به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، جلد اول کتاب «سرداران ایرانی؛ از کوروش تا سلیمانی» نوشته محمدباقر رجبی دوانی بهتازگی توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل روانه بازار شده است. در این جلد به سرگذشت سرداران، از کوروش هخامنشی تا بیبی مریم بختیاری پرداخته شده است.
سرزمین وسیع ایران بهواسطه موقعیت خاص خود، در طول سدهها و هزارههای گذشته، مورد هجوم مهاجمان بزرگ و کوچکی قرار داشته که موجب ویرانیهای عظیمی، چون حملههای اسکندر، چنگیزخان و عثمانیان به این کشور گردیده و صدمات و لطمات جبرانناپذیری به فرهنگ و تمدن و ماثر ملی وارد آورده است. اما نکته شگرف آنکه در همان حال که پادشاهان بزرگی در برابر مهاجمان، شکستهای سختی متحمل میشدند و سلسلههای پادشاهی سقوط میکرده و سرزمین ایران، آماج تاختوتاز قرار میگرفته، مردان گمنامی به دفاع از آبوخاک اجدادی خویش قد علم کردهاند و بار دیگر مجد و عظمت گذشته را به این سرزمین بازگرداندهاند.
بازشناسی انگیزهها، زندگی و خدمات این مردان نامدار که استقلال سیاسی، فرهنگی و دینی کشور منوط به همت آنان بوده، نویسنده را بر آن داشت تا به معرفی برخی از چهرههای تاریخی ایرانزمین و گروهی از رزمندگان و مدافعان برجسته و گمنام نظام اسلامی بپردازد.
کتاب «سرداران ایرانی؛ از کوروش تا سلیمانی» در چهار بخش: ۱) ایران باستان، ۲) ایران پس از اسلام، ۳) ایران بعد از انقلاب اسلامی و ۴) جمهوری اسلامی ایران و پدیده داعش، تقسیم شده است. ترتیب زندگینامههای بخش ۱ و ۲، برحسب توالی تاریخی و بخش ۳ و ۴، به ترتیبِ حروف الفبای نام خانوادگی است. در این کتاب، سعی شده تا زندگینامه شهدای بزرگوار، کوتاه و مختصر، ولی جامع و مفید بوده و از مطالب حاشیهای و کماهمیت به دور باشد و تا حد امکان، سرگذشت رزمندگانی که کمتر در مقالات و کتابها از آنان نامی برده شده، گنجانده شود.
نویسنده در ابتدای کتاب یادآور شده است: «مبارزات چهرههایی از بزرگان و دلاوران تاریخ کشورمان، از قبیل پادشاهان، امیران و سرداران، هرچند به معنی تأیید کامل عملکرد آنان نیست، اما بهسبب مقابله افتخارآمیز آنها با دشمن و حفظ کشور از لوث وجود بیگانگان در مواقع بحرانی و خطرآفرین، بیان گردیده است.»
به بهانه انتشار این کتاب جلسه نقد و بررسی آن با حضور محمدباقر رجبی دوانی، نویسنده کتاب و سید امیر حسینی به عنوان منتقد برگزار شد.
مشروح متن این جلسه را در ادامه میخوانید:
آقای دوانی در ابتدا و برای شروع بفرمائید که تحقیق و پژوهش کار چقدر زمان برده و چرا این سوژه را برای نگارش انتخاب کردید؟
دوانی: پس از شهادت سردار سلیمانی من تصمیم به نگارش کتاب گرفتم چراکه ایشان یک وجهه جهانی دارند و باید یک نوشتاری در خصوص ایشان باشد. از آنجایی که بعد از شهادت ایشان کتابهای زیادی منتشر شد و هرچه فکر کردم به این مسئله پی بردم که سردار عصاره شهدا در این سالهای تاریخ است.
تقریباً یکی دو ماه بعد از شهادت سردار نگارش کار را شروع کردم، اما به دلیل شیوع ویروس کرونا کار حالت تعلیق پیدا کرد و امکان تحقیق میدانی نبود پس از آن به منابع دسترسی پیدا کردم و کار نگارش کتاب پیش رفت.
خب از آنجایی که در این ۴۳ سال انقلاب اتفاقاتی افتاده است که هرکدام معطوف به یک پشتوانه است دیدم اگر بخواهم به درستی این سالها را روایت کنم باید از گذشته قبل از اسلام تا بعد از آنکه به جمهوری اسلامی ختم میشود را بازگو کنم همین شد که جلد اول کتاب خلاصه شد به سرداران قبل از اسلام تا جمهوری اسلامی و جلد دوم آن مربوط به زمان بعد از جمهوری اسلامی تا شهادت سردار سلیمانی است.
این کتاب دربرگیرنده چه مطالبی است و چرا عنوان از کوروش تا سلیمانی برای کتاب انتخاب شد.
همانطور که گفته این کتاب به معرفی پادشاهان ایرانی و تاریخ آن دوران میپردازد. متأسفانه در حال حاضر تاریخ ما از قول غربی هاست که با کینه و بغض بیان شده است برای مثال در کتابهای ابتدایی تا دانشگاهی غربیها تاکید میکنند که اسکندر منجی غرب بوده و مقابل اندیشه شرقی ایستاده و آنها را آزاد کرده است. در مقابل متأسفانه ببینید که ما درباره کوروش و داریوش چه میگوئیم. متأسفانه یک سری از افراد در حال حاضر کوروش پرستی میکنند البته دروغ و عدهای دیگر به کوروش اهانت میکنند، اما نباید به این شکل باشد چراکه حتی علامه شیخ شوشتری و ایت الله مکارم و علامه طباطبایی نیز کوروش را ذول قرنین میدانند.
پس این افکار باید کنار گذاشته شود آن هم در صورتی که اگر کسی کوروش را قبول داشته باشد باید بداند که تمام فعالیتش برای مبارزه با غرب به کار گرفته میشد و فرهنگ شرقی را به اروپا میبرده؛ اما شما به ببینید که چطور غربیها به نفع خودشان از ایران فرهنگسرای میکنند و همانطور که در زمان حال حقایق را از بین میبرند از گذشته نیز استفاده میکنند و کسی هم نیست که بگوید چرا بقای این سلسله بایگانی ندارد.
ما نمیتوانیم بگوییم که جمهوری اسلامی به یکباره درست شد در حالی که پیشنهای وجود دارد حتی حضرت امام خمینی نیز عصارهای از زمان قدیم است، چون خود ایشان میگویدکه من جوان که بودم تفنگ داشتم مخصوصاً که ایشان از قوم لر بودند و لرها اصالتاً به آریو برزن میرسند. خب اگر اینها را بیان نمیکردیم مانند روسها میشدیم که وقتی اتحاد شوروی برقرار شد همه تاریخ گذشته را کنار گذشتند و گفتند که پس از اتحاد جماهیر شوروری نیازی به گذشته نداریم، اما پس از مدتی دیدند که هویتی ندارند و همین شد که به فکر افتادند و مواردی مانند برادران کارامازوف را روی کار آوردند و بیشتر به گذشته خودشان افتخار میکردند.
ما هم باید به این مسائل اشاره میکردیم مخصوصاً در جنگهای پانصدساله از زمان هخامنشی بنابراین اگر بگویند عثمانی در این جنگها با ما چه کرد دیگر پرچم این کشور بلند نمیشود، اگر گفته میشد که رمیها و رومیان چه بلایی به سر ایران آوردند بعد از ۴۰ سال با کوچکترین مسئلهای افراد با عناوین مهاجرت و ... و ... به این کشورها نمیرفتند.
ما تاریخ را نگفتیم؛ کوروش خود یک سردار نظامی بود و زمانی که متوجه شد باید قیام کند با قیام به پادشاهی رسید و از ابتدا پسر پادشاه نبود؛ داریوش نیز زمانی که متوجه شد حکومت توسط یک روحانی نما که خود را اصلاح طلب میداند گرفته شده است مجبور شد حکومت را به سیره کوروش باز گرداند چراکه او با قوانین اصلاح طلبی پیش آمد و زمانی که متوجه دروغهای او شدند مجبور به قیام شد.
من مجبور بودم این مطالب را بازگو کنم، چون قصد روایت ماجرای شهدای خودمان را داشتم و این زمینهای برای جلد دوم کتاب بود که به سر سلسله ساسانی یعنی اردشیر که اولین روحانی بود که حکومت دینی برقرار کرد و همه به عنوان یکسری جابر و زورگو از او یاد کردهاند، باید خلاف جهت این مطالب که توسط غربیها به میان آمده است گفته میشد.
متأسفانه در این سالها افرادی که به مسئولیت میرسند دیدیم که چطور به یکباره همه چیز را از بین میبرند برای مثال در همین تبلیغات انتخاباتی ببینید که چطور کاندیدها دست به تخریب یکدیگر میزنند؛ همه اینها به خاطر قدرت است و هیچ موقع هم آن را کنار نمیگذارند، اما اردشیر به پسرانش میگوید که بیایید قدرت را از من بگیرد. به طور کلی زبان و فرهنگ ایرانی در زمان اشکانی به طور کلی از بین رفته بود و دیگر چیزی از آن باقی نمانده بود و اردشیر با زور این فرهنگ را باز گرداند والا ما هم الان جز رومیان بودیم؛ بنابراین جلد اول را به این بهانه نوشتم و پس از آن به سر سلسلههای دیگر و به سلحشوران دیگر میرسیم مانند شهید میرزا، ستارخان و حتی بی بی مریم چراکه افرادی که شعار زن زندگی آزادی را میدهند باید بدانند که اگر زنی هم در کار بوده است بی بی را چرا مثال نمیزنند که قهرمان مبارزه با استکبار بوده است و دیگر بانوانی که با این خصوصیات بسیار زیاد هستند و خانه به خانه در میدان بهارستان با استعمارگران جنگیدند؛ باید تاریخ ما گفته شود تا بدانیم که امثال سردار سلیمانی عصارهای از پشتوانه قهرمانانه ما بودند.
درست است که انقلاب ما انقلاب اسلامی است، اما باید بدانیم که این انقلاب میراثی از گذشته است؛ جلد دوم نیز از امام خمینی به عنوان فرمانده کل قوا شروع شده است و مقام معظم رهبری را به عنوان دومین فرمانده نام بردیم در نهایت هم به عزیزان ارتشی و تا انتها میرسیم.
همانطور که گفتید جلد اول عقبه ایران و ایرانی را نشان میدهد، اما نسبت به جلد دوم این کتاب به نظر میرسد به سرعت کار پیش رفته است و خب به نظرم جا داشت که مطالب درباره هر یک از سلسلهها جامعتر و کاملتر بیان شود؟
دوانی: خب حقیقتاً من شهامت شروع این کتاب را نداشتم و به دنبال روایت تاریخ بودم، اما متأسفانه اسم آوردن از کوروش و پادشاهان مشکلاتی را به وجود میآورد و خب من به دنبال این بودم که کتاب وارد بازار نشر شود.
من به دنبال گفتن بدعهدی غربیها بودم ما دو هزار و پانصد سال تمدن داریم و اولین منشور حقوقی را داریم پس چرا ما نباید اینها را بگوییم تا غربیها برای خود مصادره نکنند همچنین بنا بود این کتاب چندین جلد داشته باشد و به صورت دایرة المعارف باشد، اما متأسفانه به دربهای بسته زیادی برای انتشار کتاب خوردیم به همین دلیل نمیتوانستم بخشهای بسیار زیادی را به پادشاهان قبل از اسلام بپردازم حتی در جلد دوم برای شهدا گاهاً یک صفحه مطلب بیان شده است.
معتقدم نسل جدید باید بدانند که ما چه گذشتهای داریم و متوجه خیانتهای غربیها باشد و فکر میکنم این کتاب مورد استقبال قرار گیرد.
آقای حسینی به عنوان منتقد نظر شما درباره کتاب چیست؟
حسینی: متأسفانه امروز با کم کاریهای بسیاری که شاهد هستیم میبینیم که فرهنگ غربی بین جوانان و نوجوانان ما رسوخ پیدا کرده است و سبب شده بسیاری از سرداران ما یا کم رنگ باشند و یا دیده نشوند و بچههای ما هیچ شناختی نسبت به آنان ندارند. حالا چه اسطورههایی قبل از اسلام باشد و چه اسطورههایی که پس از آن وجود داشتند.
ما همیشه در کشورمان اقوام و یا افرادی را داشتهایم که در برابر ظلم و ستم قیام کردند هرچند گاهی ممکن بوده است که ما در مواجههایی که با بیگانگان داشتیم شکست خوردیم، اما پس از مدت زمانی دوباره شاهد اتحاد هستیم و حضور سرداران را میبینیم که قیام میکنند و ایران را آزاد میکنند؛ افراد زیادی را در این میان میتوانیم نام ببریم آریو برزنها و سورناها این وظیفه را برعهده داشتند، گاهی ممکن است ستارخان و باقرخان باشند و یا نادر و عباس میرزا و یا افرادی که ایستادند و مبارزه کردند، اگر به تاریخ معاصر بپردازیم شیخ لاریها هستند و سرداران سربلندی که بعد از انقلاب در جبههها داشتیم مانند شهید باباییها، صیادها، اما متأسفانه ما در معرفی همه این افراد به جوانان کوتاهی میکنیم.
کتاب سرداران ایرانی ممکن است از جمله کتابهایی باشد که در این برهه حساس بتواند گوشههایی از تاریخ سرداران قدیم را به تصویر بکشد هرچند که جای کار بسیار است، اما حداقلها هم بد نیست. این کتاب حقیقتاً یک دایرة المعارف است مخصوصاً در پاورقیها که نویسنده برای هرکدام از اشخاص مناطق و جنگهایی که وجود داشته است توضیحات خوبی دادند و کسی که کتاب را دست میگیرند نسبت به تمام اینها میتواند اطلاعات در اختیار داشته باشد.
در مجموع من چند سوال از نویسنده کتاب دارم که میخواهم در این جلسه پاسخ آنها را دریافت کنم.
حسینی: در صفحه ۲۸ کتاب گفته شده است که اشکانیان از خاندان اردشیر دوم هخامنشی هستند از آنجا که هخامنشیان از سلسله پارسها هستند و اشکانیان پارت و از قوم پرنین اینها چه ارتباطی میتواند با یکدیگر داشته باشند؟
دوانی: در خصوص سوال اول همانطور که گفته شده است از منابعی که موجود است آورده شده است و درباره این با اساتید بزرگ صحبت کردیم. از ابتدای درگیری از منطقه شرق یک سری از پارسها در این قضیه خدمات بزرگی کردند که بتوانند از شر باقیمانده اسکندر نجات پیدا کنند و این مناطق به دست اشکانیان افتاد آنها هم بسیار افراد مقتدری بودند و خدمات خوبی داشتند، اما چون قدرت باید به سیره ایرانی باز میگشت در نهایت پارسها کارها را انجام میدادند، اما قدرت به دست اشکانیان افتاده است.
حسینی: گفته بودید که ساسانیان اولین حکومت مرکز گرا را در ایران به وجود آوردند خب در این شکی نیست. به نظر شما آیا در این شرایطی که داریم مرکز گرایی در کشور ما خوب است یا خیر.
دوانی: این صد سال گذشته را نمیتوان با تاریخ حال حاضر مقایسه کرد، اما در دورهای که سوال شماست با آن پراکندگی که بوده است این حکومت سبب انسجام شد. در حال حاضر، اما نمیتوان گفت تمرکز قدرت در یک جا باشد و اگر بخواهیم واقعیت را بگوییم آقای احمدی نژاد قدرت را در دست استاندارها قرار داد. متأسفانه بسیاری از مسئولین بزرگترین خیانتها را به کشور ما کردهاند و ما یک سری تندرویها در تاریخ داشتهایم که باید بازگو شود؛ به طور کلی، اما مرکز گرایی در کشور ما هم خوب است.
حسینی: در بخشی از کتاب گفته شده است سقوط ساسانیان بیشتر مربوط به سرکشی بهرام چوبین و خواهرش است همچنین شکست ایران از روم در صورتی که دلایل بسیاری زیادی دارد که مردم ساسانیان را نمیخواهند آیا دلیل خاصی داشته که از این دو شخص یاد شد یا خیر؟
دوانی: بله مهمترین علت سقوط اینها بود، از آنجایی که سی سال جنگ با رومیان کشور را فرسوده کرده بود و این جنگ تمام شدنی نبود و باید مالیاتها را افزایش میدادند؛ این مسئله سبب نارضایتی شد اعراب هم در حال رصد کشور بودند این یک دلیل برای سقوط ساسانیان بود و دلیل دیگر هم سرکشی بهرام چوبین بود چراکه تمام ترکها را از کشور بیرون کرد و با رسیدن این خبر اعراب بیشتر تحریک شدند و به این دلیل سبب حمله قادسیه شد.
حسینی: در بخش دیگر کتاب گفته شده که بعد از اتفاقاتی که در شام رخ میدهد خلیفه دوم یعنی عمر دستور حمله به ایران را صادر میکند در صورتی که ما در تاریخ داریم که اولین صحبتها را مثانه بن حارثه انجام میدهد و در نامهای به ابوبکر میگوید که شرایط ایران به شکلی است که میتوانیم به آن حمله کنیم و اولین حملهها در زمان ابوبکر اتفاق میافتد و پس از آن عمر آن را ادامه میدهد این مسئله درست است یا خیر.
دوانی: بله درست است، اما همانطور که گفته شده این جنگها به صورت ایزایی بوده است. در زمان عمر پس از چند حمله سنگین اصل قضیه شروع شد که باز هم شکست سختی را به دنبال داشت. زمان عمر هرچند با مخالفت امیرالمومنین توانستند با گسیل نیروها به ایران حمله کنند.
حسینی: در صفحه ۱۰۹ کتاب مطلبی آورده شده است که با روی کار آمدن حکومت امویان، ایرانیان در موضع ضعف قرار میگیرند این صحبت درست است، اما در مورد عباسیان خصوصاً در دوره اول همه وزرایشان ایرانی بودند این مسئله به چه شکل است.
این افراد مسئولین بودند یکسری از افراد بودند که از دوره ابومسلم آمده بودند، اما بعداً شاهدقتل عامشان بودیم، اما خب اعراب با آنها به شکل خوبی رفتار نکردند. به طور کلی بنی عباس هم با اهل بیت و هم با ایرانیان به تبع پیروی از اهل بیت بد رفتار کردند.
آقای دوانی مخاطب کتاب شما بیشتر به دنبال دریافت اطلاعات تاریخی هستند یا مطالب سیاسی؟
دوانی: همانطور که گفته شد این کتاب تاریخی، سیاسی و نظامی است و اگر ادامه دار میشد بیشتر از این بود، اما در همین جا کار را پایان دادم تا بازخوردها را ببینم و بتوانم ادامه کار را انجام دهم، اما این کتاب به بازگویی تاریخ نظامی سرداران ایرانی پرداخته است و در ادامه به معرفی شهدای گمنام به نوعی میپردازند و برای خودم بسیار مهم بود که این افراد از نخبگان آن زمان بودند و در آن زمان از کشورهای خارجی بعضاً به ایران میآمدند و کارهای ساخت و ساز ایران را انجام میدادند و کارهای عظیمی را در جنگ انجام میدادند و یا حافظان قرآن که حتی قاریان بزرگ ممکن است آنها را نشناسند من سعی کردم به افرادی بپردازم که گمنام هستند.
یعنی شما شهدا را به عنوان سرداران ایرانی معرفی کردید؟
بله! سرداران واقعی این افراد هستند سردار فقط درجه نیست همانطور که رهبری گفتند. شهید سلیمانی سرلشکری ابتدای کارش بود و خود ایشان هم بارها گفت که من سربازی بیش نیستند. سرداران واقعی این افراد هستند، شیمیاییهایی که در خانه به دلیل مشکلات ناشی از جنگ ماندند که اگر این کتاب ادامه دار بود حتماً به این افراد بیشتر میپرداختم. چراکه این افراد با شهامت بسیار زیاد خودشان را فدا میکردند تا راه برای پیش روی نیروها در جبههها باز شود آنها سرداران واقعی ما هستند چراکه از شهید همت و باقری و زین الدین زیاد گفته شده است البته هرچند که کم است، اما اسمشان برای مردم آشنا است در حالی که بسیاری از افراد اگر نامشان ثبت نشود تا ابد گمنام میمانند.
همانطور که میدانید بعد از شهادت حاج قاسم کتابهای زیادی وارد بازار نشر شد عمدتاً هم به مسئله بعد از شهادت شهید سلیمانی پرداختند، اما بیشتر این کتابها کتاب سازی هستند نظر شما درباره این کتابها چیست؟
دوانی: درست است که زحمات زیادی درباره معرفی شهید سلیمانی انجام شده است، خاطرم هست که شنیدم ۵۰۰ عنوان درباره شهید سلیمانی منتشر شده است. خب متأسفانه استفاده از نام شهید برند است، اما من در مواجهه با برخی از این کتابها دیدم که هیچگونه محتوایی وجود نداشت و حتی شخصیت شهید را زیر سوال میبرند.
به نظر من وقتی گفته میشود مکتب سلیمانی باید کارهای زیادی شکل گیرد چراکه معجزات بسیاری راجع به شهید سلیمانی وجود دارد برای مثال در همین مسئله داعش هیچ کاری در این زمینه شکل نگرفته است؛ برای مثال در کردستان عراق را شهید سلیمانی در حالی از دست داعش نجات داد که درخواست کمکشان از طرف کشورهای اروپایی نادیده گرفته میشد و بعد متأسفانه بدترین اهانتها پس از شهادت حاج قاسم توسط همینها اتفاق افتاد، پس به نظرم بعد از شهادت نباید مخفی کاری کرد و باید تمام ناگفتههای فعالیتهای سلیمانی را گفت چراکه در بسیاری از مناطق تنها با حضور حاج قاسم و اعلام حضورش داعش دست به فرار میزد.
معتقدم هنوز درباره سلیمانی صحبتی نشده است چراکه انقلابهای بسیار بزرگی را شکل داد و بعد از آن هیچکس را نمیتوانید مانند او پیدا کنید ما واقعاً ضربه عظیمی از شهادت حاج قاسم خوردیم و واقعاً پاسخی که دادیم در برابر این واقعه ناچیز به حساب میآید. متأسفانه اهانتهای زیادی را در این زمینه داریم و میشنویم و هیچ واکنشی در برابر این مسائل نداریم.
همین حشدالشعبی را چه کسی درست کرد آن هم در حالی که ارتش عراق یک نهاد افسرده است این مسئله کار چه کسی جز سلیمانی؛ شهید سلیمانی نماد اقتدار ما بود که حتی پوتین در برابر او احترام بسیار زیادی قائل بود. در بخشی از این کتاب نیز به نقل از یکی از سرداران سپاه روایتی وجود دارد که شهید سلیمانی به صورت تک نفره و تنها با یک گروه بسیار کوچک سامرا را نجات داده است این مسئله اعجاز سلیمانی است وقتی این مسائل گفته نمیشود نتیجه کتاب سازی برای شهید میشود.
منبع: مهر
انتهای پیام/ ۱۳۴