به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، آیین «بزرگداشت مقام ادبی و ویرایشی دانشور روانشاد محمدرضا حکیمی» از سلسله نشستهای خانه کتاب و ادبیات ایران به مناسبت بیستونهمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با همکاری انجمن فرهنگی آموزشی ویرایش و درستنویسی با حضور محمد اسفندیاری و غلامرضا امامی در سرای اهل قلم برگزار شد.
در این نشست غلامرضا امامی با اشاره به کارنامه ادبی و شعری محمدرضا حکیمی گفت: معمولا تجلیل زندگان و تکریم درگذشتگان به چاپلوسی و اغراق در صفات حمیده میرسد که زنده یا مرده از آن بی خبرند. فیض حضور استاد حکیمی همچون گذشته روشنیبخش است و این بزرگداشت شاید ادای دین کوچکی شود به مردی که رادمرد دین و داد بود.
وی با بیان اینکه آشنایی من با مرحوم حکیمی به نیم قرن پیش میرسد، عنوان کرد: زمانی که در مشهد مدرسه علمیه میرفتم او را میدیدم یک دستار فیروزهای رنگ به سر میبست. آشنایی من با ایشان از مدرسه نواب شروع شد. حکیمی به دو بزرگوار علامه امینی و محمدتقی جعفری بسیار علاقه داشت؛ یار غار دیرین او علامه جعفری بود. در آن روزها دوست دیرین ما پرویز خرسند کتاب «آنجا که حق پیروز است» را فراهم کرده بود که دیباچه زیبایی حکیمی به این کتاب جلوه مخصوص داده بود و احساس و اندیشه در آن موج میزند.
امامی با بیان اینکه «سرود جهشها» کتابی است که در بین طلاب خوش درخشید، گفت: با این کتاب از چهره آفتاب وحش حکیمی پردهبرداری شد. گزیدهای از مقالات آن به زبان فرانسوی و ترجمهای از آن به زبان انگلیسی نیز آخر کتاب آمده بود. کتاب «حساسترین فراز تاریخ» من را با استاد حکیمی آشنا کرد. ایشان اجازه نداده بود نامی از او بر این کتاب نوشته شود. ارادت و احترام من نسبت به آقای حکیمی از آن سالها نشأت گرفت که هنوز در ذهن من است.
این نویسنده و پژوهشگر با بیان اینکه حکیمی به درس فقه مرحوم میلانی میرفت، اما شعرنو هم میگفت و خوش میسرود، ادامه داد: تمام پیامبران، فیلسوفان و اندیشمندان در همه زمانها و مکانها با سه چیز جهل، فقر و ستم به جنگ برخواستند. حکیمی مردی بود که به شدت با جاهلان رویارو شد و در مبارزه با جهل شمعی روشن کرد و میکوشید خرافهها و آرایهها را از آیین تشیع بزداید.
وی با بیان اینکه حکیمی در نگارش و ویرایش به زبان فارسی و زبان عربی تسلط داشت، گفت: اندیشه ایشان نو بود و در کتاب و حرفچینی روشهای نو به کار میبرد؛ به زیبایی ظاهری کتاب توجه داشت و در ویرایش جزء نوآوران ادب فارسی بود.
امامی ادامه داد: نثر کوبنده در آثار او هویدا بود و فقر و ستم را بر نمیتابید. جان جوشیده او ستمستیز بود و مذهب شیعه را ستم ستیز میدانست، در نبرد با جهل، فقر و ستم تا آخر عمر خود تلاش کرد و در زندگی شخصی خود همچون افراد فقیر زندگی میکرد. درباره دادگری و آزادی به جد و جهد کوشید. وقتی حکیمی به تهران آمد در کار ویرایش و ویراستاری مشغول بود، اما اجازه نمیداد که در کتابها نام ویراستاری او عنوان شود حتی گاهی مبلغی هم برای آن دریافت نمیکرد.
وی با بیان اینکه کتاب «سفر خروج» به توصیه استاد حکیمی به فارسی نگارش شد و در زمان زندگی او نشر یافت، عنوان کرد: او از نویسندگان سرآمد روزگار ما بود که نور گذشته را به حال و نور حال را به آینده وصل میکرد. حکیمی زندگی و ایمانی عارفانه داشت؛ او حالات روحی عجیبی داشت و آنچه را که حق میدانست به هیچ وجه از آن روی برنمیتابید.
حکیمی در پایان گفت: او همچون فانوس در دریای پرطوفان زمان، سبب نجات بسیاری شد تا جایی که حتی پس از خاموشی هم فانوس آسمانی او راه ما را روشن میسازد که به بیراهه نرویم. آقای حکیمی چنان فارسی را شیوا مینوشت که کسی باور نمیکرد که استاد ادبیات عرب هم باشد، او روحانی نبود، اما اندیشههای اسلامی داشت و متفکر و مجتهد بود.
استاد حکیمی افزون بر فضیلت، فضایل اخلاقی فراوان داشت
در ادامه این آیین، محمد اسفندیاری با بیان اینکه استاد حکیمی افزون بر فضیلت، فضایل اخلاقی فراوان داشت، گفت: ما نویسنده و محقق فراوان داریم، اما یک نویسنده باید افزون بر فضل، فضیلت هم داشته باشد که شایسته تکریم شود. یک دانشمند باید افزون بر مقامات علمی، شخصیت و ملکات اخلاقی هم داشته باشد، استاد حکیمی کسی بود که افزون بر فضیلت، فضایل اخلاقی فراوان داشت؛ یکی از فضایل اخلاقی او این بود که درد و رنج مردم را درد و رنج خود میدانست و زندگی او معطوف به این بود که از درد دیگران بکاهد و بر آرامش آنها بیفزاید.
اسفندیاری ادامه داد: فریاد عدالتخواهی او بلند بود و آثار هیچ نویسندهای طی ۵۰ سال اخیر به اندازه آثار ایشان از عدالت سخن نگفته است. آثار ایشان دشمن جهل، جور و جوع بود. کتاب «الحیاه» شاهکار او مجموعه حدیثی در ۱۲ جلد است که جلد یک و دو در معرفتشناسی، جلد سه، جلد چهار، پنج و شش آن در باب عدالت اقتصادی است و از جلد هفت به بعد به تعلیم و تربیت میپردازد.
این نویسنده با بیان اینکه حکیمی در عرصه نگارش و ویرایش از خوشقلمترین نویسندگان معاصر است، ادامه داد: در بین نویسندگان معاصر شاید ده یا بیست نفر باشند که نقدهای خوب دارند که یکی از آنها حکیمی است؛ حکیمی دو گونه نثر علمی و ادبی دارد. در زبان علمی آرایههای ادبی وجود ندارد و معطوف به واژهها نمیشود. آقای حکیمی زبان علمی را بلد بود و در کتابهای خود از زبان علمی استفاده میکرد، اما در مواردی از زبان ادبی هم استفاده میکرد که در آن بسیار چیرهدست بود.
اسفندیاری افزود: در بحث علمی نباید از زبان ادبی استفاده کرد. کسانی که به زبان ادبی مسلط هستند از زبان ادبی در بحث علمی استفاده نمیکنند.
این نویسنده با بیان اینکه نثر در دست حکیمی به شعر تبدیل میشد و تسلط ادبی ایشان نشان از طبع روان او داشت، گفت: به عنوان مثال فروغی بسطامی سواد نداشت، اما چون طبع روان داشت شعر میگفت. در عرصه نویسندگی هم شخص باید طبع نویسندگی داشته باشد.
وی بیان کرد: گذشته از کتاب «الحیاه»، پرمایهترین کتاب استاد حکیمی کتاب «ادبیات در اسلام» است. ایشان افزون بر ادبیات عرب بسیار بر فارسی تسلط داشت. شاهکار بسیاری از نویسندگان در ۵۰ سالگی بروز و ظهور میکند. کتاب ۸۰ سالگی نویسندگان را نباید معیار قرار داد. حکیمی نشاط علمی داشت، اما در متن شعر بسیار سخت پسند و درباره شعرهای خود هم سختگیری داشت.
این نویسنده با بیان اینکه حکیمی زندگی را در انزوا و گمنامی گذراند، گفت: او گمنامی را دوست داشت اجازه نمیداد یک عکس از او منتشر شود. کارهای زیادی به رایگان انجام داد که اجازه نداد نام او در آنها ذکر شود. او کتابهای زیادی را برای رضای خدا و رایگان ویرایش کرده است. برای طلاب کلاس درس میگذاشت که ادبیات یاد بگیرند.
وی در پایان با بیان اینکه طبع روان، ذوق خدادادی و دایره واژگانی استاد حکیمی بسیار گسترده بود، عنوان کرد: نویسندگان با ۷۰۰ یا ۸۰۰ واژه کتاب مینویسند، دایره واژگانی حکیمی بسیار بیش از این بود. او به ویرایش و صفحهآرایی کتاب بسیار اهمیت میداد؛ امروزه ستارهها زیاد شدند. در دهه ۶۰ یا ۵۰ تنها یک حکیمی بود، اما در دهه ۸۰ و ۹۰ نویسندگان زیاد شدند به همین دلیل از حکیمی زیاد نامی برده نمیشود.
بیستونهمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران از بیستوچهارم آبانماه آغاز شده و تا یکم آذرماه ١٤٠٠ با شعار «جای خالی را با کتاب خوب پُرکنیم» در سراسر کشور ادامه دارد.
انتهای پیام/ 121