به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، مرحوم مجید دلدوزی، گرافیست و هنرمند انقلاب درباره دیدار با شهید حمید میانلومطلق در کتاب «ساده رنگ» نوشته غلامرضا قلیزاده از ماجرای سفارش یک رزمنده برای به تصویر کشیدن چهرهاش گفته است که در ادامه میخوانیم:
پسرداییام در والفجر مقدماتی شهید شده بود و من برای مراسمش تابلوهایی را حاضر میکردم. چند بار دیده بودم که حین نقاشی، یک نفر میآید و میایستد به تماشا، تا اینکه...
_اگر من هم شهید بشوم، عکس من را هم اینطوری کار میکنی؟
من را کشید کنار و این را گفت.
گفتم: این حرفها چیه میزنی! إنشاءالله ۱۰۰ سال سالم و شاداب زندگی کنی و در جنگ هم پیروز بشویم.
توی نگاههایش حسرت بود. نپرسیده معلوم بود دوست پسردایی شهیدم است. اسمش را پرسیدم، گفت: حمیدم. دوباره نگاهی به تابلو کرد و گفت: شهید که شدم این کار را روی عکس من هم بکن. سنش به بیست میرسید. خندههای قشنگی داشت. قبول کردم.
_اما عکست را ندارم. از توی کیفش چندتا درآورد. خوب نبودند.
_عکس فوری به درد نمیخورد، واضح و زیبا باید باشد.
قول داد سر هفته بیاورد. برای مراسم شب جمعه دوست شهیدش آمد و عکس تمیز و تازهانداختهاش را گذاشت کف دستم. انگاری برای دامادی و مراسم خواستگاری انداخته بود. لبخندش بهراه بود و داشت توضیح میداد که دلش میخواهد تابلویش چه شکلی دربیاید.
_طوری حرف میزنی انگار...
گفت: بلی، شهید میشوم.
جدی نگرفتم و تمام شد، رفت. ولی خیلی چیزها در این عالم هست که من قابلیت درکش را ندارم. دو سه ماه بعد وقتی عکس شهید حمید میانلو مطلق را زیر گیره تخته کارم میگذاشتم، خود ماجرا یک طرف، به این فکر میکردم که وقتی جمع خانوادهاش ماجرای زیارت پسرشان را نقل کردم، حالشان خوش شده و به راهی که فرزندشان رفته بود مؤمنانه لبخند میزدند.
درباره شهید
شهید حمید میانلو مطلق، از شهدای غواص است که در عملیات بدر در هورالعظیم پس از تحمل حدود ۲ سال اسارت در سال ۱۳۶۴ به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید پس از تدفین اولیه در بصره، پس از پایان جنگ تحمیلی به آغوش میهن بازگشت و در بهشت زهرای تهران در قطعه ۴۴، ردیف ۵۲، شماره ۱۵ آرام گرفت.
انتهای پیام/ ۹۱۱