به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ شهید «مصطفی خمینی» نام بزرگ و شخصیتی اثرگذار در نهضت امام خمینی (ره) بود که متأسفانه چنانکه شایسته است به آن پرداخته نشده است. در کنار زندگی سراسر مبارزه وی، شهادت این فرد نستوه و انقلابی در هالهای از ابهام قرار دارد.
مأموران رژیم پهلوی و رژیم بعث عراق به یک اندازه در مظان اتهام قرار دارند. در حالی برخی رحلت «مصطفی خمینی» را سکته قلبی عنوان میکنند که پزشک ایرانی حاضر در بیمارستان نجف این نظر را نفی کرده و تأکید دارد که علت مرگ مسمومیت است که باید کالبدشکافی صورت بگیرد. حضرت امام خمینی بهشدت با این امر مخالفت میکنند.
امام خمینی (ره) هرگز اجازه ندادند تا از رحلت یا شهادت فرزندشان استفاده تبلیغاتی علیه رژیم پهلوی صورت بگیرد. از نظر امام خمینی مرگ «مصطفی» اتفاق مهمی نبود، چراکه معتقد بودند جوانهای بسیاری در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند و مصطفی هم یکی از آنها بود.
در سلسله یادداشتهای «امید انقلاب اسلامی» به روزهای شهادت «مصطفی خمینی» و تأثیر آن بر پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته شده است که قسمت دوم آن را در ادامه میخوانید:
مهمترین مشکلی که با اعضای بیت امام خمینی و نزدیکان ایشان مطرح شد این بود که خبر شهادت مصطفی را به چه صورتی به ایشان اطلاع دهند همه میترسیدند که شاید پیامد بدی داشته باشد. عدهای در بیمارستان کنار پیکر مصطفی ماندند و عدهای هم به سمت بیت امام خمینی رفتند. در راه که میآمدند با خود میگفتند که چطور مساله را به امام اطلاع دهیم؟
چند نظر مطرح شد برخی میگفتند یک روضه خوان به منزل امام ببریم و روضه بخواند برخی میگفتند خدمت آیتالله خویی برویم و از ایشان بخواهیم تا به دیدن امام بیایند.
دیگران میگفتند چند نفر از خودمان به حضور امام برویم و از ایشان احوالپرسی کنیم.
همین کارها را هم کردند. چند نفر از پیرمردها و محترمین به عنوان احوالپرسی از مصطفی به دیدن امام رفتند عدهای هم به دنبال آقای خویی رفتند.
آقای خویی گفتند صحیح نیست من الان و به این صورت به منزل ایشان بیایم به هر حال ایشان که متوجه میشود چه حادثهای اتفاق افتاده است. پس چه فرقی میکند که من او را از این ماجرا مطلع کنم یا کس دیگری ولی من نمیخواهم این خبر ناگوار را به ایشان بدهم اما در وقت مناسبی خدمت ایشان میرسم.
حاج احمد آقا هم در بیرونی بیت بسیار متاثر بود و گریه میکرد به او گفتند که آقا مصر هستند که شما را بینند برادرم خدمت پدر رفت به احمد فرمودند: چرا معطل کردید تکلیف مرا روشن کنید مگر مردن حق نیست اگر مصطفی طوری شده به من بگویید که بدانم چه باید کنم.
حاج احمد آقا به گریه افتاد و امام گفتند: انالله و انا الیه راجعون.
و قدری انگشتشان در هم کردند و فشار دادند گویی میخواستند بر اعصاب خود مسلط شوند دو سه مرتبه ذکر استرجاع را تکرار کردند. آقای فرقانی که صدای خوبی داشت روضهای خواند اما امام گریه نکردند.
علمای نجف به منظور احترام و ابراز همدردی با امام خمینی تصمیم به تعطیل کردن دروس روزانه خود گرفتند. اما امام آنها را از اجرای این تصمیم منصرف کرد و خودشان نیز همچون ایام عادی در جلسه تدریس حاضر شدند و نماز جماعت روزانه را نیز همچون روزهای دیگر برگزار کردند.
ادامه دارد...