گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ حضرت خدیجه (س) از زنان بزرگ تاریخ اسلام و بشریت بود که بعد از حضرت فاطمه (س) مانندی ندارد. بانویی با ایمان بود که در دوران شر و بت پرستی عرب جاهلی بر دین حضرت ابراهیم (ع) بود. آن حضرت با وجود خواستگاران متعدد حاضر به ازدواج با کسی نشد. تا اینکه خود تصمیم به ازدواج با حضرت محمد (ص) گرفت.
در منابع گوناگون شیعه نقل شده که حضرت خدیجه (س) در سن جوانی و نه میانسالی با حضرت محمد (ص) ازدواج کرد و تا قبل از آن نیز با کسی ازدواج نکرده بود. همچنین فرزندانی که به حضرت خدیجه (س) نسبت دادهاند در واقع خواهرزادههای ایشان بودند که آن حضرت سرپرستی آنها را پذیرفته بود.
حضرت خدیجه (س) در حالی با حضرت محمد (ص) ازدواج کرد که مورد غضب زنان مشرک قریش قرار گرفته بود. با این حال این بانوی بزرگ اسلام در همه سختیها و مشثتها در کنار پیامبر (ص) حضور داشت و همه ثروت خود را صرف نشر و گسترش اسلام کرد.
متن زیر بخشی از کتاب «همسر آفتاب» است که به همت جمعی از نویسندگان به نگارش درآمده است.
زنی بر قله ایمان
حضرت خدیجه (س) سه سال رنج و مشقت شعب را تحمل کرد که میتوان آنرا اوج فداکاری او در خدمت به اسلام به شمار آورد. پیامبر اکرم (ص)، همواره از این فداکاری حضرت خدیجه (س) یاد میکرد و او را به خاطر این ایثار و ازخود گذشتگی میستود.
پس از آنکه مسلمانان از شعب خارج شدند، مدتی نگذشت که حضرت ابوطالب، عموی مهربان و وفادار پیامبر (ص) درگذشت و حضرت محمد (ص) را در حزن و اندوه فرو برد. پس از حضرت ابوطالب (ع)، حضرت خدیجه (س) پشتیبان و همراه پیامبر (ص) بود، ولی او نیز اندکی بعد بیمار شد و درگذشت.
این بانوی گرانقدر در دهم رمضان سال دهم بعثت؛ یعنی حدود سه سال قبل از هجرت وفات یافت. گفتهاند وفات حضرت خدیجه (س) تنها سه روز پس از درگذشت حضرت ابوطالب (ع) رخ داد و برخی معتقدند که وفات حضرت خدیجه (س) سیوپنج روز پس از فوت حضرت ابوطالب (ع) بوده است.
در این میان، آنچه مسلّم است این است که هر دو بزرگوار در یک سال وفات یافتهاند. از این رو، سالی را که این دو مصیبت بزرگ بر پیامبر (ص) وارد شد، «عامُ الحُزْن» نام نهادند. حضرت خدیجه (س) هنگام وفات شصتوپنج سال داشت و بیستوچهار سال از عمر شریفش را در کنار پیامبر (ص) سپری کرده بود.
پیامبر (ص) در وفات حضرت خدیجه (س) بسیار گریست و دستور داد در حَجُون که قبرستانی نزدیک مکه بود، قبری برای این بانوی بزرگوار فراهم کنند. در آن زمان هنوز نماز میّت واجب نشده بود؛ بنابراین، بر جنازه حضرت خدیجه (س) نماز نخواندند. پیامبر (ص) وارد قبر حضرت خدیجه (س) شد و با دست مبارک خویش، او را داخل قبر گذاشت و برایش دعا کرد.
پس از وفات حضرت خدیجه (س)، حضرت فاطمه (س) خردسال همواره گرد پدر میشد و خود را به دامان او میآویخت. او بهانه مادر را میگرفت و دل دردمند پیامبر (ص) را بیش از پیش به آتش میکشید. روزی جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و فرمود: «ای پیامبر (ص)! به فاطمه (س) بگو خدا کاخی از مروارید برای مادرت ساخته است که در آنجا هیچ سختی و تلخی وجود ندارد.»
نقل است که سالها بعد هنگامیکه میخواستند خبر خواستگاری حضرت علی (ع) از حضرت فاطمه (ع) را به پیامبر (ص) برسانند، گروهی از زنان نزد آن حضرت آمدند و گفتند: «ای رسول خدا (ص) جان ما فدای تو باد! برای کاری نزد تو آمدهایم که اگر حضرت خدیجه (س) زنده بود، خشنود میشد».
چون نام حضرت خدیجه (س) بر زبان زنان جاری شد، پیامبر (ص) سخت گریست. اَمّ سَلَمَه پرسید: «برای چه میگریید؟»
پیامبر (ص) فرمود: «خدیجه (س)! کجا مثل حضرت خدیجه (س) پیدا میشود؟ زمانی که مردم مرا تکذیب کردند، او تصدیقم کرد؛ بر دین خدا یاریام کرد و با مالش به کمکم شتافت. خدا به من فرمان داد تا او را به خانهای زمردین در بهشت بشارت دهم که هیاهو و اضطراب و سختی و محنت در آن نیست.»
انتهای پیام/ 161