یادداشت/ حجت‌الاسلام بابائی

میدان دفاع

برای دفاع از پدیده‌ی مبارکی به‌نام «انقلاب» و «حرم جمهوری اسلامی» باید از اصل «اولویت» استفاده کرد و «میدان دفاع» را درست ترسیم نمود؛ چراکه اگر در زمین طراحی‌شده توسط دشمن، بخواهیم از «انقلاب» دفاع کنیم، در هر صورت بازنده‌ایم.
کد خبر: ۵۶۶۹۰۲
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۱ - 12January 2023

گروه استان‌های دفاع‌پرس ـ حجت‌الاسلام «عباس بابائی» مدیر قرارگاه تربیتی امین؛ یکی از اصول مسلم سیره‌ی سیاسی اجتماعی حضرات معصومین (علیهم‌السلام)، اصل «اولویت‌سنجی» است. در این قاعده اگر اصل مهم‌تر به بهانه‌ی دفاع از اصل پائین‌تر رهاشود، رهاکنندگان از اندیشه و عقلانیت لازم بی‌بهره‌اند؛ کما اینکه اگر اصل پائین‌دست به بهانه‌ی فلان فرعِ پر زرق و برق واگذاشته‌شود، رهاکنندگان از تدبیر حداقلی نیز تهی هستند!

با این مقدمه‌ی کوتاه، برای دفاع از پدیده‌ی مبارکی به‌نام «انقلاب» و «حرم جمهوری اسلامی» باید از اصل «اولویت» استفاده کرد و «میدان دفاع» را درست ترسیم نمود؛ چراکه اگر در زمین طراحی‌شده توسط دشمن، بخواهیم از «انقلاب» دفاع کنیم، در هر صورت بازنده‌ایم.

یکی از کلمات ناب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که در دفاع از انقلاب می‌توان از آن بهره‌برد، این روایت است: «إذا حَضَرَت بَلِيَّةٌ فاجعَلُوا أموالَكُم دونَ أنفسِكُم ، و إذا نَزَلَت نازلةٌ فاجعَلُوا أنفسَكُم دونَ دِينِكُم، و اعلَمُوا أنَّ الهالِكَ مَن هَلَكَ دِينُهُ، و الحَريبَ مَن حُرِبَ دِينُهُ.»

«چون بلايى [براى جانتان ] فرا رسد مال‌هاى خود را سپر جان‌هايتان كنيد و چون حادثه‌اى [براى دين‌تان] پيش آيد جان‌هايتان را فداى دين‌تان كنيد و بدانيد كه هلاكْ‌گشته، كسى است كه دينش هلاك شده باشد و غارت‌شده، كسى است كه دينش به غارت رفته باشد.»

مطابق این روایت، انسان‌ها دارای سه ساحت «مال و جان و دین» هستند که هرکدام از این ساحت‌ها، مصادیق فراوانی دارد. به عنوان مثال ساحت مال شامل تمام امکانات رفاهیِ زندگی همچون خوراک و پوشاک و مسکن و اشتغال و... می‌شود؛ هم‌چنان‌که ساحت جان می‌تواند شامل حیثیت و اعتبار و هویت و آبروی فردی و اجتماعی و ملی بشود. در این روایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) جایگاه جان را فراتر از جایگاه مال معرفی می‌کنند و پدیده‌ی دین در مکتب حضرت‌شان مهم‌تر از هردوی آنها قلمداد شده‌است.

حال یک سوال مهم اگر بخواهیم از اسلام یا مکتب تشیع یا امام‌زمان (علیه‌السلام) یا انقلاب و جمهوری اسلامی دفاع کنیم چه باید کرد؟

پاسخ روشن است؛ اگر مطابق با نظام فکری امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بخواهیم دفاع کنیم، باید «نظام اولویت» را مدنظر قرار دهیم و بگوییم آیا اسلام و تشیع و انقلاب، توانسته‌اند هویت و آبروی فردی و اجتماعی و ملی به ارمغان بیاورند یا نه؟ آیا اینان توانسته‌اند آحاد جامعه را به آسمان نزدیک‌تر کنند و او را از تعلقات زمینی جداکنند و روح معنویت را در وجودش بدمند یا نه؟

اما اگر قرار باشد مطابق با نگاه‌های سرمایه‌داری به اسلام و انقلاب بنگریم، پدیده‌هایی چون شعب ابی‌طالب و حماسه‌ی عاشورا و انقلاب شکوهمند اسلامی، کاملاً اشتباه‌است! چراکه در تمام آن‌ها رفاه و زندگی و اقتصاد به‌خاطر دین و عزت و اعتقاد، به مسلخ رفت!

معنای سخن فوق آن نیست که اسلام و انقلاب نگاهی به رفاه و اقتصاد ندارند؛ یقیناً از وظایف اصلی حکومت‌اسلامی تأمین زندگی آبرومند برای آحاد جامعه است؛ اما سخن از اولویت‌های اسلامی و انقلابی است که با نبود یا نابودی‌شان، اقتصاد بلای جان خواهدشد!

کلماتی چون عزت و استقلال و هویت از جمله مفاهیمی هستند که اگر درجامعه‌ای از بین برود، آن جامعه تبدیل به «جنگلی زیبا» خواهد شد که انسان‌ها برای رسیدن به زندگی بهتر، حاضرند هر جنایتی را مرتکب شوند. در جامعه‌ای که «عزت» وجود ندارد، ذلت و حقارت به‌جایی می‌رسد که سرمایه‌دارانِ زالوصفت به خود اجازه می‌دهند هر جنایتی را علیه مستضعفان مرتکب شوند؛ درست مثل «رژیم منحوس پهلوی» که بر فرض محال اگر بهترین شرایط رفاهی را برای مردمانش رقم زده بود، اما همین‌که برای آنان پشیزی عزت و شخصیت قائل نبود، باید بر آن نگاه و رژیم مدام نفرین فرستاد.

مرحوم آیت‌الله مدرس وقتی در انتخابات مجلس شورای ملی رژیم پهلوی شرکت کرد و آرائش شمارش شد، به او گفتند شما هیچ رأیی نیاورده‌ای! با تعجب گفت: «اقلاً یک رأیی را که خودم به خودم دادم می‌شمردید!» وقتی وضعیت شخصیتی مثل حضرت ایشان که در حد مراجع عظام بود، این‌گونه است، باقی مردم روشن است که چه جایگاهی دارند.

برای ذلت یک امت فقط پدیده‌ای به نام «کاپیتولاسیون» کافی است تا عزیزترین آن جامعه را از یک سرباز مست لایعقل آمریکایی پایین‌تر بیاورد و احدی حتی شاه مملکت در برابر جسارت آن انسان پلید به یک مرجع تقلید جرأت اعتراض نداشته باشد؛ چراکه آنان لیاقت لازم را برای دادرسی ندارند و باید دادگاه صالحه‌ی آمریکا به آن بپردازد!

عزت یعنی آن‌که نماینده‌ی یک قدرت مستکبر به خودش اجازه ندهد در تمام امورات کشورت دخالت کند؛ همان قدرتی که حتی در آوردن و بردن «شاه مملکت» هم بسان عوض کردن نگهبان در خانه‌اش قدرت و اختیار داشت!

عزت یعنی آن‌که فلان مستشار یا کارمند دون پایه‌ی فلان قدرت زورگو به خودش اجازه ندهد غیر از حقوق کلانی که از گرده‌ی ملت می‌کشد، پول گزافی هم بابت حق توحش بگیرد؛ چراکه دارد میان وحشی‌ها خدمت‌رسانی می‌کند!

«انقلاب اسلامی» اگر هیچ ارمغانی نمی‌داشت جز همین «عزت» فراگیر، در حقانیت و قداستش کفایت بود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار