به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۱۳۵۷، آمریکا به همراه متحدان اروپایی خود همواره با بهانههای واهی، ایران را تحت سختترین تحریمها قرار داد. به این ترتیب همه ابعاد زندگی ایرانیها تحت تاثیر تحریمهای اولیه و سپس ثانویه غربیها قرار گرفت تا جایی که اینک تمامی بخشهای کشورمان در فهرست تحریمها قرار دارند. اکنون در ایران بخشهای مالی و بانکی، بیمه، انرژی و پتروشیمی، کشتیرانی، کشتی سازی و بنادر، طلا و فلزات گران بها، نرم افزار، صنعت خودرو، فروش هواپیما و خدمات مربوطه و واردات فرش و مواد غذایی، صنایع فلزات ایران، صنایع معدنی، عمران، صنایع نساجی و تولید و ... تحت شدیدترین تحریمهای کشورهای غربی و اقماری آنان قرار دارد.
حتی در برههای که ایران نیز همانند بسیاری از کشورها به شدت درگیر مقابله با کووید۱۹ شد، آمریکای ترامپ از رفع موانع و تحریم بر اقلام بشردوستانه خبر میداد و بر معافیت کالاهای بشردوستانه، چون غذا و دارو از تحریم تاکید میکرد، اما در عمل مانع از دسترسی ایران به واکسن شد؛ بنابراین با وجود شعارهای عوامفریبانه مقامات آمریکا، بانکها و دولتهای بینالمللی به تحریمهای آمریکا از انجام تراکنشهای مالی مربوط به طرفهای ایرانی حتی برای معاملات مربوط به غذا و دارو خودداری کردند و حتی کتابهایی را نیز در این زمینه و با هدف افزایش مشکلات و یا به عبارت خود "درد مردم" و استفاده از آن در صحنه مذاکرات و دیپلماسی نوشتند.
به رغم انتظارات و پیش بینی ها، بایدن نیز بعد از تکیه بر کرسی ریاست جمهوری آمریکا در عمل نشان داده که در صدد بهرهگیری از فشار حداکثری ترامپ علیه ایران است. تداوم این روند و اصرار کاخ سفید بر ماندگاری تحریم طوری است که بسیاری از ناظران، معتقد به «جنون تحریم» از سوی مقامات این کشور هستند؛ اعتیادی که بعد از ۴ دهه هنوز فروکش نکرده است، اگر چه آنها بارها به بیهودگی این ابزار اذعان کرده اند.
اما یک تفاوت اساسی بین تیم ترامپ و بایدن در بهره گیری از تحریم در مواجهه با ایران وجود دارد و آن اینکه برخلاف تیم ترامپ که به ابزار تحریم به عنوان یک هدف مینگریستند، دولت جدید آمریکا همزمان با تحریم درهای دیپلماسی را برای گرفتن امتیاز باز نگهداشته است.
«رابرت مالی» که از سوی بایدن به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران منصوب شده، بعد از خروج ترامپ از توافق هستهای در مصاحبهای تاکید کرده بود که این دولت جمهوریخواه در مواجهه با ایران شکست خورده است.
مالی در آن زمان تاکید داشت که تحریم به خودی خود هدف نیست بلکه ابزاری است برای رسیدن به هدف. از نگاه وی هر چند فشار تحریم اقتصاد ایران را دچار مشکل ساخته، اما ترامپ را به اهداف خود که کشاندن ایران پای میز مذاکره، تغییر رفتار ایران در منطقه و یا حتی تغییر رژیم، نزدیک نکرده است؛ بنابراین تحریم فقط در سطح تحریم باقی مان. او نتیجه گرفت که تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی این موضوع را آشکار ساخته که مقامات تهران را نمیتوان صرفا با تحریم و ابزار فشار به تسلیم وادار کرد بلکه همواره در کنار تحریم باید راههای دیپلماسی را نیز باز گذاشت.
بنابر این ۴۰ سال تحریم همه جانبه نه تنها ایران را به زانو در نیاورده بلکه تهران با پیشرفتهای خود در زمینههای مختلف علمی، نظامی، پزشکی، علوم جدید، چون نانو و بایو و فضایی نقش موثری در معادلات منطقه و جهان دارد که قرار گرفتن در آستانه عضویت در بریکس و تغییر جایگاه از ناظر به دائم در شانگهای در این راستا قابل ارزیابی است.
بی دلیل نیست که امائول مکرون رئیس جمهوری فرانسه به دنبال یاس و ناامیدی از حل بحران اروپا و غرب ساخته در اوکراین برای رهایی از مشکلات و مسائلی که مردم فرانسه و اروپا با آن دست به گریبان هستند و کمتر از شش ماه نتوانستند دوام بیاورند، دست به دامان ایران شده است تا شاید به واسطه ارتباط با روسیه، تهران بتواند از جایگاه جهانی خود برای حل بحران اوکراین و نجات دولتمردان اروپایی از نگرانی بابت اعتراضهای مردمی استفاده کند.
حتی رسانههایی مانند «سی. ان. ان» بارها تاکید کرده اند ایران به دلیل تجربه در خنثی سازی تحریم ها، در فضای بحران اوکراین میتواند برای دور زدن تحریمها به روسیه نیز کمک میکند و تجارب خود را در اختیار مسکو قرار دهد.
۶ ماه بحران انرژی با غرب چه کرد؟
شاید مقامات غربی هیچگاه تصور نمیکردند که یک بحران در اوکراین -آن هم کشوری که نه عضو اتحادیه اروپا و نه عضوی از ناتو است- تا به این حد بر وضعیت اقتصادی اروپا و آمریکا اثر گذارد.
اما در ماههای گذشته اخبار مرتبط با افزایش روزافزون بهای انرژی و سرازیر شدن اروپاییها به خیابانها در آستانه فصل پاییز در صدر توجه رسانههای مختلف جهان قرار گرفته است. «هنوز با اوج فاجعه در اروپا فاصله داریم چرا که زمستان از راه نرسیده است و میلیونها نفر با فقر انرژی مواجه خواهند شد»، «جانها را از دست خواهیم داد»، «قبوض انرژی به ۳۵۰۰ پوند رسیده است و بدترین وضعیت هنوز در راه است»، «کل کشور با یک فاجعه روبهرو است» و «به خاطر خدا کاری بکنید»؛ اینها تنها بخشی از عناوین مطبوعات و رسانههای انگلیسی درباره فاجعه کنونی انرژی است که با ورود غرب به جنگ روسیه و اوکراین، گریبانشان را گرفته است.
اردیبهشت ۱۴۰۱ در گزارش بانک جهانی اعلام شد که جنگ اوکراین منجر به بزرگترین شوک کالایی در ۵۰ سال گذشته شده و نرخ تورم انگلیس و آمریکا به بالاترین سطح خود در ۴۰ سال گذشته رسیده است؛ موضوعی که از نگاه ناظران، دلیل اصلی آن بحران سوخت است.
قیمت برق در آلمان که معیار اروپا در این زمینه است، در ماه اوت برای اولین بار از ۷۰۰ یورو در هر مگاوات ساعت فراتر رفت. این رقم ۶ ماه پیش در سطح ۱۲۸ یورو، ۱ سال پیش در سطح ۸۲ یورو و ۲ سال پیش نیز در سطح ۳۵ یورو بود. بنابراین، قیمت عمده فروشی برق در اروپا طی ۶ ماه ۵ برابر، ظرف ۱ سال ۸ برابر و طی ۲ سال نیز ۲۰ برابر شده و عملکرد بازارهای برق در کشورهای عضو اتحادیه اروپا بحث برانگیز شد.
بهای گاز در اروپا نیز به تازگی به ۳۴۱ یورو به ازای هر مگاوات ساعت افزایش یافته است.
یافتههای تحقیق اخیر اندیشکده «بروگل» بیانگر آن است که کشورهای اروپایی از سپتامبر (شهریور) ۲۰۲۱ تا آگوست (مرداد) ۲۰۲۲، حدود ۲۳۶ میلیارد یورو برای محافظت از خانوادهها و شرکتها برابر افزایش بهای انرژی اختصاص دادهاند.
نهادی موسوم به ائتلاف «فقر سوخت» پیشبینی کرده است که ۹.۲ میلیون خانوار انگلیسی از اول اکتبر (مهر) در فقر سوخت قرار خواهند گرفت و تا دی ماه به ۱۰.۵ میلیون افزایش خواهد یافت.
این نهاد پیش بینی کرده است که «زمستان امسال سونامی فقر سوختی کشور را درگیر خواهد کرد.» در این کشور اوضاع نسبتاً وخیم و برخی نشانههای بروز شورش از همین الان در حال نمایان شدن است. مثلا در شهر «گلاسکو» مردم با ریختن به خیابانها قبضهای برق خود را به آتش کشیدهاند و ۱۱۸هزار انگلیسی نیز در طوماری اعلام کردهاند که قبض خود را پرداخت نخواهند کرد.
دولت آلمان نیز برای صرفهجویی در مصرف انرژی قانون محدودکنندهای برای گرمایش ساختمانهای دولتی تصویب کرده است. در قانون جدید آلمان بسیاری از ساختمانهای عمومی مثل تالارها و سالنهای راهآهن ممکن است به صورت محدودی گرم شوند. در همین حال، پیشبینیها نشان میدهد نرخ تورم برای آلمانیها همچنان افزایشی خواهد بود.
بر اساس گزارش رسانههای آلمانی اثرات شوک گاز و انرژی روسیه به آلمان باعث افت چشم گیر تولیدات صنعتی این کشور شده است و طی آن صنایع پایه آن کشور سقوط زیادی داشتهاند.
در این مدت در صنایعی، چون شیشه ۴۷.۸ درصد، فولاد ۳۴ درصد، سرامیک و سنگ ۳۲.۵ درصد، غذا و نوشیدنی ۳۲ درصد، محصولات شیمیایی ۳۱.۴ درصد، نساجی و چرم ۳۱ درصد، محصولات پلاستیکی ۲۶.۷ درصد، فلزات اساسی ۲۰.۴ درصد و خودرو و قطعات ۱۷.۵ درصد کاهش دیده میشود.
این وضعیت نابسامان در دیگر کشورهای اروپایی از قبیل فرانسه، ایتالیا، چک و ... ادامه دارد و بسیاری از مردم را به خیابانها کشانده است.
اروپا و آمریکا در حالی با یک بحران انرژی در آستانه زمستان به وحشت افتاده اند که مردم ایران طی چهار دهه گذشته زیر شدیدترین تحریمهای ظالمانه قرار داشته اند و حتی در برهه تشدید مرگ و میرهای ناشی از کرونا در تحریم غذا و دارو به سر میبردند.
اکنون باید گفت، روی سکه تحریم ایران در این بازه زمانی حدود نیم قرن آشکار بود و اینک روی دیگر سکه تحریم برای اروپا آن هم فقط در بخش انرژی و مواد غذایی در یک بازده شش ماهه رونمایی شده و آنان را به این وضعیت دچار کرده است و در چنین شرایطی اکنون این ملت ایران به خاطر ظلمهایی که از سوی غرب به خاطر تحریمها اعمال شده است، میتواند در این خصوص جهان و جهانیان را به قضاوت فراخواند.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/ ۹۱۱