به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، دفاع مقدس گنجینهای ماندگار از حضور عارفانه انسانهای برگزیده خداست که شهادتطلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را میتوان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقیشان نام برد.
همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزشها و آرمانهای این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسههای بیبدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدامشان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند.
«رحمان کلبادینژاد» یکی از ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید استان مازندران و اهل شهرستان «گلوگاه» است که در ادامه زندگینامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید
طلیعه حضورش در فروردین ۱۳۴۰، شادی دوبارهای به کاشانه «رمضانعلی و حنیفه» بخشید. تحصیلات «رحمان» به دیپلم علوم تجربی در زادگاهش «گلوگاه» ختم میشود. اوقات فراغتش علاوه بر مطالعه کتابهای مذهبی، به انجام رشته فوتبال میگذشت. حجب و حیای در رفتار و گفتار، و خوشروئیاش، وی را در نزد همگان محبوب قرار داده بود. ادب و تواضعش نسبت به والدین نیز، زبانزد بود.
در بیان تقیّدات دینی این فرزند نیکسیرت، میتوان به گفتههای دوست دیرینش «انوشیروان ملکپور» استناد کرد؛ «در سال ۱۳۵۴ با هم در کلاسهای تابستانی قرآن، در مسجد، ولی عصر گلوگاه شرکت میکردیم. یک روحانی از قم آمده بود که به ما احکام و احادیث و قرآن یاد میداد. رحمان علاوه بر عمل به قرآن و اجرای احکام شرعی، کلیه احادیث را به خوبی یاد گرفته بود و در امتحانات کتبی و شفاهی قبول شده بود. به همین دلیل، از طرف حوزه علمیه قم، عید سال بعد به قم رفت.»
ناگفته نماند که او اهتمام خاصی به ادای نماز شب و مناجات داشت.
در ادامه صحبتهای آقای ملکپور، گذری به فصل انقلاب زندگی رحمان میزنیم: «بنا به فرمان امام خمینی، در راستای تحقق اهداف انقلاب، من و رحمان در فعالیتهای مختلف شرکت میکردیم. تشکیل جلسات، توزیع نوار حضرت امام و روشنگری نوجوانان نسبت به مطالعه کتابهای استاد مطهری و امامخمینی، جهت مبارزه با هجوم فکری و فرهنگی کمونیستها و منافقین، از جمله اقدامات ما بود. محل استقرار ما و انجام این فعالیتها نیز، خانه او بود. رحمان حتی یکبار دستگیر و زندانی شده بود.»
با تشکیل انجمن اسلامی و بسیج دانشآموزی، رحمان به عضویت این نهاد در آمد و در این راستا، به انجام فعالیت همت گماشت. همزمان با پوشیدن جامه پاسداری در ۸ دی ۵۸، در واحد اطلاعات ـ عملیات سپاه گلوگاه مشغول به خدمت شد. در سال ۱۳۶۰ با حضور در کردستان به عنوان تکتیرانداز، نخستین تجربه جنگی خود را از سر گذراند. در سال ۱۳۶۳ نیز، در واحد پرسنلی پاسگاه گلوگاه، به ادای تکلیف پرداخت.
جمعآوری کمکهای مردمی و دستگیری از خانوادههای شاهد، از جمله اقدامات رحمان در جبهه فرهنگی محسوب میشود. او در سال ۶۵، به مدت یک ماه، مسئولیت دسته در واحد اطلاعات ـ عملیات لشکر ۲۵ کربلا را به عهده گرفت؛ و عاقبت، نام رحمان در هفدهمین طلوع بهمن ۱۳۶۵، در طومار شهدای عملیات کربلای ۵، تا هیشه تاریخ خوش درخشید. رزمندهای که داوطلبانه روی موانع مین رفت تا برادران رزمندهاش بتوانند عبور کنند. اگرچه، خاک شلمچه، او را در هشت بهار، چونان گوهری در دل داشت، اما اینک با رهآورد این سفر آسمانی، تکّهای استخوان و یک قطعه پلاک، در گوشهای از گلستان شهدای «سفیدچاه» آرام گرفته است؛ جاییکه تنها مأمن همسرش «خدیجه کیانی» و یادگارانش «محمدجواد و امینالله» است.
وا ما «علیاکبر کلبادی» درباره همرزم شهیدش اینگونه روایت میکند: «بعد از عملیات فاو، با هم بودیم. در منطقه بوفلفل کنار هم، روزها و شبها گذراندیم. همان شبها بود که به آسمان نگاه میکرد و میگفت: خدایا! اگر قرار است ما را شهید کنی، تمام جوارحمان را تکّهتکّه کن، تا بازخواستی نداشته باشی!»
وصیتنامه شهید
امت شهید پرور پیرو امام! اینک تمام کفر در مقابل اسلام عزیز به مقابله برخاستند، اکنون که ندای مظلومانه حضرت امام خمینی در میان این همه دشمنان خونخوار شرق و غرب ما را به یاری میطلبد، اینک که مستضعفین مسلمان در لبنان و فلسطین و عراق، فیلیپین و شمال آفریقا و مرکز آمریکا مورد ظلم و چپاول ابرقدرتها قرار گرفته اند. حال که شهدای عزیز در جبهه حق علیه باطل سخت به یاری احتیاج دارند چه راهی جز هجرت و جهاد و شهادت و لبیک به ندای امام امت را میتوان انتخاب کرد، فقط خون بر شمشیر پیروز است، این منطق را در ۱۴۰۰ سال قبل مولا و سرور شهیدان حضرت حسین ابن علی (ع) ابلاغ نمود. از آن تاریخ تاکنون و تا قیامت پیروان حسین (ع) راهشان شهادت است، شهادتی که در زیر پرچم ولایت باشد. چرا که ولایت چراغ راه هست.
خدایا! تو را سپاس میگوییم که اینک با شناخت امام زمانمان و ولایت فقیه حضرت امام خمینی (ره) راه هجرت را برگزیدیم و قدم به میدان جهاد گذاشتیم. خدایا! من که در خود هیچ گونه لیاقت ندیده و انتظار نداشتم که این همه منت بر من میگذاری و مرا در صف لبیک گویان امام امت قرار میدهی. خدایا! بار سنگین گناهان توان هیچگونه سخن و قلم فرسایی را به من نمیدهد.
خدایا! ای خالق جهانیان و امید بیچارگان و پناهگاه توبه کاران! به درگاه پرفضل تو پناه میآورم تا گلولهها و خمپارههای دشمنان اسلام را در جهت احیای اسلام عزیز و صدور پیام سرخ تشیع به جهانیان بر این جان ناقابلم فرود آری؛ و کفاره گناهانم قرار دهی؛ و از ملت شهیدپرور به خصوص از امت حزب الله گلوگاه عاجزانه تقاضا دارم که اگر حقی بر گردنم دارند مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهند تا حق الناس در روز قیامت گریبان گیر نباشد.
در خاتمه، امت شهیدپرور! هرگز رهبریت، روحانیت و ولایت فقیه را رها نکنید این ریسمان سعادت را بگیرید و در وحدت و صلح با هم به خدا برسید.
انتهای پیام/