گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ شهید «مصطفی خمینی» نام بزرگ و شخصیتی اثرگذار در نهضت امام خمینی (ره) بود که متأسفانه چنانکه شایسته است به آن پرداخته نشده است.
در کنار زندگی سراسر مبارزه وی، شهادت این فرد نستوه و انقلابی در هالهای از ابهام قرار دارد. مأموران رژیم پهلوی و رژیم بعث عراق به یک اندازه در مظان اتهام قرار دارد.
در حالی برخی رحلت «مصطفی خمینی» را سکته قبلی عنوان میکنند که پزشک ایرانی حاضر در بیمارستان نجف این نظر را نفی کرده و تأکید دارد که علت مرگ مسمومیت است که باید کالبدشکافی صورت بگیرد. حضرت امام خمینی بهشدت با این امر مخالفت میکنند.
امام خمینی (ره) هرگز اجازه ندادند تا از رحلت یا شهادت فرزندشان استفاده تبلیغاتی علیه رژیم پهلوی صورت بگیرد. از نظر امام خمینی مرگ «مصطفی» اتفاق مهمی نبود، چراکه معتقد بودند جوانهای بسیاری در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند و مصطفی هم یکی از آنها بود.
در سلسله یادداشتهای «امید انقلاب اسلامی» بهروزهای شهادت «مصطفی خمینی» و تأثیر آن بر پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته شده است که قسمت چهارم آن را در ادامه میخوانید:
اصولا امام خمینی بسیارکم در مراسم تدفین و یا نماز میت شرکت میکردند مگر در موارد استثنایی که شخص فوت شده از شخصیتهای والای جامعه روحانیت و یا از دوستان و یارنشان بودند. شکل شرکت کردشان نیز اینطور بود که از حدود پنج دقیقه قبل از حرکت دادن جنازه حضور پیدا میکردند و بعد از اینکه جنازه حرکت داده میشد مسافتی حدود بیست تا سی متر را به دنبال جنازه رفته سپس خود را به کناری کشیده و سوار تاکسی میشدند و به خانه برمیگشتند آن روز هم در تشییع جنازه من هم عینا همین رفتار را انجام داده و هیچ گونه امتیازی قایل نشدند.
در تمام مراحل همه به رفتار امام خیره مانده بودند که چطور این جریان در حالات روحی و فکری و نظم برنامه روزمره ایشان اثری نگذاشته است. وقتی امام از تشییع جنازه برگشت ساعت مطالعه کتابهای روزمرهشان بود کتاب «طلوع انفجار» را طبق برنامه هر روزشان باز کردند و به مطالعه آن پرداختند.
مادر مصطفی در شهادت فرزندشان داد می زد و گریه میکرد. ولی امام در حضور مردمی که اطرافشان بودند نمیتوانستند گریه کنند و این جمله را فرمودند که من مصطفی را برای آینده اسلام میخواستم.
ولی شبها گریه میکردند مگر میشود پدر گریه نکند. امام روز خودشان را نگه میداشتند ولی شبها واقعا گریه میکردند و به همسرشان میگفتند: امانتی خداوند متعال به ما داده بود و اینک از ما گرفت. من صبر میکنم، شما هم صبر کنید و صبرتان هم برای خدا باشد.
شهادت غیر منتظره مصطفی در حالی که هیچگونه بیماری قبلی نداشت با شروع فعالیتهای سیاسی جدید امام در نجف از نظر همه یاران و شاگردان ایشان نمیتوانست بدون ارتباط باشد. دلیل آنان این بود که مصطفی از شروع نهضت در سال ۱۳۴۱ در کنار امام قرار داشت، دست راست ایشان محسوب میشد و یک چهره انقلابی بود که با روحانیون، روشنفکران، دانشجویان مسلمان و مبارز داخل و خارج کشور ارتباط داشت. از این رو ساواک با به قتل رساندن مصطفی کوشید یک مخالف جدی را از سر راه رژیم برداشته و امام را تنها بگذارد.
فردای شهادت مصطفی حوزههای علمیه نجف در عراق، قم و تهران تعطیل شد و علمای طراز اول ایران مجالس ختمی برگزار کردند، روشن بود که مسئولین ساواک به هیچ وجه پیشبینی برپایی مجالس ختم و بزرگداشت مصطفی را آن هم با چنین حجمی نمیکردند. به همین جهت مدیریت اداره کل سوم ساواک، پرویز ثابتی با صدور دستورالعملی به مراکز ساواک در شهرهای مختلف از آنان خواست که مراقب برپایی مجالس ختم مصطفی خمینی باشند و اگر تمجیدی از امام شد از برگزاری مجالس جلوگیری کنند.
گستره این مجالس در سراسر کشور به نحوی بود که میتوان گفت فضای سیاسی کشور در این برهه از زمان تحت تأثیر مستقیم این حادثه بود.
خبرنگار روزنامه لوموند که گفت و گویش با امام خمینی انعکاس وسیعی در سال ۱۳۵۶ در جهان داشت، قبل از آغاز مصاحبهاش در مقدمهای مینویسد: وی [امام خمینی]از سال ۱۹۶۵ به بعد یعنی پس از طی یک دوران تبعید در ترکیه، در نجف بسر میبرد و مرگ (یا قتل) پسرش دلیلی برای شورشهای متوالی شده است که هر چهل روز یک بار ایران را به لرزه در میآورد.
ادامه دارد...