وصیت‌نامه شهید «علیرضا کریمی»؛

«حجاب و عفاف» سنگر مبارزه با کفر است

در فرازی از وصیت‌نامه شهید «علیرضا کریمی آمده است: خواهران عزیز و مهربانم، سنگر مبارزه شما بر علیه کفر، سنگر چادر و حجاب است و حجاب شما مشت محکمی بر دهان بی‌حجاب‌ها و شیاطین جامعه است.
کد خبر: ۵۱۲۲۴۹
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۸ - 16March 2022

سنگر حجاب و عفاف سنگر مبارزه با کفر استبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، دفاع مقدس گنجینه‌ای ماندگار از حضور عارفانه انسان‌های برگزیده خداست که شهادت‌طلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را می‌توان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقی‌شان نام برد.

همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزش‌ها و آرمان‌های این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسه‌های بی‌بدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدام‌شان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند.

«علیرضا کریمی» یکی از ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید استان مازندران و اهل شهرستان «فریدونکنار» است که در ادامه وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

«علیرضا کریمی» فرزند آقاجان ۲۵ اسفند ۱۳۴۹ در فریدونکنار به دنیا آمد و در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید

پروردگارا هم اکنون که دارم وصیت نامه‌ام را می‌نویسم مرا یاری کن تا بتوانم رسالت اسلام عزیز را به وسع و توانایی خویش بازگو نمایم شاید ذخیره آخرتم باشد.

خداوندا! بارالها! و‌ای خالق من،‌ ای معبود و معشوق من، می‌دانی که چه شب‌ها تا صبح به عشق راز و نیاز به درگاه بی‌نیاز تو خواب را بر خود حرام نمودم و تو همیشه در تمام مراحل زندگی‌ام بهترین مصاحب من بودی و در جبهه در سنگر عشق به ذات اقدس تو تا صبح به سخنان من، به درد دل‌های من گوش فرا می‌دادی و یاد تو همیشه به فرموده تو موجب آرامش روح و وجودم بوده است. همیشه می‌گفتم به وجود ضعیف من و جثه نحیف و ناتوان من رحم کن، من غیر از تو کسی را ندارم که به فریادم برسد.

من که طاقت کمترین درد‌های دنیا را ندارم، چگونه می‌توانم عذاب روز قیامت را تحمل کنم. تو کریمی، تو رحیمی، تو نماینده فضلی، با فضل و کرم و رحمتت با من رفتار کن، زیرا رحمانیت تو اینگونه ایجاب می‌کند. پروردگارا همانطور که با تو پیمان بسته بودم تا آخرین قطره خون که در بدنم جریان دارد از دستورات قرآن مجید دفاع نمایم و راه شهدای صدر اسلام تا شهدای انقلاب اسلامی ایران را ادامه دهم و می‌دانی که همیشه تا مرز شهادت به عهد خود وفا نموده‌ام. امیدوارم که مورد قبول درگاهت واقع شود.

درد درون من درد اسلام است

بار خدایا می‌دانی که درد درون من درد اسلام است و این غصه مرا می‌سوزاند و، چون شمع ذوب می‌کند. می‌دانی از شهادت نمی‌هراسم، فقط می‌ترسم که خدا نکرده به اسلام لطمه وارد کنند و ایمان‌ها را از میان بردارند و مردم را از راه خدا منحرف سازند. ما بسیجی‌ها می‌خواهیم به فرموده قرآن مردم به سوی نور هدایت شوند و فقط به خدا متکی باشند. ما خود را فدا می‌کنیم، زیرا می‌دانیم که اسلام است که باید جاویدان بماند.

پروردگارا یاران قرآن همه به سوی تو می‌شتابند و برای رسیدن به تو از جان و مال دریغ ندارند و در حالی که نگران آینده اسلامند به سویت پرواز می‌کنند و با نام مقدس و اسماء اعظم ملکوتی تو یعنی الله اکبر گویان به شهادت می‌رسند. من هم با امام و رهبر خویش خمینی کبیر عهد و میثاق بسته‌ام و به او وفادارم، زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر بار‌ها مرا بکشند و زنده شوم باز دست از امام نمی‌کشم و او را تنها نمی‌گذارم.

راه سعادت بخش امام حسین (ع) و زینب کبری (ع) را ادامه دهید و در تمام مراحل زندگی به این دو بزرگواران انقلاب اسلامی کربلا اقتدا کنید تا سعادتمند و رستگار شوید. زیرا امام حسین (ع) تکلیف ما را معلوم نموده است. جوانان مسلمان به فرموده امام صادق (ع) مسلمان با ایمان باشید. جبهه‌ها را هرگز ترک نکنید مبادا این فرصت‌های گرانبها را از دست بدهید و روزی با ذلت در رختخواب جان دهید.

مولا علی (ع) در محراب به شهادت رسید و در هنگام شهادت فرمود، به خدای کعبه که رستگار شدم یعنی رستگاری در نماز و شهادت است پس خوب نماز بخوانید و در راه خدا خوب جهاد کنید... وای بر شما اگر بی‌تفاوت از دنیا بروید و در زمره زیانکاران باشید در حالی که می‌دانید هزاران رزمنده در آب‌های خروشان خلیج و اروند و جزایر مجنون و ... و در کویر‌های خشک و نمک زار بی‌آب و علف در زیر گرمای سوزان جنوب و در سرما و کوهستان‌های غرب در خون خود برای دفاع از اسلام می‌غلطند و به شهادت می‌رسند، چه جوابی در قیامت دارید؟ وای به حالتان اگر همچنان مدیون خون شهدا باقی بمانید و خود را در بی‌خبری و بی‌خردی نگه دارید. شهدا شما را مورد سؤال قرار می‌دهند که ما برای حفظ اسلام فدا شدیم، شما بعد از شهادت ما چه کرده‌اید؟ ما شب‌های بسیاری در سنگر‌های تاریک زیر خمپاره‌های توپ و تانک و مسلسل‌های دشمن به سر بردیم تا شما در آرامش و آسایش به سر برید.‌

برای بسیجی‌ها ارزش و احترام قائل شوید

ای کسانی که تاکنون حرکتی نکرده‌اید، هنوز دیر نشده، در‌های رحمت خداوند همیشه باز است. از اسلام و قرآن دفاع کنید تا از گناهان گذشته پاک شوید... برخیزید بسوی دشمن دین خدا یورش برید و بر قلب شیاطین زمان حمله کنید و به آنان بفهمانید که اگر شهدای ما رفته‌اند ما جای خالی آنان را پر می‌کنیم و به دفاع مقدس خویش تا زنده هستیم ادامه می‌دهیم...‌ ای مسلمانان،‌ ای اهل ایمان، همانطوری که از حجاج خانه خدا استقبال و دیدن می‌کنید، از بسیجی‌هایی که از سفر مقدس و ملکوتی جبهه بر می‌گردند، استقبال کنید، زیرا به فرموده مولا علی (ع) احترام سنگرنشین راه خدا از احترام کعبه بالاتر است. فکر کنید و این معنی و فیض بزرگ را درک و فهم نمائید و بدانید که آن‌ها برای زیارت خدا رفته بودند و با اجر شهید زنده برگشته‌اند. برای بسیجی‌ها ارزش و احترام قائل شوید، زیرا سربازان اسلام و قرآن بسیار مقدسند.‌

ای شهر و مردم شهیدپرور فریدونکنار، جوانان و بسیجی هایتان دائماً به جبهه می‌روند و با ایثار خون پاک و مطهر خویش ارمغان پیروزی برایتان هدیه می‌آورند و ارمغان بسیجی‌ها سیلی هاییست که بر گوش صدام و صدامیان وارد می‌سازند.

و، اما پدر و مادر مهربان و بزرگوارم! با دلی شکسته سخنی با شما دارم شما که مرا در دامان پاک خود پرورش دادید و درس دین و دینداری آموخته‌اید. می‌دانم دوری من برایتان سخت و دشوار است و این مهر پدر و مادر قهری و ذاتی است، ولی شما باید به خاطر اسلام صبور و بردبار باشید و گریه هایتان برای امام حسین (ع) و اسیری‌های حضرت زینب (س) باشد تا با اجر و ثواب گریه کنید و افتخار کنید که فرزندتان راه محمد (ص) را رفته است. همان راهی که شما برای اولین بار به من نشان داده اید و این، راه نماز، راه اهدنا الصراط المستقیم است.

انتظار دارم که از من راضی باشید، زیرا رضایت شما موجب رضایت خداوند است و در قرآن کریم احترام به پدر و مادر در کنار احترام به ذات اقدس خداوندی قرار گرفته است. رضایت شما در آمرزش من بسیار مؤثر است. اگر شهادتم مورد قبول حق تبارک و تعالی قرار گیرد. اگر گاهی قصور و کوتاهی به علت جوانی و نادانی از من حقیر سر زده است با بزرگواری مرا مورد عفو و بخشش قرار دهید تا خدا هم مرا ببخشد. از شما قدردانی و سپاسگزاری می‌کنم که در رفتن من به جبهه هرگز جلوگیری و مخالفت نکردید و فرزند، شما را از یاد خدا غافل نکرد. مادرم شیر پاک تو مرا به سوی جبهه‌ها، راه امام حسین (ع) هدایت کرد. شیرت را بر من حلال کن و زینب‌گونه صبور و بردبار و استوار باش تا روح مرا شاد کنی.

هرگز بنده غیر خدا نباشید

مادران عزیز فرزندانتان را به جبهه بفرستید و در این راه که راه خداست، مخالفت نکنید که سد کردن راه خدا گناه بزرگ است. خواهران عزیز و مهربانم، سنگر مبارزه شما بر علیه کفر، سنگر چادر و حجاب است و حجاب شما مشت محکمی بر دهان بی‌حجاب‌ها، انگل‌ها و شیاطین جامعه است؛ و شما‌ ای برادرانم! غلامرضا و حمیدرضا جان! اگر می‌خواهید روح مرا شاد کنید به جبهه‌ها بروید و راه همه شهدا را ادامه دهید که بهترین راه برای رسیدن به خدا و نزدیکترین راه برای رسیدن به خدا است.

دوستان گرامی‌ام، ناصر آقا جان می‌دانم جایم در پیش تو و دوستان حزب الهی دیگر خالی است، صبور باشید و مثل زینب کبری به مبارزه علیه کفر ادامه دهید. برای من گریه نکنید برای مصیبت‌های حضرت فاطمه زهرا (س) و زینب کبری (س) و امامان بر حق یعنی فرزندان علی (ع) و فاطمه (س) گریه کنید و زندگانی بزرگان دین را مطالعه نمائید.

برای شهدای کربلا حضرت عباس (ع)، حضرت علی اکبر و علی اصغر گریه کنید که چگونه مظلومانه و غریبانه شهید شدند. صبور باشید، زیرا خداوند صبر کنندگان در مصیبت را دوست می‌دارد و اجر و پاداش می‌دهد؛ و شما‌ ای فرمانده گرامی‌ام، علی اصغر نوری، که در درس هایتان در جبهه به من آموخته‌اید که چگونه راه امام حسین (ع) را به خوبی ادامه دهم. به من تعلیم داده‌اید که چگونه خدا را عبادت و بندگی کنم و همیشه بنده خدا باشم و هرگز بنده غیر خدا نباشم. مرا به شب زنده داری و نماز شب عادت داده‌اید و لذت تنهایی با خدا را به من چشاندی که هرگز لذت تنهایی با خدا را با هیچ لذتی عوض نکرده‌ام و به من فهماندی که بهترین مقام و بهترین لذت‌ها اطاعت و بندگی درگاه خداوند سبحان است.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار