به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.
میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
وصیتنامه شهید اسماعیل جورابی
«بسم الله الرحمن الرحیم
آنان که ایمان اوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان به خصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند پروردگارشان بر رحمت بیمنتهای خود بشارت دهد به مقام رضا و خوشنودی خویش و به بهشتهایی که در انجا نعمت جاودانی است. لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.
من این چند جمله وصیت نامه را در در دانشگاه جبهه نوشتم مادر من در زیر سنگ بزرگی مشغول نوشتن هستم که هر لحظه امکان منفجر شدن آن وجود دارد. مادر هدیه ندارم تقدیمت کنم جز یک چیز آن هم گلدستهای از اجساد جوانان که تا چند روز پیش دارای اندامی زیبا، چون دو ستاره صبحگاهی بودند و باید من هم به آنها بپیوندم.
مادرجان، گاهی به یاد شبهایی میافتم که تو تا سحرگاه بالای سرم بیدار بودی و برایم قصه میگفتی، اما در اینجا قصه تجلی حق است جنگ و خونریزی است. در اینجا با توپ و تفنگ و گلولهای سربی پذیرای میشویم.
مادر! من با تمام قدرت خود میجنگم. گرمی آفتاب تابستان، باد سرد پاییز، برف و باران زمستان و سنگینی آلات جنگی را تحمل میکنم و خود را فدای قرآن و اسلام و امام میکنم. من از جبهههای جنگ نمیگریزم که مایه سرافکندگیات باشم گرچه میدانم از کشته شدنم اندوهگین خواهی شد.»
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱