یادداشت/ سعید شهرابی

دست و پا زدن‌های موساد در باتلاق

کاش حداقل پادو‌ها و نفوذی‌های فارسی‌زبان موساد؛ ترجمه‌ای دقیق از سخنرانی و تحلیل مرشد درباره عاجز بودن دشمنان جمهوری اسلامی را به دست آقای بارنیا می‌دادند تا لااقل رئیس سازمان مخوف و رازآلود موساد، آن تحلیل را به دست و زبان خودش تثبیت و تایید نکند!
کد خبر: ۵۴۵۹۵۴
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۱ - 19September 2022

دست و پا زدن‌های موساد در باتلاقگروه بین‌الملل دفاع‌پرس- سعید شهرابی فراهانی تحلیلگر مسائل بین‌الملل؛ یوسی ملمن خبرنگار حوزه امنیتی در رسانه صهیونیستی هاآرتص؛ با تحلیل سخنرانی اخیر دیوید بارنیا رئیس موساد، این گزینه را مطرح کرد بود که انگار موساد (بخوانید سرویس‌های سه‌قلوی جنایتکار) در حال ارزیابی هدف قرار دادن مرشد به عنوان سوژه جوخه‌های ترور خود هست و این گزاره را یک چرخش استراتژیک در سیاست‌های موساد برشمرده است.

فرایند سوژه گزینی برای هر یک از بخش‌های دست‌اندرکار در هر سرویس اطلاعاتی؛ ساز و کار خاص و مشخصی دارد و اینطور نیست که صرفا یک نفر هر چند مسئول ارشد، بتواند به تنهایی سیاست‌گذاری و جهت‌دهی کند، به ویژه که اصولاً ماموریت دستگاه اطلاعاتی؛ کمک به تعیین و اجرای سیاست کلان یک سیستم سیاسی است و نه اعلام آنها!

اینکه واقعا قصد و نیت واقعی رئیس موساد از بیان آن اظهارات چندپهلو، چه بوده را باید خودش توضیح بدهد، ولی حقایقی هست که آقای بارنیا از آن‌ها بی‌خبر است و یا نسبت به آن‌ها تجاهل می‌کند. کاش حداقل پادو‌ها و نفوذی‌های فارسی‌زبان موساد؛ ترجمه‌ای دقیق از سخنرانی و تحلیل مرشد درباره عاجز بودن دشمنان جمهوری اسلامی را به دست آقای بارنیا می‌دادند تا لااقل رئیس سازمان مخوف و رازآلود موساد، آن تحلیل را به دست و زبان خودش تثبیت و تایید نکند!

اما حقیقتی که بارنیا - و احتمالا همه کارکنان موساد و CIA و اغلب ماموران میز ایران در MI۶ - از آن بی‌خبرند؛ همان فراز از فرمایش باصلابت امام زین‌العابدین (علیه افضل صلوات المصلین) خطاب به پسر مرجانه است؛ در آن زمانی که آن معلون ازل و ابد به خیال اقتدار توخالی و پوشالی خود به خشم آمده و دستور به قتل فرزند پیامبر داد:

«آیا ما را با قتل تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن [در راه خدا]، عادت [دیرین] ما و شهادت، مایه کرامت و افتخار ماست؟»

بحث نگارنده اصلا درباره توان موساد و شرکایش یا تبعات احتمالی چنین اقدامی یا تشخیص بلوف بودن این حرف‌ها نیست، چه اینکه مقام این مقال در جای دیگری است. لیکن اگر عاقلی در کابینه امنیتی صهیونیست‌ها پیدا بشود، باید گوش بارنیا را تاب بدهد تا هوش و حواسش سر جای خودش برگردد.

اظهاراتی از این دست، نه نوبت اول است که مطرح می‌شوند و نه مرتبه آخر. بیان کردن چنین عباراتی - فارغ از توان یا عقلانی بودن انجام آن - چه چیزی نصیب بارنیا، موساد و صهیونیست‌ها خواهد کرد؟

آیا موساد گمان می‌کند که در جمهوری اسلامی، همگان چهارچشمی و دو زانو نشسته‌اند تا صهیونیست‌ها از ایران و ایرانی تعریف و به‌به و چه‌چه کنند؟! آیا این برچسب زدن‌ها و تروریست خواندن‌ها و جیغ بنفش کشیدن‌ها برای مردم ایران تازگی دارد یا سال اول و دومی است که این چیز‌ها می‌شنوند؟!

آنچه بارنیا نمی‌داند یا به روی خودش نمی‌آورد این حقیقت است که علی‌رغم همه موانع و سختی‌ها؛ ایران و ایرانیان از نقطه اقتدار امنیتی - که از سال ۱۳۶۸ به بعد مورد وحشت صهیونیست‌ها بوده - عبور کرده‌اند و این شاخ و شانه کشیدن‌ها، بیش از آنکه برای جمهوری اسلامی هراس‌آور باشد؛ حکم دست و پا زدنی را دارد که یک فرد آویزان به ساقه گیاهی لرزان در حال فرو رفتن در باتلاق از خود نشان می‌دهد.

البته همه این‌ها دال بر آن نخواهد بود که سربازان گمنام امام زمان (عج) در مسیر خنثی سازی توطئه‌های شوم حریفان خود، آسوده بوده و سهل انگاری کنند؛ به خصوص که حالا باب ضربه پیشدستانه هم باز شده است. بله آقای بارنیا! با این وضعی که از تو دیده‌شده حتما این را هم نمی‌دانی که: «خودکرده را تدبیر نیست».

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها