گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- رسول شادمانی؛ سینمای دفاع مقدس که ظهور و بروز آن برگرفته از مقاومت ماندگار ملت ایران، فصل نوینی از هنر هفتم را نمایان کرد، در طول حیات خود فراز و فرودهای بسیاری داشته است. این گونۀ سینمایی که با پیدایش خود، در جایگاه سینمای ملی ایران پس از انقلاب اسلامی قرار گرفت در دهه شصت تا اواسط دهه هفتاد حرف اول را در سینمای تازه متحول شدۀ کشور میزد.
با پایان جنگ و برخی اقدامات جهت تغییر فضای سیاسی بهواسطه حاکمیت دولتها بهویژه از نیمه دوم دهه هفتاد، سینمای دفاع مقدس رو به افول رفت. این فرود ناخوشایند زمانی رخ داد که اتفاقاً نیاز مبرم به تشریح وقایع و معرفی قهرمانان شاخص دوران دفاع مقدس برای ثبت در تاریخ فرهنگ و هنر سرزمینمان و نیز حفظ و ترویج دستاوردهای گرانسنگ دوران حماسه و معرفی حماسهسازان داشتیم. این اتفاق دلایل عدیدهای دارد که در این مجال و مقال نمیگنجد و لاجرم از آن گذر میکنم.
در این گذر اما و در غربت غمبار سینمای دفاع مقدس و در میان تولیدات بیجان و کمرمق که گاه حتی با اهمالکاری و بیدانشی و بعضاً درپی مقاصد خودخواهانه و بیخردانه برخی مسئولان و دستاندرکاران امر آثار ضعیفی تولید شد که وقایع دوران دفاع مقدس و قهرمانان آن را فرسنگها دورتر از آنچه در واقع بودند به تصویر کشید، فیلمهایی تولید شدند که بارقهای از امید را در احیاء سینمایی دفاع مقدس نوید میداد. از کرخه تا راین، مزرعه پدری، روز سوم، اتوبوس شب، و حتی این اواخر ایستاده در غبار، تنگه ابوقریب و اخراجیها از جمله این فیلمهای انگشتشمار بودند.
در دنیای امروز که جهان درپی تهی شدن و بیهویتی انسان معاصر بهدنبال قهرمانپروری و قهرمانسازی است، قهرمانان بیبدیل سرزمین من در پی غروب هنر و خاصه سینما به فراموشی سپرده میشوند! و غمانگیزتر آنکه حتی فرزندان سینماگران شاخص دفاع مقدس نیز که این روزها قدم به عرصه فیلمسازی گذاشتهاند تمایلی به ادامه مسیر پدر ندارند و از پرداختن به مضامین دفاع مقدس پرهیز کرده و سینما را در مسیر دیگری یافتهاند.
و اینجاست که جرأت و جسارت «هادی حجازیفر» نمود مییابد و بارقهای دیگر از امید در سینمای دفاع مقدس جاری میشود. حجازیفر که با ایفای نقش جاویدالاثر احمد متوسلیان در فیلم ایستاده در غبار بازیگری در سینما را آغاز کرد، در بدو ورود به دنیای فیلمسازی نیز به سراغ معرفی یکی از فرماندهان شاخص و شهیر دفاع مقدس رفته است. شهید مهدی باکری در فیلمی به نام «موقعیت مهدی».
بلاشک، مراتب معنوی و خصوصیات اخلاقی، معرفتی، مدیریتی و روح بلند شهیدان باکری فراتر از قاب و قامت سینماست و آنچه به تصویر درآمده تنها بخشی از ویژگیهای این والامقامان در فرصت یک فیلم است. حجازیفر اما در همین فرصت و مجال، تصویری باورپذیر و در عینحال شاعرانه از شهیدان باکری ارائه کرده است. فارق از نسخه تلویزیونی و سریال «موقعیت مهدی» که بالطبع فرصت بیشتری برای پرداختن به ظرایف شخصیتی شهیدان باکری خواهد داشت، در نگاه به فیلمِ بهنمایش درآمده در چهلمین جشنواره فیلم فجر باید اذعان کرد که فیلم از پس معرفی این فرماندهان شهید بهویژه شهید مهدی باکری برآمده و موفق عمل کرده است.
«موقعیت مهدی» از فیلمنامهای منسجم و دراماتیک برخوردار است که از مقطعی خاص تا لحظه شهادت مهدی باکری مخاطب را با خود همراه میکند و در فضای داستان قرار میدهد. شخصیت پردازیهای منطقی و خلق موقعیتهای بصری، مخاطب را در زمانِ واقعه قرار میدهد.
فیلم، اپیزودیک و در شش فصل روایت میشود که معتقدم تصمیم درستی برای این گونۀ فیلمسازی است. اپیزودیک بودن این امکان را بهوجود آورده تا مقاطع مختلف زندگی شهیدان باکری بهتر و گویاتر به تصویر درآید.
حجازیفر در «موقعیت مهدی»، موقعیتهای مختلفی را ایجاد کرده است که برای شکل گرفتن یک اثر سینمایی ضروری است. او با نگاهی جسورانه به زندگی معمول یک انسان از جنس متعالی، در فیلمش هم خنده ایجاد کرده و هم گریه، هم روح زندگی دارد و هم حماسه و شهادت.
استفاده از زبان آذری و بهرهمندی از موسیقی محلی، به لطافت فیلم افزوده است. در این روند طراحی خوب صحنه و لباس و فیلمبرداری و قاببندیهای منطقی کمک شایانی به انسجام فیلم کرده است.
به رسم معمول تمام تولیدات سینمایی، عدهای موافق فیلم و عملکرد فیلمساز نخواهند بود که در این میان برخی مسئولان امر نیز قرار دارند. نکته اینجاست؛ حجازیفر که پیش از این حضوری موفق در سینما و تلویزیون در عرصه بازیگری داشته است میتوانست برای ورود به دنیای کارگردانی سوژهی دیگری را انتخاب کند که با کمترین حاشیه بیشترین سوت و کف و دست را از مخاطب بگیرد، اما او جسورانه به سراغ موضوعی رفته که برگرفته از باور و اعتقادش است.
حواسمان باشد؛ گاه برخی رفتارها موجب فرصتسوزی و تغییر مواضع هنرمندان میشود که از قضا مسبوق به سابقه نیز هست. سینمای دفاع مقدس برای بقاء و اثربخشی نیاز به حمایت و درایت دارد.
انتهای پیام/