گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس_ مجید صادقی نیارکی کارشناس فرهنگی؛ فیلم منصور را در شب ولادت اميرالمؤمنين دیدم. دیگر نزدیک سحر است. ازبس که فیلم تأثیرگذار بود گذشتِ وقت را باکی نیست؛ سرش در جنت اعلی سلامت. ما کجا و منصور کجا.
سه دهه در خیابان شهید ستاری زیستم اما و ما ادراک منصور. او مظهر ما میتوانیم بود. خودمانی بگویم شهید کلهاش بوی قرمه سبزی میداد تا آنجا که برای پیشبرد امور جنگی، که خیلی ها با سوءاستفاده پولدار شدند، برای ضمانت دلالی که تجهیزات هواپیما را از خارج تهیه کرده بود و برای آنکه ورود لوازم هواپیما به تعویق نیفتد پول خرید خانه اش، دود شد؛ رفت هوا.
به قول امام حلاج بود و در عمل حلاج گونه رفت. در فیلم ندیدم سجاده و نمازی، اما در ورای آن تصمیمات خلق الساعهی مدیریتیاش، توکلی بود که به قول امام، حکایت شهدا در قهقهی مستانشان و در شادی صولتشان عند ربهم یرزقون صدق می کرد.
آنجا که قهرمان ما به خاطر فرار یک خلبان به عراق سکته کرد را به یاد آوردم؛ که می باید بمیریم اگر متخصصی از کشور برود و ما نازش را نخریدیم. آنجا که منصور، به منت کشی ثنایی، مهندس نخبه اخراجی شرکت تعمیری رفت، بر اوهاماتِ گذشته ام یقین کردم که ما برای جوانانمان کم گذاشتیم. یعنی اصلا ما شهیدگونه زیست نکردیم که شهید شویم.
در آخر، سورنا ستاری (معاون علم و فناوری رئیس جمهور) به خود ببال که میراث پدر جیب پر پولی که نداشت نبود. اندیشه ای بود که داد و انشاالله آن را قدر دانستی.
و سلام علی یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا. بهشت اعلی بی شک جایگاهت است قهرمان. العاقبه للمتقین
انتهای پیام/341