به گزارش خبرنگار دفاعپرس از تبریز، «داود پوررستم دیزج» فرزند «فریدون» در دوم خرداد سال ۱۳۴۵ در روستای «دیزج خوشه مهر» شهرستان «مراغه» دیده به جهان گشود. وی هنگامی که در سال ۱۳۵۹ دوره تحصیلی راهنمایی را پشت سر میگذاشت، برادرش «محمدرضا» در درگیری با عوامل ضد انقلاب در «صائین دژ» به شهادت رسید.
او در مقطع راهنمایی به عضویت انجمن اسلامی دانشآموزان درآمد و بعد از مدتی به شورای مرکزی انجمنهای اسلامی دانشآموزان کشور پیوست. وی ۷ مهر سال ۱۳۶۴ عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد و ۲۳ بهمن همان سال، هنگام حضور در عملیات «والفجر ۸» در محور راست شهر فاو، در اتوبان فاو - بصره به شهادت رسید.
«داود پوررستم دیزج» در وصیتنامه آغشته به خون خود که به تاریخ ۱۶ بهمن سال ۱۳۶۴ (یک هفته پیش از شهادتش) نوشته، آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ و أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰهِ»
خداوندا! چگونه وصیتنامه بنویسم! کسی که از سنگینی بار معصیت پشتش خمیده، چه وصیتی نماید تا مثمر ثمر واقع شود؟ ولی ای رحمان و رحیم، میدانم تو خیلی بزرگواری! میدانم تو ارحمالراحمین هستی و من ای خدا، از درگاه رحمت و لطفت مأیوس و ناامید نیستم!
خدایا! تو تواب هستی و توابین را دوست داری، پروردگارا، من نمیخواهم آنگونه بمیرم که تو از من راضی نباشی! الهی، نیامرزیده و نبخشیده از این دنیا نبر! معشوقا، چه نافرمانیها که نکردم؟! چه گناهانی که مرتکب نشدم؟! خداوندا، من پدر و مادر و برادران و خواهران مسلمان را زیاد اذیت کردهام. الهی از تو میخواهم که موجبات رضایت مسلمین صالح و والدینم را که همانا رضایت توست، فراهم کنی!
برادران و خواهران مسلمان! مسلماً رستگاری آرزوی همه ماست و همه دوست دارند عاقبت به خیر شوند و مقصد نهایی همه مرگ است؛ پس بیایید خودمان را بسازیم؛ چون هرلحظه ممکن است سنگ اجل به شیشه عمر ما بخورد. بیایید تا آمادهتر و با آغوش باز و با خیال راحت از مرگمان استقبال کنیم.
برادران و خواهران! بدانید در عصر حاضر که عصر ظلم، جور و بیعدالتی است، تنها نجاتدهنده و راهنمای صالح، تا انقلاب منجی عالم بشریت، حضرت صاحبالعصر و الزمان (عج)، «امام خمینی» است. بیایید تا دنبالهرو صالح امام امت و شهدای عزیز باشیم. بیایید تا به گفتههای رهبر عزیزمان و سفارشهای شهدای گلگونکفنمان که نور چشمانتان میباشند، عمل کنیم. آگاه باشید که رضایت خالق بزرگوار ما، در وصایای ائمه اطهار (ع) و نایب و نور چشمان شما (شهدا) و در عامل بودن به آنها نهفته است.
من وصیت نامهام را در یک جمله خلاصه کنم: «بیایید تا مسلمان واقعی باشیم نه ظاهری».
در خاتمه از پدر، مادر، برادران و خواهر عزیزم تقاضای حلالیت دارم و به بخشش و بزرگواریشان بیش از همه امیدوارم. از تمام برادران و دوستانی که من همیشه باعث زحمتشان بودم حلالیت میطلبم. من خودم نیز همه را حلال میکنم، مگر کسانی را که از اوامر فرمایشهای امام سرپیچی کنند و با خون شهیدان گرانقدر تجارت کنند و کسانی را که در راس امور مسلمین قرار دارند و به اسلام عمل نمیکنند.
به امید زیارت مرقد مطهر حضرت سید الشهدا (ع) و بر پا نمودن نماز جماعت، به امامت روح خدا در بیت المقدس و به امید نابودی کفار و منافقین.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار، از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزای
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
۶۴/۱۱/۱۶
انتهای پیام/