گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ فهیمه روحاللهی؛ فیلم «نجات سرباز رایان» به کارگردانی استیون آلن اسپیلبرگ را ببینید. فیلمی است که اسکارهای متعددی را دریافت کرده و اشاره دارد به نبرد نرماندی؛ از نبردهای جنگ جهانی دوم و به اعتقاد برخی بزرگترین نبرد عملیات آبی خاکی تاریخ! در این نبرد نیروهای متفقین، در ششم ژوئن ۱۹۹۴ م برای آزاد کردن فرانسه از اشغال نیروهای آلمان در کرانه ساحل نرماندی پیاده شدند و آلمانیها را شکست دادند.
مادرِ سرباز رایان در یک روز، خبر کشته شدن سه پسر خود را در جنگ دریافت میکند و رئیس ستاد ارتش ایالات متحده تصمیم میگیرد پسر چهارم (رایان) را از جنگ به خانه بفرستد تا درد این مادر کمی التیام یابد و به این ترتیب هشت رنجر امریکایی، یک فرمانده جنگی و هفت تن از همرزمهایش، برای نجات جان رایان به منطقهای جنگی و ساحلی پا میگذارند...
سکانسهای کمنظیر این فیلم مخاطب امروز را عمیقا با جنگ و تلخیهایش درگیر میکند و به نظر میرسد لقب «بهترین فیلم جنگی همه دورانها» در سال ۲۰۰۹، شایسته این فیلم خوشساخت و تاثیرگذار است...
البته این نظراتِ یک مخاطب عام است و نقد فیلم به متخصص این حوزه نیاز دارد. اما علت اشاره به این فیلم در این یادداشت نکته مهمی است که در ادامه خواهم گفت.
صحنههای ابتدا و پایانی فیلم هر دو یک مکان را نشان میدهند؛ سه نسل از یک خانواده امریکایی در یک گورستان نظامی (نرماندی) هستند و پیرمردی مقابل یکی از قبرها ایستاده است. او جیمز رایان است که مقابل قبر فرماندهای ادای احترام مینماید که او را از مرگ نجات داده است. او در این منطقه با مرور خاطرات خود، سالهای جنگ را که مدتها از آن گذشته مقابل چشم بیننده به شکل بسیار تاثیرگذاری زنده میکند.
گورستان نرماندی که محل دفن بیش از نه هزار سرباز و همچنین موزه خاطرات جنگ جهانی دوم شامل کشتیها، خودروها و موتورسیکلتهای قدیمی جنگی است مقصد اصلی گردشگران سواحل نرماندی در ماه ژوئن به شمار میرود.
فیلم نجات سرباز رایان قطعا تاثیر بسزایی در معرفی یکی از مکانهای گردشگری جنگ داشته است و ضمن همدل کردن مخاطب با ارزشهای امریکایی و تاثیرات فرهنگی، موجبات جذب گردشگر و بهتبع آن رونق اقتصادی شده است. فیلم نجات سرباز رایان علاوه بر همسویی زیاد با سیاستگذاریهای کاخ سفید، با فروش موفق خود، دلارهای زیادی را به سوی امریکا سرازیر کرد، در حالی که جنگ در آن به گونهای ترسیم شده است که برای اینکه کشته نشوی، ناچاری بکشی و هرگز بویی از ارزشهای بزرگ انسانی و متعالی در آن به چشم نمیخورد. دنیایی بینهایت تلخ و تنها محدود به دنیا و خالی از عظمتهایی که به حقیقت ارزش جاننثاری داشته باشند.
دفاع مقدس مردم ما در هشت سال تهاجم همهجانبه دشمنان، متکی به ارزشهای معنوی بزرگی به پیروزی رسید که هرگز در درک محدود فرهنگ منحط و مادی آمریکایی نمیگنجد، اما صد افسوس که هنر در کشور ما نتوانسته بیرق این شکوه عمیق و ابدی را بلند کند و آنطور که شایسته است در خدمت معرفی ارزشهای دفاع دینی و حماسی ملت ما قرار گیرد. چه خوب است که سینماگران متعهد کشور ما به ظرفیتهای شورانگیز راهیان نور توجه کنند.
مقام معظم رهبری فرمودند: «استفاده از هر ثروت و گنجی نیازمند فناوری است و راهیان نور در واقع فناوری استفاده از ثروت عظیم و معدن طلای دوران دفاع مقدس است.» و وظیفه هنرمندان و بهویژه اصحاب سینماست که با شیوههای هنرمندانه این فناوری را مطرح و تبیین کنند. دیگران معدن مس خود را هنرمندانه، گنجی بزرگ و خواستنی و ارزشمندتر از طلا به جهان معرفی میکنند و ما نتوانستهایم عطر گنج طلای ناب خود را به مشام تشنه انسانهای مشتاق برسانیم.
این یادداشت را با فرمایش دیگری از رهبر معظم و فرهیختهمان به پایان میبرم که با انتقاد از افراد و جریانهایی که تلاش دارند دوران دفاع مقدس را در جامعه کمرنگ کنند و یا ضد آن سخن میگویند، فرمودند: «این افراد همانند کسانی هستند که کتابهای خطی نفیس یک ملت را آتش بزنند و یا ثروت نفت یک ملت را به دریا بریزند.»
چشم امید ملت فهیم و وفادار ما به درخشش هنر جوانان مومن و متخصص است و به امید روزهایی که هنر متعالی اسلامی، بتواند ارزشهای اصیل را به تشنگان حقیقت برساند.
انتهای پیام/ 112