نویسنده رمان «آتشگاه»:

جشنواره‌ «غنی‌پور» بی‌هیاهو پیوسته و متین راه خودش را رفته است

مدقق با اشاره به جشنواره ادبی شهید حبیب غنی‌پور گفت: جشنواره‌ غنی‌پور بی‌هیاهو پیوسته و متین راه خودش را رفته است.
کد خبر: ۵۰۸۲۲۷
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۷ - 24February 2022

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، رمان «آتشگاه» به قلم سید احمد مدقق یکی از نامزدهای بخش رمان نوجوان جشنواره شهید حبیب غنی‌پور است.

وقتی با سید احمد مدقق تماس گرفتم تا خبر نامزد شدن کتابش «آتشگاه» را به او بدهم و بخواهم که گفت‌وگوی کوتاهی داشته باشیم، تلفنش در دسترس نبود؛ اما یک ساعتی نگذشت که تماس گرفت و گفت: سلام! ببخشید، تلفن همراه داخل کیفم بوده و متوجه تماستان نشده‌ام.

تشکری کردم و گپی زدیم و از دوستان مشترکمان نادر موسوی، محمدحسین محمدی و زنده‌یاد محمد سرور رجائی- که به‌تنهایی حلقه اتصال نویسندگان و هنرمندان مهاجرت شده بود- گفتیم. سید ضمن این‌که نمی‌توانست خوشحالی‌اش را از این خبر - که انگار قبلاً آن را از زبان همسرش شنیده بود- پنهان کند، گفت: راستش سال‌ها منتظر چنین خبری بود که کتاب‌هایم از سوی جشنواره ادبی شهید حبیب غنی‌پور دیده و انتخاب شوند و حالا هم خبر چنین اتفاقی را «هدیه‌ای از بهشت» می‌دانم. بعدش هم قول داد که حرف‌هایش را در یک پیام صوتی بفرستد. دلیلش هم این بود که به لپ تابش دسترسی نداشت و پوزش خواست که فایل صوتی زحمت ما را زیاد خواهد کرد.

اما دو، سه ساعتی از این تماس نگذشته بود که حرف‌هایش را در قالب نوشته‌ای جمع جور و به شرح زیر برایمان فرستاد. حرف‌هایی صمیمی و دل‌نشینی که کمی آن را تلخیص و تنظیم کردیم و شما را به خواندنش دعوت می‌کنیم.

خودم را معرفی می‌کنم!

سید احمد مدقق، متولد ۲۹ مهر ۱۳۶۴ در شهر قم هستم. اولین داستانم را در سال ۱۳۸۲ برای مجله نوجوان «سلام ‌بچه‌ها» نوشتم، از سال ۱۳۹۰ با شرکت در مدرسه اسلامی هنر در قم داستان‌نویسی را به‌صورت جدی‌تر ادامه دادم.

آثار منتشر شده

دو مجموعه داستان کودک به نام‌های «پروانه‌های دور چادر»، «فرشته‌ها زیر باران» در سال ۱۳۹۶ انتشارات دارالحدیث
رمان آوازهای روسی، ۱۳۹۶، شهرستان ادب
رمان نوجوان آتشگاه، ۱۳۹۹، نشر صاد
مجموعه داستان دختر ترکستانی، ۱۴۰۰، نشر صاد
رمان بی‌زبانی «در دست انتشار»
فیلم‌نامه سریال سُرخ‌سالی، ۱۳۹۹ تولیدشده در کابل

اما درباره آتشگاه که نامزد شده است!آتشگاه اول به‌صورت یک داستان کوتاه خودش را نشان داد. قصه نوجوانی به نام حبیب بود که پدرش توسط خان در قلعه زندانی شده بود و او باید برایش غذا ببرد؛ اما از ترس خان و آدم‌هایش حتی جرئت نزدیک شدن به قلعه را ندارد. این داستان را نوشتم و در یازدهمین جشنواره ملی مطبوعات در سال ۱۳۹۳ برگزیده داستان نوجوان شد. بعدها احساس کردم این قصه ماجراهای بیشتری دارد و حق مطلب در یک داستان کوتاه ادا نمی‌شود. قصه را بسط دادم و نسخه اولیه آتشگاه در سال ۹۴ آفریده شد. مدتی آن را کنار گذاشتم و دوباره بازنویسی‌اش کردم. تا سال ۹۸ سه بار بازنویسی کردم و بحمدالله در سال ۹۹ توسط نشر صاد منتشر شد.

جشنواره ادبی شهید حبیب غنی‌پور از نگاه من

جشنواره‌ای بی‌هیاهو است که پیوسته و متین راه خودش را رفته است و داستان‌نویس‌های برجسته‌ای آن را ستوده‌اند. خوشحالم که نام رمانم در لیست نامزدهای بیست و یکمین دوره می‌بینم.

نظر کلی درباره جشنواره‌ها

جشنواره‌ها، چاقوی دو لبه‌اند. می‌توانند به جامعه ادبی هوای تازه و طراوت و نشاط تزریق کنند. از سویی هم این خطر همیشه وجود دارد که در دام محفل و باندهای دوستانه بیفتند و باعث سرخوردگی نویسندگان جوان شوند. البته من به نام شهید حبیب غنی‌پور و مسجد جوادالائمه(ع) خیلی امیدوارم و برایش آرزوهایی زیادی دارم که در چنین دام‌هایی گرفتار نشود.

و حرف آخر

حرف آخر آرزویم توسعه و یکپارچگی بیش‌ازپیش مرزهای فلات فرهنگی ایران است و امید که نقشی هرچند بسیار کوچک در این زمینه داشته باشم.

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها