به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، در سی وششمین نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب اسلامی، و در ادامه بررسی کودتاهای آمریکا در دنیا، کودتای 11 سپتامبر در شیلی مورد بررسی قرار گرفت. در این مراسم که با حضور "عبدالحمید شهرابی" مدیر تحقیقات و برنامهریزی خانه آمریکایلاتین و "سید یوسف مرادی" پژوهشگر و فعال فرهنگی همراه بود، مستند "آلنده" به کارگردانی "پاتریشیا گازمن" اکران شد.
داستان این مستند پیرامون رئیس جمهور ملیگرای شیلی -سالوادور آلنده- در سالهای 1970 تا 1973 بود. سالوادور آلنده، سوسیالیست بود و اعتقاد داشت سرمایهداری غربی برای جوامع، بیش از منفعت، خسارت در پی داشته است. او سال 1970 با شعار ملی کردن صنایع، دفاع از دموکراسی مبتنی بر آراء مردم و بهبود وضعیت اقتصادی، توانست حمایت یک ائتلاف وسیع از احزاب شامل حزب کمونیست و حزب سوسیالیست را تحت عنوان "اتحاد مردم" جلب کند و رئیسجمهور منتخب مردم شیلی شود.«پاتریشیا گازمن» در مستند خود، در کنار معرفی شخصیت و زندگی آلنده، از زبان دوستان، فرزند و همراهان او، توطئههای ایالات متحده علیه خواست یک ملت را نیز به تصویر کشیده و نشان داده است چگونه ایالات متحده برای سرنگونی او به هر اقدامی، از تحریم اقتصادی تا کودتا و قتل دست زد.
اقدامات آمریکا در شیلی، برای ما آشناست
«عبدالحمید شهرابی» در ابتدا توضیحاتی پیرامون مستند ارائه کرد: «اگر نکات این فیلم درست استنتاج بشود، درسهای بسیار خوبی از تاریخ معاصر به ما خواهد داد. چرا که در این اثر اکثر عناصر تاریخساز این روزها مانند امپریالیسم آمریکا به عنوان مظهر استکبار، نیروهای وابسته به آمریکا، مردم عادی و... حضور دارند. همان طور که در این مستند دیده شد، قبل از اینکه «آلنده» به عنوان رییس جمهور شیلی انتخاب شود، جامعه شیلی با فقر بسیار دست و پنجه نرم میکرد. در میان طبقات محروم اجتماعی اعتصابهای وسیعی شکل گرفته بود و «آلنده» از دل این مبارزات بیرون آمد تا مشکلات را برطرف کند. اما نقش ایالات متحده در این زمان بسیار پررنگ میشود. بخش کوچکی از مستندات اقدامات آمریکا برای کودتا علیه شیلی بعدها علنی شد که بسیار تکان دهنده است. به عنوان مثال رییس جمهور وقت آمریکا برای جلوگیری از انتخاب «آلنده» بیش از ده میلیون دلار بودجه را در نظر میگیرد. همچنین آمریکاییها سعی کردند انتخاب «آلنده» را غیرقانونی و باطل جلوه دهند. آنها برنامه ریختند که در صورت انتخاب «آلنده» به عنوان رییسجمهور دست به کودتا بزنند. آنها با رقیب انتخاباتی «آلنده» هماهنگ کرده بودند که اعلام تقلب کند و حتی برای همسر کاندیدای رقیب هم برنامه داشتند. «بسیاری از اقدامات آمریکاییها در شیلی، برای مردم کشور ما آشناست.»
اقدامات آمریکا، اقتصاد کارگران و روستاییها را بد و بدتر کرد
مدیر تحقیقات و برنامهریزی خانه آمریکایلاتینپیرامون دیگر اقدامات مهم آمریکا علیه شیلی عنوان کرد: «فلج کردن اقتصاد شیلی با وضع تحریمها و جلوگیری از صدور مواد معدنی و ... و همچنین عملیات مخفیانه جهت متقاعد کردن ارتش برای کودتا از دیگر اقدامات مهم آمریکا علیه شیلی است. حال چه اتفاقی میافتد؟ میلیونها شیلیایی با پیروزی «آلنده» اشک شوق میریختند و فکر میکردند که دوران سختیشان تمام شده، بعد از سه سال میبینند که دیگرآلندهای در کار نیست و با یک کودتا از دور خارج شده است. از برخی فجایع مثل زلزله و گردباد و ... نمی شود جلوگیری کرد، ولی جلوی کودتا را میشود گرفت. اگر چه اقتصاد شیلی طی 6 ماه اول حکومت آلنده به علت ملیکردن بخشی از صنایع و بالارفتن میزان تولیدات صنعتی در این بخش و همچنین افزایش حقوق کارگران و ایجاد انگیزه کار در آنها با رشد قابل توجه 8درصد مواجه میشود، ولی برخی از رویدادهای بعدی و از جمله تحریم اقتصادی اعلام نشده ایالات متحده و فعالیتهای خرابکارانه سرمایهداران شیلیایی وابسته به آمریکا سبب شد که وضعیت اقتصادی قشر کارگر و روستایی شیلی به مرور بد و بدتر شود. تا جایی که کارگران برای دفاع از حقوق خود مجبور به اعتصاب میشوند. اما «آلنده» به جای رسیدگی به خواستهای کارگران به ارتش دستور میدهد که جلوی برخی اعتصابهای آنها را بگیرد.» همینطور برخی از اعتراضات روستائیان در دوره ریاستجمهوری آلنده سرکوب میشود و رهبران این اعتراضات زندانی میشوند.
شباهتهای «آلنده» با «مصدق»
«عبدالحمید شهرابی»پیرامون دلایل از بین رفتن دولت «آلنده» اظهار داشت: «سرکوب مردم توسط ارتش، آنها را نسبت به دولت آلنده دلسرد کرد. دولت آلنده به نهادهایی که به صورت سنتی به آمریکاییها وصل بودند متکی شد و برای برقراری دموکراسی به قوه قضائیه و ارتشی که تحت نفوذ شدید آمریکا بود متوسل شد. او با استکبار مشکل داشت، اما حاضر نبود که این غده سرطانی را به طور کلی از بین ببرد. از این جهت اقدامات «آلنده» بسیار شبیه اقدامات و تفکرات «مصدق» بود. کارگران و مردم عادی از این اتفاقات شوکه بودند و این انتظار را از آلنده نداشتند. مردم با این اتفاقات دولت را در مقابل خودشان میدیدند و دیگر از دولت آن طور که باید، حمایت نکردند.»
شهرابی در ادامه، مهمترین دلیل به نتیجه رسیدن کودتای آمریکا در شیلی را بیان کرد: «فیدل کاسترو به آلنده نامهای مینویسد و با لحنی محترمانه، به عنوان یک شخصیت آزادیخواه از آلنده میخواهد که برای حراست از دستاوردهای مبارزات مردم شیلی توجه بیشتری به قشر کارگر و مستضعف جامعه داشته باشد. در کشور ما به شکرانه بسیج و سپاه کسی خواب کودتای نظامی را نمیتواند ببیند. ولی اگر این واقعیت را در نظر بگیریم که هدف از کودتا تغییر رژیم است، این خطر کماکان انقلاب اسلامی را تهدید میکند.»
ایران، نقطه آغاز و پایان کودتاهای آمریکا
در ادامه این نشست «سید یوسف مرادی» -پژوهشگر و فعال فرهنگی- پیرامون کودتاهای آمریکا در سراسر دنیا توضیحاتی ارائه کرد: « برای من جالب بود که چرا آلنده غده سرطانی استکبار را نابود نکرد. نکته ای که در سرگذشت مصدق هم میبینم. این سبک کودتاها 20 سال قبل از کودتای شیلی و از کودتای 28 مرداد در تهران آغاز شد و در این فاصله، چندین و چند کودتای مشابه دیگر در گواتمالا، کوبا، کنگو، اندونزی و... پیاده سازی شد. وقتی سال 59 در تهران صدای انفجار شنیده شد، مردم در ابتدا فکر کردند که ارتش کودتا کرده است، درحالی که عراق حمله کرده بود! این مثال نشان می دهد که در ذهن مردم ما کودتا بسیار پررنگ بود. اما در انقلاب اسلامی ایران، این غده سرطانی از بین رفت و بعد از انقلاب آمریکایی ها این نوع کودتا را کنار گذاشتند. درحالی که انقلاب اسلامی فقط شش سال بعد از کودتای شیلی به وقوع پیوست.
اعتماد به آمریکا همان "بازرگانیسم" است
این محقق پیرامون نقاط ضعف کشور برای مقابله با کودتای نرم، گفت: «ما در این جلسات باید علاوه بر نقاط قوت به نقاط ضعفمان هم بپردازیم. لانه جاسوسی اشغال شد و دولت بازرگان از بین رفت. ولی سیاستهای بازرگان هنوز در ایران اجرا میشود. بازرگانیسم سالها بعد از سقوط دولت بازرگان هنوز پابرجاست. سیاست اعتماد کردن به آمریکا و امید بستن به خندههای ریاکارانه دولتمردان آمریکایی همان سیاستهای بازرگان است که امروز تحت لوای تدبیر و امید اجرا میشود.»
خوشحالی خیلیها از توافق، بخاطر منافع شخصی بود
«عبدالحمید شهرابی» پیرامون نقش قشر کارگر و مستضعف برای جلوگیری از کودتا علیه جمهوری اسلامی عنوان کرد: «ما چه قدر دغدغه داریم که از قشر کارگر حمایت کنیم؟ چه اقداماتی در این زمینه انجام دادیم؟ دانشجوها اگر چه نقش مهمی در انقلاب دارند لکن بههیچعنوان نمیتوانند نقش قشر کارگر را در حمایت از انقلاب ایفا کنند. اگر کارگری شش ماه حقوق نگیرد برای ما فاجعه است. ما چطور دم از اسلام میزنیم؟ بعد از توافقات عدهای بسیار خوشحال شدند. چون امید دارند که با خیال راحت قراردادهای کلان خواهند بست و سودهای مالی سرشار دریافت خواهند کرد. اما نیازهای قشر کارگر ما در کجای مذاکرات دیده شده است؟ بیشتر افراد در کشور ما کارگر و روستایی هستند. اما دولتها آنها را نادیده میگیرند.»
از کودتای شیلی درس بگیریم
شهرابی در ادامه افزود: «در کودتای شیلی سرمایهداران بزرگ به آمریکا وابسته بودند و به عنوان عاملان شرکتهای چندملیتی عمل کردند. علاوه بر این، اکثر دکترها، مهندسها و وکلا طرف نظام سرمایهداری بودند. در انقلاب ما هم کم و بیش همینطور است. طبقه اجتماعی مرفه میل به آمریکا دارند. حساب سرمایهداران بزرگ که به عنوان دلال و شریک شرکتهای فراملیتی کار میکنند جدا است و هیچ مقدار نصیحت قادر نیست آنان را به شکستن از امپریالیسم و پیوستن به انقلاب متقاعد کند. دست آنها باید از سیاست و اقتصاد کشور قاطعانه کوتاه شود. ولی وضعیت طبقه متوسط فرق میکند. نباید با این قشر بجنگیم، بلکه باید آنها را جذب کنیم و حداقل این است که مواظب باشیم که در صفبندی انقلاب و ضدانقلاب اگر به انقلاب نمیپیوندند، لااقل در مقابل آن قرار نگیرند و خنثی باشند. اتفاقا راه جذب این اقشار هم چیزی نیست به غیر از این که به خواستهای بهحق اقشار محروم اجتماعی یعنی همان مستضعفین پاسخ مثبت داده شود. در این صورت، اقشار متوسط قاطعیت حکومت در دفاع از حقوق مستضعفین را میبینند و این قاطعیت خود نوید دهنده است و قدرت جذب دارد.
شهرابی خاطرنشان کرد: بعد از تسخیر لانه جاسوسی، تا چند هفته کارگران جمع میشدند و شعار می دادند: «دانشجوی خط امام افشا کن، افشاکن». این اقشار وفادارترین مردم به انقلاب هستند ولی ما بیتوجهیم و فقط سالی یکبار روز کارگر را جشن میگیریم. باید از کودتای شیلی برای امروزمان درس بگیریم و آن درس توجه به قشر کارگر و روستایی کشور است. اصلاحطلبان و اصولگرایان تصمیمساز به قشر پایین جامعه کاری ندارند و فقط حرف میزنند. در عمل برنامهای ندارند. و این در حالی است که ایران ما در معرض کودتای نرم است و هیچ نیرویی به اندازه همین اقشار مستضعف توان و اراده مقابله با نقشههای دشمن را ندارد.»
به آمریکا صفر درصد هم نباید اعتماد کرد
«عبدالحمید شهرابی»در پایان صحبتهایش پیرامون زمینههای انجام کودتای نرم علیه ملت ایران اظهار داشت: «یکی از راههای کودتای نرم، تله گذاشتن برای ملت از طریق مذاکرات هستهای است. یعنی آمریکاییها میخواهند به دروغ این گونه القا کنند که بخشی از ملت تندرو و افراطی و موافق جنگ است و برای همین با مذاکرات مخالفت میکند و بخش دیگری از ملت که عاقل است صلحطلب است و بدین علت از مذاکرات حمایت میکند. این یعنی زمینهسازی برای ایجاد تفرقه بین ملت و تدارک برای اجرای کودتای نرم. این در حالی است که ملت به طور یکپارچه صلح میخواهد، اما حاضر نیست که در مقابل فشارها و تهدیدهای آمریکا تن به ذلت بدهد.
مدیر تحقیقات و برنامهریزی خانه آمریکایلاتینگفت: متأسفانه از سوی برخی مسئولان، در کشور پیرامون آمریکا اعتمادسازی میشود. آقای روحانی در یکی از صحبتهایشان میگویند: "البته صددرصد نباید به امریکا اعتماد کرد." این حرف گمراه کننده و خطرناک است، چرا که به آمریکا صفر درصد هم نباید اعتماد داشت. اگر مسئولان یک سند آوردند که آمریکاییها با مخالفانشان قرارداد بستند و به آن عمل کردند، ما هم حامی توافقات میشویم. البته توافقی که منهای محدودیتهای خطرناکی باشد که آمریکا میخواهد از طریق توافقات به ملت ما تحمیل کند.»
در پایان این مراسم جلسه پرسش و پاسخی با حضور مهمانان نشست و حضار صورت گرفت.
گفتنی است نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب اسلامی هر سه شنبه در حسینیه هنر برگزار می شود.
انتهای پیام/