به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، برجام یا برنامه جامع اقدام مشترک یکی از مهمترین اقداماتی است که دولت یازدهم آن را از دستاوردهای خود میداند.
براساس این توافق، ایران و کشورهای ۱+۵ تعهداتی را داده بودند که طبق آن ایران از حق هستهای خود و میزان غنی سازی تا حدودی کوتاه آمده و کشورهای دیگر نیز درصدد رفع تحریمهای خود برآیند.
هرچند که این توافق ایرادات فراوانی داشت و به زعم کارشناسان در ترجمه و البته اجرای آن نیز وزارت خارجه حقیقت را ارائه نداده بود.
با این حال با توجه به بینالمللی بودن این اقدام، طبق قانون نیازمند تأیید مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت بود. علیرغم اتفاقی که افتاد بحث مذاکره مجدد به میان آمد. با این حال رهبر معظم انقلاب با ارائه شروطی به دولت این اجازه را دادند که وارد جریان مذاکره شود. شروطی که راهبرد جمهوری اسلامی ایران را در حفظ منافع ملی مشخص و تعیین میکرد.
بعضی از این شروط از جمله «تضمینهای قوی و کافی» رعایت نشد و پیشبینیهای رهبر معظم انقلاب که ناشی از بصیرت و شناخت کامل ایشان از آمریکا است اتفاق افتاد؛ ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ شمسی، رسماً از برجام خارج و بازگشت تحریمها به صورت گذشته را اعلام کرد.
مردم سالاری دینی، مبنای سیاستهای رهبر انقلاب اسلامی
پروسه برجام را شاید بتوان از منظرهای مختلف، پیچیدهترین و پراهمیتترین برهه تاریخ سیاسی پس از انقلاب اسلامی توصیف کرد؛ خود «متن» ۱۵۹ صفحهای برجام، فینفسه حاوی پیچیدگیهای بسیار و حتی ابهامات متعدد درباره تعهدات طرفین است، اما «فرامتن» برجام نیز اگر ظریفتر از متن آن نباشد، یقیناً کمتر هم نیست و همین مسئله برای عدهای سوءتفاهمهایی را در فهم آن پدید آورده است.
موضع و رویکرد آیتالله خامنهای نسبت به پروسه «مذاکرات هستهای با آمریکا» و متن توافق نهایی، مهمترین جزء فرامتن برجام است. پرسش مرکزی این است که؛ آیا امام خامنهای مذاکرات هستهای را که به برجام منتهی شد راه صحیح و مفیدی میدانستند؟ و اگر اینچنین نبود، چرا اجازه مذاکرات و اجرای برجام را صادر کردند؟
کلید پاسخ به این پرسش، توجه به مبنای «مردمسالاری دینی» است و تا زمانی که یک درک صحیح از این مفهوم در میان نباشد، از رویکرد و مدیریت آیتالله خامنهای در موضوع برجام هم رمزگشایی نخواهد شد. در مردمسالاری دینی که در دیدگاه امام خامنهای، نه یک ترکیب تلفیقی از «مردمسالاری» و «دین»، بلکه یک مفهوم بسیط بهمعنای احترام به رأی و نظر مردم، آنهم برگرفته از خود دین است، درنظر گرفتن «اراده» و «رأی» مردم دستکم یک پایه «مشروعیت» بهشمار میرود: «هیچکس در نظام اسلامى نباید مردم، رأى مردم و خواست مردم را انکار کند، حالا بعضى، رأى مردم را پایه مشروعیت میدانند؛ لااقل پایه اعمال مشروعیت است». (۱۴ خرداد ۷۸)، خطبههای نمازجمعه تهران در دهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی.
و بر همین مبناست که رهبر انقلاب اسلامی غیر از تصریح درباره لزوم احترام به رأی و نظر مردم، بر ضرورت حمایت از مسئولان منتخب مردم هم تأکید کرده است:
«من مردمسالاری دینی را صادقانه قبول کردهام، ما واقعاً قبول داریم مردمسالاری دینی را؛ هر کسی را که این مردم انتخاب بکنند، ما او را رئیس میدانیم، او را مسئول میدانیم، کمک به او را لازم میدانیم و وظیفه خودمان میدانیم؛ با همه دولتها اینجور بوده، با این دولت [دولت روحانی] هم همینجور است. بنده به همه دولتها کمک کردهام. البته من در کارهای جزئی اینها دخالت نمیکنم، در وظایف ویژه اینها دخالتی نمیکنم اما کمکشان میکنم. همه دولتها را بنده کمک کردهام، به این دولت محترم هم همینطور، کمک میکنم.
بنابراین رهبر معظم انقلاب اسلامی نه به این مسیری که معتقد بودند با مذاکرات هستهای همه مشکلات اقتصادی حل خواهد شد اعتقادی داشته و به آن خوشبین بودند و نه برجام را توافق خوب و بدون نقص میدانستند، اما برای اینکه یک آگاهی و تجربهای برای ملت و مسئولان شکل بگیرد و مسیر دولت و جامعه بهصورت طبیعی بهسمت درست آن هدایت شود، با این مذاکرات و اجرای مشروط برجام موافقت کردند.
گزارش از امیر قشقایی
انتهای پیام/341