گروه استانهای دفاعپرس- حمید جهانگیر فیضآبادی؛ سردار نبود، بسیجی بود. فرمانده نبود، رزمنده بود. مدیر هم نبود، نیرو بود.
دکتر و مهندس هم نبود، دانشآموز بود. اصلاً سری در سرهای زمینی نداشت. نامش را نشنیدهاید، چون اهل نام و نشان نبود، عارف و بامعرفت بود. بین ما میزیست اما شهیدانه زندگی کرده بود.
سیدرضا در یک مقطع کوتاه سه ماهه از حضور تا عروج، شتابان و بیمهابا، اما مظلومانه و غریبانه، در یکی از شبهای سرد کوهستان، در عملیات قادر ۲ با رهایی از ارتفاع کِلاشین، در منطقه حاجعُمران عراق، بال در بال ملائک و چشم در چشم شهیدانی که به استقبالش آمده بودند، با سرعت نور به افلاک پر کشید.
سالهاست که محمدرضا سری در سرهای آسمانیان دارد و بهیاد دوستان و نگران آنهاست. دانشآموز بسیجی شهید «سیدمحمدرضا شعاعی آستانه» را میگویم. او که بین مسئولین و نامدارانِ دنیا نامی ندارد؛ اما تا بخواهی رفیقِ دانشآموز، دانشجو، طلبه و مردمی دارد که هرگاه دلهایشان میگیرد، قدم به بهشت ثامن صحن جمهوری حرم مطهر رضوی بلوک ۹ میگذارند و از او میخواهند پیش امامرضا (ع) واسطه حاجات و دعاهایشان شود.
از خیل دوستدارانش که از رویشهای انقلاباند، ۲ دانشجو با شور جوانی و شعور شهدایی، سالها تلاش کردهاند تا زندگینامه و خاطرات این شهید بینامونشان را قلمی کنند و در قالب داستان، حکایت زندگیاش را بر روی صفحات کتابی به نام «ستاره کلاشین» جاودانه سازند، کتابی که مورد نیاز نسل کنونی است.
مسئولین، فرماندهان، هنرمندان، نویسندگان، روحانیون، اصحاب رسانه و دوستداران شهید، انشاءالله میخواهیم کتاب «ستاره کلاشین» را رونمایی کنیم.
برای محفل شهید شعاعی، نامه خصوصی نمیفرستیم. اگر هیچکس هم نباشد، کتابش رونمایی میشود، اما شهید خود، شما را دعوت کرده است.
همه ما نیازمند نگاه شهدا هستیم، از طرفی حضور در مراسم رونمایی کتاب «ستاره کلاشین» که دوشنبه دوم اسفند ساعت ۹ در تالار قدس حرم رضوی برگزار میشود بیانگر معرفت ما نسبت به شهدای گرانقدر دفاع مقدس، مدافعان حرم و وطن، امنیت، مرزبانی، هستهای، سلامت و امربهمعروف است که امنیت و آرامش خود را مدیون آنها هستیم.
انتهای پیام/