«غلامرضا حیدری» آزاده دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در شهرکرد، با اشاره به نحوه اسارت خود بهدست نیروهای بعثی، اظهار داشت: سال ۱۳۶۲ عازم جبهههای حق علیه باطل در منطقه کردستان شدم، چندروزی را در شهر سنندج سپری کردم و پس از آن به مریوان اعزام و در عملیات «والفجر ۴» شرکت کردم. ماموریتی که من و چند تن از دیگر دوستان در این عملیات برعهده داشتیم، بهگونهای بود که بازگشتی در آن وجود نداشت.
حیدری افزود: شب پیش از شروع عملیات و زمانی که رزمندگان اسلام وارد منطقه عملیاتی شدند، مقرر شد به کمین دشمن پاتک زده شود که در این عملیات من از قسمت دست، پا و سر دچار مجروحیت شدم؛ پس از این حادثه نیروهای عراقی بالای سر من حاضر شدند و یکی از آنها قصد کشتن مرا داشت؛ اما اسلحهاش تیر نداشت. زمانی که مجدد خشابگذاری کرد، فرد دیگری از نیروهای عراقی مانع از کشتن من شد و پس از گذشت مدت زیادی، نیروهای عراقی برای پانسمان زخمهای من وارد عمل شدند.
این آزاده دفاع مقدس ادامه داد: پس از ورود به سلیمانیه و ورود به یکی از بیمارستانهای این شهر با وجود مجروحیت اسرای ایرانی، من به همراه دیگر اسرا را بر روی تختهایی مقابل در بیمارستان قرار دارند و پس از گذشت زمانی طولانی ما را برای مداوا به بخشهای داخلی بیمارستان منتقل کردند. فردی که در بیمارستان وظیفه سرکشی از اتاقی که من در آن حضور داشتم را برعهده داشت، از افراد ترک اربیل بود و زمانی که متوجه شد من نیز به زبان ترکی صحبت میکنم، سعی میکرد رسیدگی بیشتری به من داشته باشد.
حیدری عنوان کرد: پس از ترخیص از بیمارستان، من را به بغداد و وزرات دفاع جهت تخلیه اطلاعات منتقل کردند و در سلول دژبانی که متعلق به زندانیان عراقی بود، زندانی کردند. در کف این سلول حصیری قرار داشت که پر از سوزن تهگرد بود و هنگام خوابیدن و نماز خواندن مشکلات بسیاری وجود داشت.
وی با اشاره به اینکه اردوگاههای موجود در شهر موصل به سبک ارتش سرخ در شوروی سابق ساخته شدهاند، اضافه کرد: در چهار سمت این اردوگاهها ساختمانهای بلندی ساخته شده و به جز آسمان نقطه دید دیگری وجود ندارد، زمانی که من و سایر اسرا وارد این اردوگاه شدیم، نیروهای عراقی بهصورت صف در ۲ سمت ایستاده بودند و همگی آنها باتومهایی در دست داشتند و با ورود اسرا به این ستون، شروع به کتک زدن آنها میکردند و توجهی به مجروحیتشان نیز نداشتند.
این آزاده دفاع مقدس تصریح کرد: در اردوگاه عراقی نیز در ابتدا سوالاتی از ما پرسیده شد و درحقیقت تخلیه اطلاعات صورت گرفت. پس از آن، زمانی که من به همراه سایر اسرا به اردوگاه وارد شدیم، سایر نیروهای ایرانی اسیر با مشاهده وضعیت زخمهای من که دچار عفونت شده بودند، بسیار ناراحت شدند و از طریقهای مختلف داروهای درمانکننده عفونت را برای من تهیه میکردند و بدون اطلاع از نیروهای عراقی، درمان من را انجام میدادند که پس از گذشت حدود پنج تا شش ماه، زخمهای من رو به بهبودی رفت.
حیدری یادآور شد: در اردوگاه نیروهای عراقی سعی میکردند از لحاظ روحی اسیران ایرانی را مورد حمله قرار دهند؛ به همین دلیل انجام ورزش را ممنوع اعلام کرده بودند، برنامه غذایی نیز از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود و در روز تنها یک وعده غذا در اختیار اسرای ایرانی قرار میگرفت، یکی دیگر از اقدامات نیروهای عراقی این بود که به پخش فیلمهایی در اردوگاه اسیران ایرانی اقدام میکردند که رقص و آواز بسیاری داشتند و تمامی افراد را اجبار به تماشای آنها میکردند و با این کار سعی داشتند روحیه اسرا را تخریب کنند.
وی با اشاره به شکنجههای شدیدی که اسرای ایرانی توسط نیروهای بعث عراق میشدند، بیان کرد: یکی از افسران عراقی به اردوگاه منتقل شده بود که مهارت خاصی در شکنجه داشت، پس از انجام عملیات «خیبر» توسط رزمندگان اسلام تا مدتی اسیران ایرانی در اردوگاه شکنجههای شدیدی را تحمل میکردند، یکی دیگر از اقدامات نیروهای عراقی جهت آزار و اذیت اسرای ایرانی این بود که درون در آسایگاه بلندگویی نصب کرده بودند و به صورت مداوم آهنگهای مختلف با زبانهای گوناگون پخش میکردند.
این آزاده دفاع مقدس توضیح داد: در اردوگاه یک رادیو توسط اسیران تهیه شده بود که درصورت آشکار شدن آن، تمامی افرادی که از این رادیو استفاده کرده بودند، زیر شکنجه به شهادت میرسیدند؛ وظیفه مخفی کردن این رادیو نیز برعهده من قرار داشت، زمانی که ما مشاهده کردیم نیروهای عراقی بهصورت مرتب درحال پخش آهنگهای نامناسب و شکنجه روحی نیروهای ایرانی هستند، با دستکاری سیم بلندگوهای آسایشگاه، در زمانهایی مانند اذان و یا استراحت اسرا، صدای آهنگ را کاهش میدادیم؛ اما پس از مدتی نیروهای عراقی متوجه شده و مجدد سیستم و سیمها را مورد بررسی قرار میدادند.
حیدری خاطرنشان کرد: نیروهای عراقی در تمامی بخشهای اردوگاه برای پخش فیلم و شکنجه روحی اسیران تلویزیون قرار داده بودند، پس از مدتی نیروهای ایرانی تصمیم گرفتند به دستکاری تلویزیونها، به شبکههای سوریه دست پیدا کنند؛ چراکه موصل در نزدیکی سوریه قرار دارد، تا از این طریق از اخبار ایران مطلع شوند.
این آزاده دوران دفاع مقدس ادامه داد: پس از انجام دستکاری و دسترسی به تلویزیون سوریه، سخنرانی امام موسی صدر درحال پخش بود و تمامی بچهها درحال تماشای تلویزیون بودند که همین موضوع موجب شد تا نیروهای عراقی شک کنند؛ چراکه اسیران ایرانی در هیچ زمانی علاقه به تماشای تلویزیون نداشتند؛ اما در همین زمان اسیران ایرانی متوجه و شبکه را تغییر دادند؛ ولی درنهایت نگهبان عراقی متوجه شد و به مقامات بالایی خود اطلاع دادند و تلویزیون از اردوگاه خارج شد که البته این نیز یکی از درخواستهای قلبی همه نیروهای ایرانی بود.
انتهای پیام/