم فرهنگ کفرستیزی و استکبارستیزی را تا به امروز در ایران اسلامی فراهم کرده است. از طرف دیگر این اقدام انقلابی به عنوان نماد و الگویی برای سایر ملتهای آزادیخواه تبدیل شد و این پیام را برای آنان مخابره کرد که میتوان با مقاومت و اتحاد در برابر عربدهکشیها و تهدیدات قدرتهای بزرگ ایستادگی کرد و آنان را به زانو درآورد.
انتهای پیام/ 112