به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، نهمين نشست زبانشناخت با موضوع زبان فارسی و هنرهای آیینی سوگ، که بههمت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری برپا میشود با حضور هوشنگ جاوید، پژوهشگر فرهنگ مردم و موسیقی نواحی ایران، در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.
جاوید به تشریح ارتباط زبان فارسی و هنرهای آیینی سوگ پرداخت و با بیان اینکه زبان یک ابزار برای ارتباط بین انسانها است، گفت: زبان فارسی به عنوان یک ابزار ارتباطی رموزی دارد که باعث شده که در خدمت انواع هنرهای آیینی قرار بگیرد؛ این مسئله تنها محدود به هنرهای آیینی نیست بلکه در اختیارهنرهای آیینی سور و پهلونی و… نیز بوده است که در این مسیر راز و رمزهایی دارد.
شبیهخوانی سیار از دوره آلبویه بهوجود آمد
وی با تأکید براینکه بهلحاظ زبانشناختی ادبیات دو شاخه دارد، اظهار داشت: در این مسیر ما ادبیات رسمی و ادبیات عامه را داریم؛ در بخش ادبیات عامه اتفاقاً این مسئله مهمتر است برای اینکه در این مسیر هنری مثل شبیهخوانی در طول زمان بهوجود آمده است. این مسئله از دوره ای از تولید چیزی بهنام شبیه آغاز شده است که ابتدا بهصورت سیار از دوره آلبویه بهوجود آمده که همراه با ادبیات خاصِ خودش بوده است و موسیقی و آوای خاصی را داشته است و سپس حالت میدانی پیدا میکند تااینکه در دوره زندیه به یک شکوفایی میرسد و در این دوره سفرنامهنویسان خارجی در سفرهایشان به ایران اشاره به شبیهخوانیهایی میکنند که در نقاط مختلف کشورمان دیدهاند که همگی میدانی بودهاند؛ منظور از میدانی این است که فضایی را تحت عنوان قتلگاه درست میکردند و آنجا این شبیهخوانی برگزار میشد.
این پژوهشگر فرهنگ مردم و موسیقی نواحی ایران با طرح این پرسش که در شبیهخوانی چه چیزی از ابزار زبان به کار میرفت، گفت: اگر از نظر چارچوب ساختاری به شبیهخوانی نگاه کنیم خواهیم دید که دوبیتی، غزل، مثنوی و بحر طویل و… را در مجموعه شبیهخوانی شاهد هستید لذا شبیهنامهنویس وقتی که میخواسته است این شبیهنامه را بنویسد میباید مسلط به قواعد ادبی زبان میبود که غالباً این افراد از روحانیون بودند که برای اینکه کارشان منطبق بر واقعیت باشد از نسخههای دینی مراجعه میکردند. مثلاً درباره شبیهنامههایی که برای امام رضا (ع) نوشته شده است به «اخبارالرضا» مراجعه و بسیاری از آثار دیگر مراجعه میکردند و خودشان در انتها به ذکر منابع میپرداختند.
پهلوی اول باعث سقوط ادبیات شبیهخوانی شد
جاوید به تشریح اجزای مورد استفاده در شبیهخوانینویسی پرداخت و با اشاره به این مطلب که هنر شبیهخوانی پس از تاریخ اسلام پدید آمده و تا دوره قاجار ادامه داشته است، افزود: تا انتهای دوره قاجار با آسیبهایی که به شبیهخوانی وارد شد این هنر وارد فضای زوال شد و آرام آرام شکوفایی و اوجی که در آن بود گرفته شد؛ مخصوصاً با اقداماتی که در دوره پهلوی اول درباره اجرای این کار صورت گرفت به کلی ادبیاتی که بر شبیهخوانیها وارد شده بود، این ادبیات سقوط پیدا میکند.
وی به محتوای آثار شبیهخوانی پرداخت و گفت: در محتوای شبیهخوانی شاهد محتواهای متعددی ازجمله شعر شهادت، شعر نیایش، شعر ستایش، شعر مرثیه، شعر نوحه و شعر رجز هستیم؛ اینها به خاطر بهره گیری از ادب نیایشداری است که در قالبهای مختلف شعری شکل گرفته است و در این آثار محتوا شعر را طبقهبندی میکند و در کنار اینها در شبیهخوانی فرم ادبی نیز ایجاد شده است که در مرحله اجرایی نیز فرم موسیقیایی خودش را ایجاد کرده است که نمونه آن شعر زرهپوشی است که وقتی قصد زرهپوشی دارند از یک ادبیات منظوم خاص استفاده میشود که این ادبیات حاصل کار نسخهنویس است.
شناخت عمیق شبیهخوانها نسبت به زبان
این پژوهشگر فرهنگ مردم و موسیقی نواحی ایران، به تاریخ ۷۰ ساله بررسی شبیهخوانی اشاره کرد و با بیان اینکه تاکنون هیچ جایی نمیبینیم اشاره و دقتی به شبیهخوانی شده باشد، گفت: فرم دوم در شبیهخوانی فرم توبهخوانی است در این مسیر شعر درباره توبه است و به قدری در دیوان شاعران شعر درباره توبه وجود دارد که در نسخههای شبیهخوانی دو تا سه برابر آن شعر توبه وجود دارد که تاکنون هیچ بررسی درباره آنها وجود نشده که این شعرها چه مضامینی را دنبال کردهاند و چه تأثیراتی داشتهاند.
جاوید این شعر توبهخوانی ایوب نبی «الهی توبه کردم، توبه کردم/ تو واقف هستی از اندوه و دردم/ تو دانی داغ فرزند است مشکل/ خطا کردم، کشیدم آه از دل» را قرائت کرد و گفت: شعر توبه است و خودش در ادبیات یک فرم ایجاد کرده است که نشان میدهد کسانی که شبیهخوانیها را نوشتهاند چقدر نسبت به زبانشناختی آگاهی داشتهاند که چنین فرم و شکل جدید ایجاد کرده اند.
نفوذ شبیهخوانی در فرهنگ عامه
وی با بیان اینکه ما شعر سلام در شبیهخوانیها داریم، گفت: شعر سلام خودش در ادبیات ما فرم ایجاد کرده و خودش گسترش خیلی خوبی پیدا کرده است بهگونهای که تا بین مردم عامه ما نفوذ پیدا کرده است، لذا وقتی مردم عامی میخواستند به یکدیگر سلام کنند با شعر سلام میکردند و در آیینهای سخنوری که در گذشته برگزار میشده است از نوع سلام متوجه میشدند که این سلام خصمانه است یا دوستانه است.
این پژوهشگر فرهنگ مردم و موسیقی نواحی ایران، آیین سخنوری در ایران را یک آیین بزرگ دانست و گفت: در گذشته اصناف مختلف در یک قوهخانه جمع میشدند و پهلوانی زبان و ادبی میکردند تا یک گروه شکست بخورد و گروه برتر چنین بود که یک سال سخنورها از یک صنف بود و این روند همواره تغییر میکرد که یک زیبایی بود که از بین رفته است.
بهرهگیری ادبی ایرانیان برای تبلیغ سلام
جاوید اظهار داشت: در شبیهخوانی ما «سلام خوانی» داریم که گسترش پیدا کرده است و در شعر پهلونی ما و در زورخانهها و نقالها رفته است و کسانی که پردهخوانی و نقالی و حتی روضهخوانی میکردند به واسطه احترام برای مخاطب حتما بخش سلام را داشتند که باید این سلام همراه با هنر میبود و این هنری که ایرانیان از زبان و ادبیات بهره گرفته است خیلی مهم است که امروزه به آن توجهی نیست و تبلیغی برای آن نشده است.
وی به قرائت نمونههایی از بسماللهخوانی و سلامخوانی در زبان فارسی پرداخت و کلیپ نمونهای از سلامخوانی زورخانه را پخش کرد و درباره آن گفت: سلامخوانی خیلی زیبا از راه ادبیات فارسی رایج شده است چراکه ما واژه سلام در ایران نداشتهایم بجای آن «درود» داشتهایم و این واژه با اسلام وارد ایران شده است اما پس از آشنایی با واژه سلام ما برای این واژه شعرخوانی داشتهایم لذا از طریق زبان فارسی سلامخوانی به سایر زبانهای کشورمان گسترش داده شده است.
انس گرفتن با صلوات با صلواتخوانی و صلواتسرایی
این پژوهشگر فرهنگ مردم و موسیقی نواحی ایران، با بیان اینکه سلامخوانی در ادبیات آیینی ایران یک فرم است، تصریح کرد: ما در کنار شعر سلام، شعر نفرین داریم که یک فرم نفرین کردن شاعرانه است که از شبیهخوانی شروع میشود. فرم دیگری که در ادبیات فارسی ایجاد شده است صلواتسرایی است که منجر به صلواتخوانی میشود چراکه صلوات نیز چیزی است که ایرانیان پس از اسلام با آن آشنا میشوند و برای آن تلاش میکنند زیبایی بیافرینند تا مردم که مخاطب آن هستند بتوانند بهتر انس پیدا کنند و یک راه تبلیغی خوب برای آن پیدا کنند این فرم در ادامه وارد ادبیات عامیانه میشود و لالاییهای ما را نیز دربر میگیرد.
جاوید به صلواتسرایی شاعران آیینی اشاره کرد و در کلیپی نمونه ای از صلواتخانی مرحوم میرفخرالدین آقا را پخش کرد و اظهار داشت: صلواتخوانی از سوی شاعران بزرگ به قدری گسترش پیدا میکند که بسیاری از کشورهای همسایه را دربر میگیرد. در میان شاعران ایرانی صلواتخوانی مرسوم شده است و جامی در این مسیر صلوات خیلی خوبی دارد و در این میان بسماللهسرایی و بسماللهخوانی، مناجاتسرایی و مناجاتخوانی نیز مهم است چراکه در شعر شاعران رسمی وجود داشته است و وارد دیگر زبانها میشود که نمونههای آن را در زبانهای اردو، ترکی و کشورهای مختلف همسایه مشاهده میکنیم. مناجات سرایی عاملی میشود تا عدهای خوش صدا این مناجات را اجرا کنند و رسماً در موسیقی ایران به یک فرم تبدیل شود.
غزلخوانی تهرانیها در قهوهخانهها برای انتقال مفاهیم دینی
وی از عدم تحقیق درباره مناجاتخوانی و جایگاه آن در موسیقی انتقاد کرد و افزود: وقتی کتاب «سحوری سپاهان» را درباره مناجاتخوانی اصفهان تدوین کردم با تعداد زیادی مناجات روبرو شدیم و تمام مناجاتخوانهایی که از گذشته مانده بود اشعار شاعرانی که مناجاتسروده بودند را میخوانند.
این پژوهشگر فرهنگ مردم و موسیقی نواحی ایران خاطرنشان کرد: در کشورمان هنری به نام غزلخوانی وجود داشته است که تا حدود ۱۳۶۰ این هنر ادامه داشته است و کم کم این هنر به فراموشی سپرده شده است که در آن غزلخوانهای تهرانی در ایام آیینی مخصوصاً در رمضانها در قوهخانهها با خواندن غزلهای عرفانی و پندآموز و زیبای شاعران ایرانی به مردم مفاهیم را منتقل میکردند در کنار ماه رمضان، در ماه محرم این کار را میکردند که هنر غزلخوانی فراموش شده است.
تأثیرپذیری فرهنگ عامه با ادبیات آیینی
جاوید به تشریح ویژگیهای غزلخوانی پرداخت و عنوان کرد: در موسیقی باید متن و شعر درست خوانده شود تا مفاهیم شعر درست به ذهن مخاطب منتقل شود تا آن را دست بفهمد بخاطر همین در گذشته اساتید آواز نسبت به مسئله تلفیق موسیقی با متن حساس بودند چراکه باید حتماً متن به درستی در ذهن مخاطب جا میافتاد و اگر مخاطب شعری میشنید که پند بود باید آن را درک میکرد و این غزلخوانیها وارد فرهنگ عامه هم شده است.
وی «نداخوانی» را از دیگر هنرهای ایرانیان معرفی کرد و با بیان ویژگیهای شعری آن گفت: در نداخوانی شاعر در جایگاه خود و خدا شعر گفته است. سرایش شعر نداخوانی یک رمز جدیدی در ادبیات فارسی است؛ خواندن این اشعار و شیوههای خوانش ندا نیز که معروف به نداخوانی است را خیلیها نشنیدهاند و نسل جوان ما نسبت به این مسائل بی اطلاع است چراکه اهمال رسانهای در این زمینه داشتهایم و ما از همه جهت آگاهی چندانی نسبت به هنرهای آیینی و رموز ادبیات آیینی نداریم.
انتهای پیام/ 121