به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، کتاب «شرح آسمان» دربرگیرنده زندگی و خاطرات خلبان شهید «ابراهیم فخرایی» توسط «محمد خسرویراد» به رشته تحریر درآمده و انتشارات «ستارهها» این کتاب را در ۴۰۰ صفحه به زیور طبع آراسته است.
به مناسبت فرارسیدن چهل و دومین سالگرد هفته دفاع مقدس بخشی از کتاب «شرح آسمان» راویتگر شجاعت شهید «ابراهیم فخرایی» را میخوانید:
پرواز در اوج
«هلیکوپترها حدود نیم ساعت با تانکهای پدافند زمینی عراق درگیر بودند.
دو فروند از هلیکوپترها، موشکهایشان را زدند و به عقب برگشتند. ولی دیدم یک هلیکوپتر بسیار سماجت میکند و میرود جلو و درگیر میشود. بالای سر نیروهای عراقی میرفت، دور میزد و برمیگشت.
متوجه شدم خلبان هلیکوپتر میخواهد به نیروهای ما بفهماند؛ جلو بروید، مشکلی نیست. اگر اینها قدرتی داشتند، باید مرا میزدند!
این مانور نیم ساعتی طول کشید و سرانجام بر اثر اصابت موشک هلیکوپتر داخل صفحه تانکهای عراقیها سقوط کرد.
بعدها متوجه شدم خلبان هلیکوپتر شهید ابراهیم فخرایی از بچههای مشهد و برادر یکی از همکاران سپاهی خودمان است.
بعد از اینکه خط پدافندی درست شد، از بچههای اطلاعات خواستم تا جنازه شهید را به پشت خط انتقال دهند. چون او در عمق خاک عراق افتاده بود، باید ۱۵۰ متر از خط تماس فاصله میگرفتند تا بتوانند جنازه را پیدا کنند.
بچهها نفوذ کردند و مشخص شد که هلیکوپتر کجا سقوط کرده است. همه مشخصات را آوردند اما نتوانستند جنازه را که سوخته بود با خودشان بیاورند.
برادر ایشان (ناصر) آمد. به کمک او دوباره تلاش کردیم که جنازه را بیاوریم اما باز نتوانستیم. اهمیت این کار برای ما، جانفشانی آن شهید برای تقویت روحیه نیروهای زمینی بود. او برای ما شهید شد و ما در این حرکت (برای بازگرداندن جنازه او) سه زخمی دادیم.
مجبور شدیم چهارده پانزده روز صبر کنیم تا آتش کاهش پیدا کند. مجدداً نفوذ کردیم، باز هم موفق نشدیم و بالاخره تا زمانی که من در منطقه حضور داشتم، نتوانستم جنازه را بیاوریم.»
انتهای پیام/