به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، امام خمینی (ره) چهره اصلی قیام علیه رژیم پهلوی و در ادامه ان شکل گیری انقلاب اسلامی ایران بود. اعتراضات و ناآرامیها مردمی در دهه چهل شکل متفاوتی به خود گرفته بود و ۱۵ خرداد نقطه عطف این اعتراضات بود.
مرجعیت امام خمینی (ره) از ابتدای سال ۱۳۴۲ عملا در میان مردم و تعداد زیادی از علما و بزرگان حوزه، تثبیت شده بود. ساواک نیز در گزارشهای خود به این موضوع اشاره میکرد. در پی بازداشت امام خمینی در انتقاد به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید مردم در شهرهای مختلف کشور به خیابانها ریختند و خیابانها صحنه ضد و خورد بین مردم و نظامیان حکومتی شد و تعداد زیادی از مردم در این واقعه به شهادت رسیدند تا آنجا که پس از پیروزی انقلاب در تقویم جمهوری اسلامی ایران این روز تعطیل رسمی اعلام شد.
حجت الاسلام والمسلمین «علیاکبر ناظق نوری» درباره قیام ۱۵ خرداد میگوید: «اگرچه پانزده خرداد ۱۳۴۲ یومالله است و نقطهی عطف در تاریخ مبارزات اسلامی، اما خود معلول ماجرای فیضیه است. رژیم شاه مرتکب اشتباه بزرگی شد و این حادثه بهانهی خوبی برای افشای رژیم شد. از شگفتیهای امام هم این بود که از این حادثه بزرگترین بهره را به نفع اسلام و مردم بُرد، حضرت امام دستور افشاگری رژیم را داد و طلبهها هم به تکلیف خود عمل کردند.
امام از فرصت عاشورا استفاده کرد و در مدرسهی فیضیه سخنرانی کرد. امام میتوانست در خانهی خودش هم روضه بگیرد، بعد هم بفرماید یک فاتحه برای شهدای فیضیه بخوانید. این کار را نکرد، بلکه فرمود: «میخواهم بروم فیضیه». اصلاً نفس آمدن به مدرسهی فیضیه و سخنرانی خودش موضوعیت داشت.
در این سخنرانی چند نکتهی بسیار مهم وجود داشت؛ اول، وصل کردن فیضیه به عاشورا بود که این هوشیاری امام را میرساند که چگونه از آموزههای تشیع استفاده کند. دوم، حملهی مستقیم به شاه بود و این در حالی بود که ملیگراها و نهضت آزادیها که با ما همکاری میکردند، تا این اواخر معتقد بودند که باید فقط به دولتها حمله کرد و از حمله به شاه پرهیز داشتند؛ منتها امام از همان آغاز، به آخرین خاکریز و آخرین پایگاهشان، شاه، حمله کرد.»
در کتاب سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران آمده است: «در روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ماموران رژیم پهلوی با دستور مستقیم شخص محمدرضا پهلوی به کشتار مردم مبادرت کردند. اسدالله علم در مصاحبه با مارگارت لاینگ واقعه ۱۵ خرداد را «رویدادی بسیار مهم و جدی» تفسیر کرد که «موضوع بودن یا نبودن در میان بود». نخستوزیر اعتراف کرد: «وقتی از شاهنشاه پرسیدم آیا اجازه میدهید فرمان تیراندازی بدهم؟ جواب داد: بله، نه فقط اجازه میدهم بلکه پشتیبانی هم میکنم». خودِ شاه بعداً «طی مصاحبهای اعلام داشت که خود او در سال ۱۹۶۳ دستور تیراندازی داده است و از بابت کاری که کرده ابداً متأسف نیست». او در توجیه اقدام سرکوبگرانه خود به اوریانا فالاچی گفت: «اگر سختگیری نمیکردم، انقلاب سفید مدفون میشد. من بایستی کاری بکنم که کردم؛ مثلاً دستور داده بودم ارتش به سوی کسانی که مخالف تقسیم اراضی بودند تیراندازی کند.»
انتهای پیام/ ۱۴۱