گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: پیشکسوتان دفاع مقدس جاماندگان قافله شهیدان هستند؛ همان ذخایر ارزشمندی که سینههای آنها گنجینه خاطرات حماسی دفاع مقدس است. وقتی در میان آنها میرویم، هیچکدام از آنها را نمییابیم که اینروزها حسرت جاماندن از قافله شهدا را نخورند و خاطرات مردان خدایی یعنی شهدا، حال و هوای آنها را خدایی نکند.
هرساله وقتی زنگ اعزام کاروانهای راهیاننور بهصدا درمیآید، پیشکسوتان دفاع مقدس برای حضور در سرزمینهای نور پیشقدم هستند؛ برخی در میان زائران شهدا و برخی نیز در میان خادمان شهدا به مناطق عملیاتی دفاع مقدس میآیند تا خاطرات آن دوران برایشان تازه شده و مجدداً با همرزمان شهید خود عهد و پیمان ببندند که تا آخرین نفس پای آرمانهای این انقلاب ایستادهاند و نمیگذارند تا خون آنها پایمال شود.
«اکبر وثوقی» یکی از پیشکسوتان دفاع مقدس است که لباس خادمی شهدا را بر تن کرده و مقابل در ورودی حسینه معراجالشهداء اهواز به زائران شهدا خوشآمد میگوید. صفا و صمیمیتی که در چهره دارد، شبیه رزمندگان محاسن سفید دفاع مقدس است؛ بنابراین به سراغ او رفتم تا از علت اینکه در این سن و سال لباس خادمی شهدا را بر تن کرده و به زائران راهیاننور خدمت میکند را بپرسم.
وی میگوید که ۱۰ سال در راهیاننور خادمی میکند و سالهای قبل؛ یعنی قبل از دو سال تعطیلی راهیاننور بهدلیل شیوع کرونا، در طلاییه و شلمچه به زائران شهدا خدمت میکرده است.
«وثوقی» ادامه میدهد: بعد از دو سال توفیقی حاصل شد تا مسیر راهیاننور دوبار باز شود و به یاری خداوند و مدد شهدا، زائران و خادمان شهدا توفیق پیدا کردند تا با شهدا عهد و میثاقی دوباره ببندند و من هم که در دوران دفاع مقدس از قافله شهدا جا ماندهام، آمدهام تا دست به دامن شهدا شوم تا شاید از سفرهای که شهدا بر سر آن «عند ربهم یرزقون» هستند، لقمهای نیز نصیب من شود.
این خادمالشهداء که هنوز دل در گرو یاران سفر کرده خود در دوران دفاع مقدس دارد، آرزو میکند: انشاءالله شهدا دست ما را بگیرند و بگویند که باب شهادت باز است و من هم آرزو به دل نمانم و با آنها عند ربهم یرزقون، همکلام، همنفس، همقدم و همسفر شوم.
«وثوقی» با بیان اینکه من با دیدن زائران راهیاننور یاد دوران دفاع مقدس، زمانی که لباس رزم میپوشیدم، میافتم، بیان میکند: از خداوند میخواهم که این عمر ۷۰ سالهام را از من بگیرد و توفیقی دهد تا یکساعت جوان امروزی شوم؛ چراکه جوانان امروزی دفاع مقدس را ندیدهاند و به آن ایمان آوردهاند؛ بنابراین حکم یاران پس از رحلت پیغمبر (ص) را دارند.
صحبتهای این پیشکسوت دفاع مقدس آنقدر شیرین است که من را بر این میدارد تا از او بخواهم یکی از خاطرات خود را از دوران دفاع مقدس بیان کند و وی نیز به بیان یکی از شیرینترین خاطرات خود از این دوران میپردازد و میگوید: یادم میآید که تعداد ۱۰ شیشه کوچک عطر اهدایی به جبههها را به من دادند و گفتند آنها را در میان ۳۰ نفر از رزمندگان توزیع کن. من که آنزمان در قسمت اداری کار میکردم، گفتم که این عطرها را به من بدهید تا در قسمت اداری استفاده کنیم؛ اما در جواب به من گفتند که اینجا اداره نیست؛ اینجا جبهه است و سپس برای توزیع عطرها قرعهکشی کردند.
«وثوقی» ادامه میدهد: من آنزمان دلم میخواست که یکی از این عطرها نصیب من شود تا بهعنوان یک یادگاری از جبهه، آن را نگه دارم؛ لذا یکی از عطرها در قرعهکشی نصیب خودم شد و اینروزها هنوز شیشه آن را بهعنوان یادگاری جبهه نگه داشتهام و آن کسی که عطرهای اهدایی را آورده بود نیز یک روحانی بود که بعداً به شهادت رسید.
انتهای پیام/ 113