به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، شهید «احمد الواری» فرزند «ولیاله»، هفدهم آذر ۱۳۳۷ در تهران دیده به جهان گشود و سرانجام در تاریخ بیست و سوم ۱۳۶۱ در عملیات محرم به فیض شهادت نائل آمد.
وصیتنامه شهید الواری
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
گمان مبرید آنان که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند بلکه آنان زندهاند و نزد خدای خویش روزی میخورند.
به نام الله پاسدار خون شهیدان و با درود بر پیامبر بزرگوار حضرت محمد (ص) و با درود بر امام بزرگوار و معصوم. با درود بیکران بر امام امت خمینی کبیر و رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران.
تنها ترسم مردن در بستر است
در تاریخ ۱۳۶۱/۸/۲ ساعت حدود ۹ شب در پادگان اسلام آباد غرب شروع به نوشتن وصیتنامهام میکنم. امیدوارم که در راه اسلام این جان ناقابل را فدا کنم و تنها ترسم مردن در بستر بیماری و مرگ غیر شهادت است. بدانید که من به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت فی سبیلالله است رسیدهام و این انتهای آرزویم بوده است. امیدوارم که وظیفه سربازی امام زمان (عجالله) را به خوبی انجام داده باشم و امام عصر و نایبش را خشنود ساخته باشم.
امام آیت خداست
زبانم یارای گفتن و قلمم یارای نوشتن درباره امام امت را ندارد و منِ گنهکار نمیتوانم درباره امام سراسر تقوا بگویم و بنویسم. فقط همین را میگویم که امام، آیت خداست. امام را هرگز تنها نگذارید و همیشه مطیع فرمانش باشید.
پدر و مادر عزیزم! امیدوارم که مرگم باعث افتخار شما باشد و امیدوارم که نزد خداوند مهربان با شهدا محشور شوم. مبادا کاری کنید که باعث عذاب من در آن دنیا شوید و مرا خجالتزده کنید.
مبادا دشمنان اسلام را شاد کنید
مبادا دشمنان اسلام را شاد کنید. محکم و استوار باشید و خوشحال از اینکه فرزندتان در راه معبود و خداوند قادر جان داده است. صابر باشید که خداوند با صبر کنندگان است و همانطور که در قرآن میگوید: «ان الله مع الصابرین» اگر درمصیبتها صبرکنید، اجر بسیار خداوند به شما خواهد داد.
وصیت دیگرم درباره فرزندم مهدی است که امیدوارم سرباز مولایش مهدی (عجلالله) شود و در راه خدا همچون من جان دهد، امیدوارم که مادرش در تربیت فرزندم بکوشد. این آرزو را دارم که از ساقی کوثر علی (ع) آب کوثر گرفته و بنوشم، انشاء الله که خداوند از ما قبول کند.
انشاء الله همه دوستان را در بهشت ملاقات کنیم و پیش حسین (ع) و ائمه و پیامبران روسفید باشیم.
همسر عزیزم! اکنون که من در میان شما نیستم، تو را به صبر و بردباری دعوت میکنم. امیدوارم که همچون گذشته محکم و استوار باشی و هرگز در راه اسلام سست نشوی. فرزندم مهدی را برای سربازی امام زمان (عجلالله) تربیت کن.
همسرم! تو در زندگی من جز سختی چیزی ندیدهای و من کمال رضایت را از تو دارم، امیدوارم که شما هم من را حلال کنی که اگر هر ناراحتی از من داری امیدوارم که مرا ببخشی. تو همسر خوبی برایم بودهای، انشاء الله در بهشت تورا ملاقات کنم و در آنجا با هم زندگی کنیم.
امیدوارم سرباز امام زمان باشی
پسرم مهدی! نامت را مهدی گذاشتم که سرباز امام زمان و مولایت مهدی (عجلالله) باشی و امیدوارم که در راه اسلام و مسلمین همیشه کوشا باشی و دِین خود را به اسلام تا سر حد شهادت ادا کنی. بدان که پدرت در راه اسلام شهید شد و اگر کسی به تو گفت که پدر نداری بگو که پدرم زنده است، چون شهیدان زندهاند و نزد خدای خود روزی دارند.
پسرم! خوشحال باش که در زمانی هستی که اسلام در کشورمان حاکم است و امیدوارم حالا که بزرگ شدی اسلام عالم گیر شده باشد.»
منبع: نوید شاهد
انتهای پیام/ ۹۱۱